داشتم نظرات یکی از بزرگترین دانشمندان علوم اداری، ژ. شوالیه را مرور می کردم؛ او می گوید: «نظام های دولتی سالم، از کارکرد خوب به تعادل و ثبات می رسند». مثلاً اگر بتوانند تورم را ثابت نگاه دارند، مشکل بیکاری را حل کنند، یا حد اقل یکی از ایندو را سر و سامان بدهند، قیمت ارز خارجی راثابت نگاه داشته، ارزش پول ملی را تقویت کنند، آزادی سیاسی داده، چرخش نخبگان برای انتقال قدرت را تسهیل کنند، با اقلیت ها با رحمت و تساهل برخورد کرده، گونه های مختلف تبعیض را تضعیف کنند، روابط دوستانه با دیگر کشور های جهان بر قرار کند،…این کشورها به ثبات پایدار می رسند؛ یعنی با بالا بردن اثربخشی و ثمربخشی عملکرد خود، رضایت مردم را بدست آورده، به توسعه و در نتیجه به تعادل می رسند. این دانشمند اضافه می کند، استثنائا «برخی از نظام های دولتی، ثبات خود را، نه از کارکرد بهینه، بلکه از ناکار آمدی به دست می آورند»(!). یعنی اگر سیستم خوب کار نکند، روابط با دیگر کشور ها همراه با تنش و جنگ باشد، مردم بی سواد و فقیر باشند و مدام «کاسه چه کنم»در دست، در بی ثباتی مستمر باشند، این نظام به ثبات می رسد. به عبارت روشنتر چنین نظامی ثبات و بقاء خود را در بی ثباتی مردم آن کشور و جوامع دیگر می یابد(!).
شور بختانه ماایرانیان اسیر چنین سیستم ناکار آمدی هستیم: ما ایرانیان، به دلایل توسعه نیافتگی سیاسی، استحمار و فقر فرهنگی، چک سفید به قشر روحانیت دادیم؛ نفهمیدیم و هنوز هم نمی فهمیم که روحانیون حاکم ثبات و سعادت خود را در حل نشدن مسایل و مشکلات مردم می بینند. آنها از عزادار بودن و «به ماتم نشستن مستمر مردم» ارتزاق می کنند!! آنها هنوز نتوانسته اند مشکلات ۱۴۰۰ سال پیش با دنیای تسنن را حل کنند، چراکه منافع آنها در تداوم و استمرار مشکلات در روابط پر تنش باآنهاست(!) آنوقت انتظار داریم که آنها در مذاکرات برجام به صلح با جهان برسند؟! آنها اصولاً فضیلتی با نام «سازش» را، هم در روابط با دنیا و هم در روابط داخلی با رقبا، ضد ارزش می دانند؛ آنان نمی توانند، نظام علمی و دانشگاه مستقل را تحمل کنند؛ چراکه ثبات آنها در عقب ماندگی و توسعه نیافتگی فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و حقوقی مردم است، لذا «آخوند معمم و مکلا» به دانشگاه تزریق می کنند و اساتید واقعی را، به انواع حیل، تصفیه می نمایند. وقتی انجمنی از این نحله معتقد است که برای ظهور ناجی غایب، باید در دنیا فتنه بر پا کرد و فساد را گسترش داد تا او ظهور کند! هنگامیکه رهبری می گوید «جنگ رحمت است و هرچه داریم از محرم و صفر( یعنی ستیز مستمر حسین و یزید) است»؛ هنگامیکه در مغز جوان ایرانی این نظر را فرو می کنند که « هر روزتان باید عاشورا باشد و هر مرزتان باید کربلا باشد»(!!)، یعنی تفکر و تعقل تعطیل!
جوان ما باید مدام درپی یافتن یک یزید و دشمن فرضی باشد، باید به اختیار، در زمین و زمان در پی برپایی آتش باشد و اگر لازم شد جانش را فدا کند تانظام ناکار آمد حفظ شود! این یعنی تعطیلی جاودانه سعادت و رفاه و آسودگی برای مردم(!)؛ این یعنی ارتزاق نظام حکومتی از ناکار آمدی، از شرارت، فتنه و بحران، برای کسب ثبات!
۱۴۰۱/۰۵/۱۹