اصلاح طلبی در خطر از دست دادن مشروعیت است و شاید هم از دست داده است و ما هنوز متوجه آن نشدهایم!
فرصت کم است اما باید تلاش کرد تا فرآیند اصلاح طلبی را بر روی مدار خود بازگردد.
اصلاح طلبی باید از قدرتخواهی و سهمخواهی به مبارزات مدنی جهت تسریع در تغییرات دموکراتیک برگردد. اصلاح طلبی باید مدیریت تغییرات برای نجات ایران را در دست بگیرد.
وقتی تَرَک به وجود میآید به سرعت رشد میکند تا کل آن جسم ترک خورده متلاشی شود و هر تنشی موجب رشد ترک می شود و ترک اجتماعی را ما اکنون با چشم خود میتوانیم بینیم مساله این است که آیا میتوان جلوی رشد این ترک را گرفت! نمیدانم؟
وقتی دو دختر بچه اصفهانی شاد و خندان به مکان خودکشی می روند، وقتی مردمی خشمگین از فقیرترین شهرهای کشور بدون مطالبه تنها شعار مرگ سر میدهند، وقتی زنان را می بینیم یک به یک از خود میگذرند و روسری از سر میگیرند و می ایستند و وقتی می بینیم در تجمع دراویش تعداد کشتههای پلیس بیشتر از معترضین است این نشان از خشم و التهاب بیش از حد در این کشور دارد که گویای آن است که مردم از خود گذشتهاند.
مساله وحشت از انقلاب نیست مساله هیولای خشم درون ملت است که اگر کسی متوجه آن شود با تمام وجود خواهد لرزید!
خانهای نیست که در آن جوانان تحصیلکرده بیکار در آن ننشسته باشند و مردم می بینند چگونه آن مدیر اصلاحطلب که سالهاست از دوران بازنشستگیش گذشته است با بندی و تبصرهای به کار باز میگردد. مردم این مدیر اصلاحطلب را میبینند که با آنکه مدیری دولتی بوده اما چند خانه و چندین شرکت دارد و با همه اینها باز هم به قدرتمندان حاکم التماس میکند تا بر فلان پوزیشن حکومتی بنشیند.
مردم حقوقهای بیست میلیون به بالارا می بینند، مردم می بینند که مجلس در بودجه سال آینده برای حقوقهای زیر ده میلیون درصد کمتری مالیات تصویب می کند که گویای آن است بسیاری هستند که این مقدار حقوق را میگیرند و می بینند که خود با این همه کار تنها در ماه ۲ تا ۳ میلیون بیشتر درآمد ندارند.
و ما در آستانه شب عید بازارهای خالی از مردم را می بینیم، این همه عذاب و حادثه تلخ را می بینیم و امید را می بینیم که در دلمان در حال جان دادن است. چه باید کرد؟ چه بکنیم که سالها مبارزهمان برای مردم را عدهای از خدا بیخبر به تاراج بردند و به مردم گفتند. اصلاحطلبی یعنی ما؟
چه کنیم که جوانهای خوب ما میخواهند جا پای آن افراد چسبیده به قدرت بگذارند و مردم را فراموش کردهاند و به خواب رفتهاند؟ چه کنیم تا اصلاحطلبی بر مدار خود بازگردد؟