کنگره مشترک سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)، سازمان اتحاد فدائیان خلق ایران ـ طرفداران وحدت چپ، و کنشگران چپ قرار است روز جمعه در شهر کلن برگزار شود.
در این کنگره سه روزه قرار است موجودیت حزب چپگرای جدیدی اعلام شود.
مذاکرات مربوط به تاسیس حزب جدید چپ از چند سال پیش شروع شد و با فراز و نشیب های فراوان و نیز انشعاب در سازمان فداییان خلق ایران همراه بود. حتی شورای موقت سوسیالیستهای چپ ایران از روند مذاکرات کنارهگیری کرد. با این همه،تعدادی از کنشگران چپ به این روند ملحق شدند.
بهروز خلیق، مسئول هیئت سیاسی ـ اجرائی سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)، در گفتوگو با رادیو فردا، با خوش بینی نسبت به آینده و تاثیرگذاری حزب جدید بر تحولات آینده ایران میگوید.
چه دلایلی باعث شد که شما و سایر سازمان ها و کنشگران به نتیجه برسید تا حزب مشترکی تاسیس کنید؟ منظورم پس از چند سال بحث و به نوعی، مجادلههای ایدئولوژیک و سیاسی است.
دلایل متعددی در این امر موثر بودند که من در پاسخ به سئوال شما به سه دلیل به طور فشرده می پردازم.
۱. یک دلیل مهم، ضرورتهای جامعه ماست. دموکراسی و عدالت اجتماعی، دو مسئله اصلی جامعه ما است. تحولات ساختاری، دموکراسی را به مسئله مبرم جامعه ما تبدیل کرده است. این امر به طور بارزی در انتخابات سال ۷۶ و جنبش اعتراضی ۸۸ نمود پیدا کرد. در خیزش اعتراضی مردم در در دیماه گذشته هم مشخص شد که عدالت اجتماعی یکی از دو مسئله اصلی جامعه ماست. می توان گفت که توسعه پایدار در کشور ما با دموکراسی و عدالت اجتماعی پیوند خورده است. آنچه مسلم است اینکه دموکراسی در کشور ما بدون غلبه بر فقر، بیکاری و کاهش فاصله طبقاتی پایدار نخواهد بود. جامعه ما نیازمند وجود نیروی چپ قدرتمندی است که از توسعه پایدار، آزادی، دموکراسی و عدالت اجتماعی دفاع کند و برنامه خود را بر پایه مولفه های فوق تنظیم نماید. وحدت سه جریان در پاسخ به این ضرورت جامعه است. اگر چپ نتواند به این ضروت ها پاسخ دهد، نیروهای راست افراطی، فریبکارانه پرچم عدالت اجتماعی را برخواهند داشت.
۲. چپ در کشور ما جریان تاریخی و ریشه داری است. اما چپ پراکنده است و به جهت پراکندگی نمی تواند به اندازه نیروی خود در صحنه سیاسی کشور موثر افتد. تلاش ما غلبه برپراکندگی نیروی چپ است. دلیل دیگر وحدت سه جریان، غلبه بر پراکندگی چپ است.
۳. سالهاست که در بین بخشی از نیروهای چپ، تحولات فکری ـ سیاسی تا حدودی یکسانی پیش رفته و آن ها به جهت نظری، برنامه ای و سیاسی به هم نزدیک شده اند. چنین نزدیکی ایجاب می کرد که ما به هم نزدیک شویم و برای تشکیل سازمان واحد برنامه ریزی کنیم.
طبعأ در این روند چالش ها و مجادلات، ریزش ها و رویش هایی داشتیم.
به بحث دموکراسی و عدالت اجتماعی اشاره کردید. سازمانها و فعالان چپ شرکت کننده در مذاکرات که قرار است به اعلام موجودیت حزب جدید چپ منجر شود، چه الگویی را در ذهن خود دارند؟ حزب سوسیالیست فرانسه یا حزب چپ آلمان و یا حزب کارگر بریتانیا؟
سئوال به جایی است. اینکه جایگاه تشکل نوپا در جنبش چپ جهانی کجاست و به چه جریانی نزدیک است.
به نظر من، تشکل نوپا به حزب چپ آلمان نزدیک است. جریان نوپا خودش را در چارچوب احزاب سوسیال ـ دموکرات و احزاب کمونیستی تعریف نمی کند.
چرا روند “وحدت” تنها منحصر به سه جریانی بود که مذاکرات را شروع کردند؟ چه دلیلی در این مورد وجود داشته است؟
دلیل اصلی شروع مذاکرات وحدت بین سه جریان، چنانچه گفته شد به نزدیکی نگاه آنها به چپ و تغییرات فکری که از سر گذرانده بودند، برمی گشت. ما دو تجربه بزرگی را از سرگذراندیم. تجربه انقلاب بهمن و برآمدن دولت ایدئولوژیک، مستبد، رانتیر و حامی پرور از آن و تجربه دوم، فروپاشی اتحاد شوروی. ما از این دو تجربه درسهای زیادی آموختیم، به ضرورت آزادی و دموکراسی و مبرم بودن آن در جامعه و به پیوند آزادی و عدالت اجتماعی پی بردیم؛ به اینکه سوسیالیسم بدون دموکراسی به توتالیتاریسم میانجامد. این تحولات فکری ما را به هم نزدیک کرد.
ما به این رسیدیم که مرزهای تشکیلاتی نباید بین ما جدایی بیندازد. ما به جهت فکری، برنامه ای و اساسنامه ای به هم نزدیکیم و میتوانیم در یک سازمان واحد به فعالیت خود ادامه دهیم.
در این چند سال که مذاکرات در جریان بود،چه موانعی وجود داشت؟
ابتدا پیشداوریها و دورهای از تاریخ این و یا آن جریان به عنوان عامل بازدارنده عمل می کرد. پیشرفت گفتوگوها و پیشبرد همکاریها از پیشداوریها کاست و حساسیتها کمتر شد. ولی در دورهای از گفتوگوها، مسئله استراتژی سیاسی به یکی از موضوعات مورد اختلاف تبدیل شد. با وجود این موانع و موانع دیگر، ما قادر شدیم پروژه وحدت چپ را پیش ببریم، بردشواریها غلبه پیدا کنیم و برگزاری کنگره مشترک را تدارک ببنیم. اکنون در آستانه برگزاری کنگره هستیم. در این کنگره، عده قابل توجهی از کادرهای چپ شرکت خواهند کرد. امیدواریم کنگره با موفقیت برگزار گردد و تشکل واحد پی ریخته شود.
واکنش سایر سازمانها و احزاب چپ ایرانی به پروژه تاسیس حزب جدید چگونه بوده است؟ آیا اصلا به جز همین سه تشکل و شماری از کنشگران چپ، ابراز علاقه و تمایل شده که به آن بپیوندند؟
ما شاهد دو نوع واکنش نسبت به این پروژه در بین احزاب و سازمانهای سیاسی چپ بودیم. برخی از آنها برخورد مثبت داشتند و ابراز خوشحالی کردند و برای این پروژه آرزوی موفقیت نمودند. برخی دیگر سیاست سکوت اتخاذ کردند و سخنی بر زبان نیاوردند. این برخوردها از جمله در دعوت از احزاب و سازمانها برای شرکت در کنگره مشاهده شد. در کنار احزاب و سازمانهای چپ، عده قابل توجهی از فعالین چپ از پروژه استقبال کرده و در کنگره حضور خواهند یافت. شاید بتوان گفت که کنگره، بزرگترین گردهمایی نیروهای چپ در خارج از کشور است. ما در گذشته به برخی احزاب چپ برای پیوستن به این پروژه مراجعه کردیم. آنها به دلایل مختلف از جمله تردید نسبت به عملی شدن این پروژه پاسخ مثبت ندادند. ولی امیدوارم بعد از برپایی سازمان واحد، تلاشها برای همکاری و اتحاد چپ افزایش یابد تا چپ با قدرت در صحنه سیاسی کشور حضور یابد.
تا چه اندازه امیدوارید که بتوانید در داخل ایران مخاطب داشته باشید؟ این پرسش را به این دلیل مطرح میکنم که به نظر میرسد سه سازمان تشکیل دهنده حزب جدید چپ در خارج از ایران، در جذب نیروی جوان موفق نبودهاند.
سه جریانی که می خواهند وحدت کنند، تبار فدائی دارند. جریان فدائی، جریان تاریخی است و دارای نیرو در داخل کشور. چند گروه هوادار در داخل کشور فعالیت می کنند. علاقه مندان نسبت به وجدت چپ در داخل کشور زیاد است و آن را با حساسیت تعقیب می کنند. شما به درستی روی مسئله جذب جوانان دست گذاشتید. این مسئله معضل تمام جریانهای سیاسی از جمله جریانهای چپ است. پرداختن به علل و عوامل آن فرصت بیشتری می طلبد. اکنون گرایش چپ در بین دانشجویان دانشگاههای کشور رشد کرده است. این موضوع به وضوح در خیزش دی ماه دیده شد. امیدوارم وحدت سه جریان و تشکیل سازمان واحد، فضای مناسبی را برای گفتوگو با جوانان چپ فراهم آورد و ذهنیت مثبتی را به وجود آورد.
بدنه حزبی شما کجاست؟ به هر حال، حزب جدید نیاز به بدنهای دارد که بتواند اهداف و برنامههای خود را پیش ببرد. این در شرایطی است که حزب جدید در خارج از ایران است و در عین حال، با محدودیت فعالیت در ایران روبرو است. آیا قصد دارید بدنه حزبی را در داخل ایران تاسیس کنید؟ و اگر نه، چگونه میخواهید فعالیت کنید؟
شما می دانید که جریان فدائی در سالهای اول انقلاب یک جریان سراسری بود، در اکثر شهرهای کشور تشکیلات داشت و نفوذ آن در میان گروه های مختلف اجتماعی به ویژه کارگران گسترش می یافت. اما سرکوب جمهوری اسلامی ضربه کاری به نیروهای چپ از جمله جریان فدائی زد. صدها تن از کادرهای برجسته فدائی اعدام شدند و هزاران تن به زندان افتادند. ما بزرگترین تشکیلات مخفی را در کشور داشتیم. در سال ۶۵ این تشکیلات ضربه خورد و به گفته سرکوب گران، یک هزار تن بازداشت شدند. ارگانهای امنیتی جلوی هرگونه تشکل یابی گروههای اجتماعی، فعالین سیاسی و به ویژه نیروهای چپ را می گیرد. رژیم ایران ارگان های امنیتی ـ اطلاعاتی چند لایه ساخته و امکان ایجاد تشکیلات گسترده در داخل کشور را منتفی ساخته است. اما تلاش ما این خواهد بود که نظر مثبت فعالین چب و جوانان چپ در داخل کشور را نسبت به تشکل جدید جلب کنیم.
با تاسیس حزب جدید، سرنوشت سه سازمان تشکیل دهنده آن چه خواهد شد؟ آیا شاهد پایان حیات سیاسی آنها خواهیم بود؟ در عین حال، آیا نامی برای حزب جدید انتخاب شده است؟
در بین سه جریان، سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت) یک دوره گذار را در نظر گرفته است. دوره گذار بدین معنی است که این سازمان بعد از وحدت، همچنان به حیات خود ادامه خواهد داد و در کنگره بعدی نسبت به چگونگی حیات خود تصمیم خواهد گرفت. ولی دو جریان دیگر با انجام وحدت به فعالیت خود پایان خواهند داد.