غلامحسین محسنی اژهای در مورد انتقادات احمدی نژاد از قوهی قضاییه گفت: “یاد یک داستانی افتادم. یک لاتی یک مدت از چشمها افتاده بود و رنج میبرد که کسی محل نمیدهد. این فرد یک روزی آمد در یکی از میادین نسبتا شلوغ شهر داد و هوار کرد و به زمین و آسمان مثل آدمهای عقدهای فحش میداد که چرا کسی دیگر تحویلش نمیگیرد و برخی مردم ایستاده بودند که ببینند چه میگوید. حکیمی رد می شد و همراهان حکیم گفتند بایستیم که چه می گوید. حکیم گفت که این همه این کارها را میکند که دیده شود. برخی افراد زبانشان به خلافگویی عادت کرده است. به قول معروف زبان هرز شده است و هرچه به زبانش بیاید میگوید. برخی افراد اینطور هستند که مثل اینکه خود را خیلی بالاتر از همه چیز و همه کس و قانون می بینند و یک خودخواهی و یک خود بزرگ بینی و نخوت دارند که هر چه به ذهنشان می رسد، فکر می کنند حق مطلق است.” (تسنیم ۷ آذر ۱۳۹۶)
اسمی از آنها نبر اما استخدامشان کن
این که یک مقام جمهوری اسلامی مقامی دیگر را لات بخواند بی سابقه است اما این که خودش را جای “حکیم”بگذارد نه تنها بی سابقه نیست بلکه سکه رایج است. بی سابقگی بحث مقامات از پدیده ی لات بازی در فضای سیاسی ناشی از غیبت این پدیده نیست بلکه از انکار و به زیر قالی فرستادن آن حکایت دارد. این موضوع توسط مقامات و دستگاههای تبلیغاتی به زیر قالی فرستاده می شود چون بخشی از مخالفان در ادبیات تحلیلی خویش آنها را از قشر لاتها معرفی کرده اند و زمینهها و شواهد بسیاری برای این توصیف وجود دارد، از قشر اجتماعیای که اکثر اعضای کمیتههای انقلاب، سپاه و بسیج آمدهاند تا اتکای روحانیون به نحو تاریخی به قشر لاتها برای پیشبرد اغراض خود. روحانیون از پیوستن لاتها و ولگردها و قلدرهای محلات به نهادهای انقلابی همیشه استقبال کردهاند چون ۱) این امر را روشی برای بازسازی آنها و اسلامی کردن جامعه می دانند، ۲) این افراد به دلیل سابقهی خاصی که دارند اطاعت پذیر ترند و در برابر دستورات غیر انسانی و غیر قانونی مقاومت نمی کنند، و ۳) ظرفیت بالایی برای قساوت در شرایط خاص دارند.
تولد “لات هرزهگوی زیاده خواه خود بزرگ بین عاشق جلب توجه”
با توجه به این که احمدی نژاد در سه دههی اخیر از زمانی که در خدمت قوه قضاییه برای پرونده سازی علیه مطبوعات شرکت می کرد تا زمانی که اژهای را به عنوان وزیر اطلاعات منصوب کرد و تا سال ۹۶ که علیه این قوه سخن می گوید از لحاظ ایدئولوژیک و نظام رفتاری تغییر چندانی نداشته می توان از آقای اژهای پرسید که آیا ایشان اخیرا به مقام لاتی مفتخر شدهاند یا از آغاز چنین بودهاند؟ این “لات هرزهگوی زیاده خواه خود بزرگ بین عاشق جلب توجه” تازه متولد شده یا از دهه شصت بدین سو همین طور بود؟ بقیهی مقامات جمهوری اسلامی چقدر با وی فاصله دارند؟ چه اتفاقی افتاده که در روزگاری امام زمان در خواب فقها وی را برای ریاست جمهوری معرفی می کرد یا معجزهی هزاره سوم بود و در روزگاری دیگر به “لات از چشم افتاده” تبدیل شده است؟
لات به تعریف اژهای
اژهای در توصیف لات بودن احمدی نژاد به پنج ویژگی لاتها اشاره می کند: ۱) جلب توجه، ۲) خلاف گویی، ۳) هرزهگویی، ۴) خود حق پنداری، و ۵) خود را فراتر از قانون و مطلق دیدن. با توجه به این که در مورد تعریف لات توافقی میان افراد وجود ندارد ملاکهای اژهای برای لاتها را مد نظر قرار داده و این پرسش را مطرح می کنم که کدام یک از مقامات جمهوری اسلامی فاقد این ویژگیها هستند، کدام یک همه را دارند، و کدام یک همه را به مراتب کمال دارند. در این حال استفاده از این تعبیر که آقای اژهای به کار بردهاند نباید موجب تکدر خاطر مقامات جمهوری اسلامی شود یا کاربرد آن را توهین تلقی کنند.
لات معظم
با این پنج ویژگی علی خامنه ای را باید لات معظم یا اعظم نامید چون هر پنج ویژگی را به مراتب کمال در خود جمع کرده است. او مدام باید در رسانهها دیده شود: در صدر خبرهای رادیو و تلویزیون و در صفحه ی اول روزنامه ها. اگر روزنامهای چنین نکند فشار می آورد که سردبیرش تغییر یابد (مثل روزنامهی همشهری در هفتههای اول راه اندازی). خامنه ای قهرمان خلاف گویی و دروغگویی است. دهها مورد از این خلاف گوییها را در برنامهی رادیویی “یک تصحیح کوچک” که از رادیو فردا پخش می شود آوردهام. زبان خامنهای زبانی هرزه گوست. او مدام به افراد و دولتهایی که دشمن می پندارد ناسزا می گوید، سیلی می زند، تشر می زند و تهدید می کند. کدام رهبری در دنیا به دنبال محو کردن یک ملت- دولت است؟ خامنهای همیشه خود را در مقام معصومان و حق مطلق قرار می دهد. موردی نبوده که وی به خاطر تصمیم یا سیاستی عمومی از مردم ایران عذرخواهی کرده باشد (او و خمینی البته برای عدم ارتکاب جنایات بیشتر یا ازدحام یا معطل کردن مخاطبان سخنرانیها عذر خواهی کردهاند که این در واقع عذرخواهی نیست، مظلوم نمایی و بزرگنمایی و متواضع نمایی است). نه تنها وی بله وفادارانش وی را فرا قانون، نظارت ناپذیر و غیر پاسخگو می دانند. خامنهای ۲۸ سال است به سوال یک خبرنگار پاسخ نداده است. ولایت مطلقه ی فقیه به همین ترتیب معنا شده است.
لاتهای نظامی- امنیتی
خاستگاه اجتماعی، رفتار، منش و ادبیات فرماندهان سپاه، نیروی انتظامی و نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی همه بازتاب دهندهی پنج ویژگیای هستند که اژهای به عنوان نشانههای لات بودن معرفی می کند. روزی نیست که آنها مردم ایران، کشورهای همسایه و دیگر کشورها را مثل لاتهای سرکوچه تهدید نکنند. آخرین آنها تهدید سلامی نسبت به کشورهای اروپایی با افزایش برد موشکها بود. فرماندهان سپاه در مورد کشتیهای نظامی خود مفهوم آبهای آزاد را می دانند اما به خلیج فارس که می رسند می گویند کشتیهای قدتهای بزرگ باید از آنجا کوچ کنند و این هدف را مدام با ایذا و آزار کشتیهای نظامی و غیر نظامی به پیش می برند. در داخل کشور نیز همهی پایگاههای بسیج درست مثل لات های سرکوچه مدام مزاحم شهروندان ایرانی می شوند. گروگانگیری افراد دو تابعیتی سیاست همیشگی جمهوری اسلامی بوده است.
لاتهای قضایی
معاون اول قوه قضاییه که جلسهی لات شناسی برگزار می کند کسی است که در جلسات هیئت نظارت بر مطبوعات به سوی افرادی که با وی هم نظر نبودند قندان پرتاب می کرد و عیسی سحر خیز مدیرکل مطبوعات داخلی را گاز گرفت. شکنجه و آزار زندانیان توسط بازجوها و مقامات زندان سکه رایج در دستگاه قضاست. متن احکام قضایی قضاتی مثل مرتضوی، صلواتی و مقسیه به خوبی از فرهنگ لاتی جاری در قوهی قضاییه حکایت می کند. تنها چیزی که برای این قضات اهمیت ندارد قانون است. قضات و دادستانهای جمهوری اسلامی با مردم عادی همیشه با زبان زور و نه زبان منطق سخن می گویند.
لاتهای انتظامی
نیروی انتظامی اصولا کادر خود را نه بر اساس احترام به شهروندان و حقوق آنها بلکه بر اساس قلدربازی و قدرت نمایی و شاخ و شانه کشی تربیت می کند. کمتر کسی را در ایران می توان یافت که با این برخوردها (بعضا برای دریافت رشوه) مواجه نشده باشد. موارد اندکی از خشونت سازمان پلیس واحد و متمرکز جمهوری اسلامی را- که تحت نظر یک مقام غیر انتخابی و بر اساس دستورات شریعت و ایدئولوژی اسلامگرا عمل می کند- علیه افراد عادی در یک مطلب کوتاه گزارش کرده ام. ممکن نیست در ایران کسی پا در کلانتری بگذارد و با زبان تحکم مواجه نشود. خلاف این موضوع حتی از طرفدارترین هواداران نظام شنیده نشده است.
لاتها، آچار فرانسه نظام
شهرداریها برای رفع سد معبر افرادی را که به قلدری و لات بازی مشهور هستند استخدام می کنند. استفاده از لاتها بخشی جدایی ناپذیر از رفتار سازمانی نهادهای جمهوری اسلامی است. خامنهای این نیروها را نیروهای انقلابی و خودی تلقی می کند که نظام را حفظ کردهاند. از این نیروها در سرکوب دانشجویان، زنان، روزنامه نگاران، هنرمندان، و تعطیلی کنسرتها استفاده می شود. هرجا چاقوی نهادهای رسمی کند باشد لاتها به میدان می آیند. لاتهای نشاندار (با کلاه مخملی و دستمال ابریشمی) به طور رسمی در گردهماییهای سیاسی احزاب و گروههای اسلامگرا و راهپیماییهای بعد از نماز جمعه حضور پیدا می کنند. لاتهای غیر نشاندار همه در سازمان های رسمی جمهوری اسلامی عضو هستند. تنها لاتهایی که در برابر روحانیت و پاسداران زانو نمی زنند تحت تعقیب واقع شده و آفتابه به گردن آنها را در محلات می چرخانند. رفتار غالب نیروهای لباس شخصی در ایران لات بازی به همان تعریف محسنی اژهای است.
حکومت لات پرور
نیروهای امنیتی، نظامی، قضایی و دیوانسالاری مذهبی در کشور به دلیل تشابه رفتاری زیر عَلَم احمدی نژاد و همراهانش رفته و هشت سال وی را به عنوان رئیس قوهی مجریه حفظ کردند. خامنهای خود را به احمدی نژاد نسبت به رفسنجانی که او هم درجهای از لات بازی را در دهههای شصت و هفتاد در سخنرانی ها و تصمیم گیریهایش نشان می داد (مثل انتخاب فلاحیان به عنوان وزیر اطلاعات و دستور به بازداشت منتقدان سیاست های اقتصادی اش برای “رو کم کنی”) نزدیک تر می دید.
امروز فقط به پدیدهی فعالیت سیاسی مقامات سابق نگاه کنید: خاتمی ممنوع التصویر، ممنوع الخروچ و ممنوع الجلسه است و موسوی و کروبی در حصر خانگی و احمدی نژاد هر روز ظهور و نمود دارد. خاتمی که مردی نسبتا مودب است چقدر در فضای سیاسی حضور دارد و احمدی نژاد که به قول اژهای یک لات هرزه گوست؟