سعید سیف: داوود هرمیداس باوند استاد حقوق بین الملل دانشگاه میگوید «اگرچه ظاهرا این یک تفاهمنامه میان ایران و ۱+۵ است اما اسکلت و چارچوب آن تعیینکننده توافق جامع است که جزئیات آن نیز از ابعاد سیاسی و حقوقی و فنی باید بررسی شود البته در دستیابی به توافق اما و اگرهایی وجود دارد ولی طبق مصالح و منافع ملی و عمومی ایجاب میکند که در شرایط موجود به توافق جامع دست یابیم. مخالفان سعی میکنند نحوه تعبیرشان از تفاهم سیاسی اخیر میان ایران و ۱+۵ به گونهای باشد که این تفاهم را کافی ندادند و آن را به عنوان یک تسلیم تلقی کنند.» مشروح گفتوگوی دکتر داوود هرمیداس باوند با ندای ایرانیان در ذیل آمده است:
بیانیه لوزان را چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا ایران آنچه را که انظارش را میکشید بدان دست یافته است؟
در حوزه فناوری هستهای در طول هشت سال گذشته با توجه به اینکه خط مشی اعلام شده از سوی ایران سیاست خارجی تهاجمی، مقاومتی و نگاه به شرق بود با نافرجامی روبرو شد و نه تنها دستاوردی به همراه نداشت بلکه باعث افزایش پی در پی تحریمها شد. برای برونرفت از این بنبستها و تنگناها جمهوری اسلامی ایران با بر روی کار آمدن حسن روحانی سیاست تنشزدایی یعنی تعامل سازنده با کشورهای جهان در هر مکان برای رفع این معضل را انتخاب کرد و بر همین اساس ۱۸ میلیون نفر از مردم ایران از این سیاست تنشزدایی با انتخاب روحانی حمایت کردند. فرآیند مذاکرات هستهای بسیار پیچیده و طولانی بود اما در نهایت به یک تفاهمنامه منتهی شد که آناتومی و استخوانبندی توافق جامع است. البته نیاز دارد درباره جزئیات، مذاکرات بیشتری انجام شود که در این راه اما و اگرهایی وجود دارد. انتظار این است که این تفاهم سیاسی به توافق مورد نظر و نتیجه مطلوب منتهی شود.
منتقدان بیانیه لوزان میگویند ایران محدودیتهایی را پذیرفته اما تحریمها برداشته نخواهد شد، چون آمریکا و غرب بد عهد بوده و خلف وعده خواهند کرد و زیرساخت تحریمها همچنان برقرار و ایران ذیل بند ۷ منشور سازمان ملل باقی میماند. برای این انتقادها چه پاسخی دارید؟
در مورد مسئله تکنولوژی هستهای همانطور که اطلاع دارید یک مقطعی با وزرای خارجه اروپا مذاکره شد که نتیجه آن بیانیه سعدآباد بود. اما در پی آن دولت بعدی که آمد سیاست خارجی تهاجمی و مقاومتی و نگاه به شرق را فعال کرد (همکاری با روسیه و چین) و فرآیند این استراتژی نتیجتا قطعنامههای شورای حکام و شورای امنیت و همچنین تحریمهای یک جانبه اتحادیه اروپا و آمریکا بود. این دولت با سیاست مقاومتی بیش از ۷۰۰ میلیارد پشتوانه ارضی داشت اما نتیجه آن تحریمهای پی در پی بعد از هر ملاقات بود که میگفتند بدون نتیجه نشست پایان یافت در حالی که همه شکست خوردند. در دولت قبل با این شرایط و سوء مدیریت داخلی و تحریمهای پی در پی از لحاظ اقتصادی ایران در یک تنگنا و بن بست جدی قرار گرفت بنابراین در انتخابات ریاست جمهوری که انجام گرفت دولت اعلام کرد برای برون رفت از این بن بست، سیاست خارجی و مذاکرات سازنده در هرجا پیگیری خواهد شد. ما چارهای تداریم جز اینکه در میز مذاکره منافع خود را پیگیری کنیم. با رسیدن به توافق و برداشتن تحریمها نه تنها مشکلات اقتصادی و مالی ایران رفع میشود بلکه با ورود سرمایههای خارجی اثرات آن را در وضعیت اجتماعی و رفع آسیبهای اجتماعی میبینیم. بنابراین آنچه که انجام گرفته مثبت بوده در جهت خیر و مصلحت جامعه است آژانس در فاصلهای که مذاکرات در پیش است نظرات کارشناسی خود را اعلام میکند و در صورت توافق شورای امنیت هم قطعنامهها را لغو میکند؛ در آمریکا هم آنچه در اختیار رئیس جمهور است لغو خواهد شد.
پس جرا اظهارات ظریف و اوباما در مورد تفاهم لوزان متفاوت است؟
هم اوباما درست میگوید و هم ظریف. هر دوی آنها میخواهند توافق را به مخالفان داخلی بفروشند. نقطه برتری ظریف رفع تحریمها و نقطه برتری اوباما به کنترل در آوردن و راستی آزمایی توانایی هستهای ایران است
برخی در نقدهای خود میگویند نظام بازرسیها منافع و حاکمیت ملی ایران را خدشه دار میکند. آیا این انتقاد را در مورد توافق لوزان قبول دارید؟
خیر، یا شما نمیخواهید راستی آزمایی، یا اینکه میخواهید حقیقت را با دروغ در هم بیامیزید. وقتی اوباما با واکنشهای منفی کنگره و تبلیغات منفی اسرائیل مواجه است طبیعی است که سعی میکند طوری بیانیه را توضیح دهد که موضع مخالفین را تعدیل کند. در ایران نیز آقای ظریف به گونهای صحبت میکند که تلاش کند این تفاهم به گونهای تفسیر شود که دلواپسی مخالفان را کاهش دهد اما در کل اسکلت این تفاهم روشن و واضح است اما هر دو طرف میخواهند به نحوی این تفاهم را توجیه کنند که نگرانی نسبی مخالفان برطرف شود.
منتقدان لوزان میگویند غرب نمیگذارد فعالیت هستهای ایران در فردو ادامه داشته باشد؟ آیا راهکار حقوقی برای الزام طرفین به اجرای تعهدات و پایدار ماندن وجود دارد؟
در کنوانسیون حقوق معاهدات نیز اعلام شده است که اعتبار اسناد حقوقی عنوان نیست بلکه متن و محتوای سند است اگرچه ظاهرا این یک تفاهمنامه میان ایران و ۱+۵ است اما اسکلت و چارچوب آن تعیینکننده توافق جامع است که جزئیات آن نیز از ابعاد سیاسی و حقوقی و فنی باید بررسی شود البته در دستیابی به توافق اما و اگرهایی وجود دارد ولی طبق مصالح و منافع ملی و عمومی ایجاب میکند که در شرایط موجود به توافق جامع دست یابیم. مخالفان سعی میکنند نحوه تعبیرشان از تفاهم سیاسی اخیر میان ایران و ۱+۵ به گونهای باشد که این تفاهم را کافی ندادند و آن را به عنوان یک تسلیم تلقی کنند.