برای همسر رسول بداقی و دخترانش که به معلمان ایران درس فداکاری و ایثار را آموختند
تجمع اعتراضی معلمان در ۱۰ اسفند و اعلام خواستههای مشخص و برحقشان در راستای رفع تبعیض نسبت به معلمان، حرکت صنفی معلمان را در مدار جدیدی قرار داده است که از آن میتوان بهعنوان جنبش نوپای معلمان نام برد. در همین راستا از حضور زنان معلم در اعتراضات، میتوان بهعنوان یکی از شاخصههای تغییر مدار از حرکت خود به خودی به سمت حرکت متشکل یاد نمود.
اگرچه در تجمعات و اعتراضات سالهای پیش، بهویژه اعتراضات سالهای ۸۵ و ۸۶، زنان معلم حضور داشتند اما در اعتراضات روزهای اخیر حضور زنان میتواند برای آینده جنبش نو پای معلمان بسیار مؤثر باشد. قرائت بیانیه پایانی در مریوان توسط یکی از زنان و حضور گسترده آنان در مقابل مجلس نمودی از این حضور مؤثر است.
اگر بخواهیم خواستههای معلمان در ۱۰ اسفند را ذیل یک عنوان مشخص جمعبندی کنیم، معلمان خواستار رفع تبعیض و ایجاد برابری در دو وجه «درونسازمانی» و «برونسازمانی» هستند. در بعد درونسازمانی معلمان از فرادستان میخواهند تبعیض موجود در درون نظام آموزشی و ظلمی که نسبت به معلمان روا میشود را پایان دهند و حقوق و دستمزد و مزایای نیروهای آموزشی با کارکنان اداری یکسان شود. در بعد برونسازمانی نیز خواهان برخورداری از امکانات، مزایا و دستمزد مانند سایر وزارتخانهها ازجمله نفت و نیرو هستند. پس هر دو بعد خواستهها جهتگیری برابری طلبانه دارد. بیشک زنان آگاه بهواسطه درک درست و عینی که نسبت به مسئله نابرابری و تبعیض جنسیتی در جامعه دارند میتوانند در گشودن مسیر پیش رو تأثیرگذار باشند.
از سوی دیگر طبیعی است زنان پیشرو معلم، مطالبات زنان در عرصه آموزش را به یکی از مطالبات خود تبدیل کنند. در حال حاضر مانند بسیاری از ارگانها و عرصه اجتماعی، زنان در نظام آموزشی در عرصه تصمیمگیری نقش تعیینکننده ندارند، تعداد اندک زنان در موقعیت تصمیمگیری تحت هژمونی مردسالارانه قرار دارند و مسئله نابرابری جنسیتی در ساختار نظام آموزشی دغدغه آنان نیست. عدم حضور زنان در جایگاه واقعی باعث شده است که محتوای آموزشی نیز بر اساس نگاه پدرسالارانه تولید و تدوین شود و فراتر از مردان معلم، زنان معلم مجبورند در ساختار نظام آموزشی به بازتولید کلیشههای جنسیتی کمک کنند.
طی سالهای اخیر، شبکههای اجتماعی در فضای مجازی، عرصه نوینی برای مشارکت زنان گشوده است و معلمان زن با درایت و هوشمندی از این فضا برای دستیابی به خواستههای برحق و متشکل شدن در ۱۰ اسفند استفاده کردند؛ اما این بهتنهایی کافی نیست. مشارکت و تأثیرگذاری از فضای مجازی باید به فضای عینی و واقعی جامعه تغییر فضا دهد. ازآنجاییکه در عرصه فعالیتهای صنفی، اکثریت تشکلهای موجود وابستگی باندی و جناحی دارند. ایجاد تشکلهای مستقل صنفی که در آن زنان نقش تعیینکننده دارند امری حیاتی و اجتنابناپذیر است.
از سوی دیگر در تجمعات ۱۰ اسفند کانونهای صنفی معلمان، به خاطر برخورداری از حق فراخوان توانستند تا حدود زیادی اعتراضات و خواستههای برحق معلمان را نمایندگی کنند و به پشتوانه فعالان مستقل اعتبار نسبی کسب نمایند. از فردای تجمع نیز برخی از اعضای کانون بر بازسازی ساختار کانون و نوگرایی آن تأکید دارند. در ساختار هیئتمدیره کانونها زنان حضوری ندارند. بخصوص در فهرست اعضای هیئتمدیره کانون تهران نام هیچ زنی دیده نمیشود. اگر کانون صنفی به دنبال تغییر و ارتقای کمی و کیفی است چارهای جز تن دادن به تغییرات بنیادین ندارد. یکی از شاخصههای این تغییر حضور زنان در عرصه تصمیمگیری کانون است. کانون طی روزهای پیش رو نشان خواهد داد که شعار استقلال و حرکت به سمت بدنه معلمان که سر میدهد چقدر واقعی و عینی است و آیا در عمل کانون در مدار و ویژگیهای یک تشکل صنفی مستقل قابل ارزیابی است؟
بیشک شرایط موجود زنان در جامعه نتیجه غلبه تفکر پدرسالار و سودمحور به مسئله زن است که زنستیزی در عرصههای مختلف نمود عینی آن است. پس به همان میزانی که زنان برای رفع تبعیض و برابری میکوشند تا از حقوق انسانی برخوردار باشند، مردان معتقد به تغییر و برابری، نیز باید از موقعیت فرادستی خود که کاملاً غیرطبیعی و برساخته تفکر موجود است فاصله بگیرند و عرصههای انحصار شده توسط مردان را برای حضور زنان مهیا کنند.