تحریمهای آمریکا علیه ایران به نظام جمهوری اسلامی آسیب میزند یا مردم ایران؟ این پرسش موضوع بحث و جدالی است که در روزهای اخیر بین ایرانیان مخالف و منتقد نظام جمهری اسلامی که به دو دستۀ مخالف و موافق تحریمهای دولت ترامپ علیه ایران تقسیم شده اند؛ درگرفته است.
به نظرم این بحث بینتیجه است؛ چرا که دو طرف این جدال، با مفروضات متفاوتی وارد بحث میشوند و از این رو به نقطه نظر مشترکی هم نمیرسند.
مثل آفتاب روشن است که نظام تحریمها هم بر نظام سیاسی و هم بر جامعۀ ایران تأثیرات مخربی بر جا میگذارد. اصولاً در جهان کنونی جز یک سلسله فشارهای سیاسی و دیپلماتیک که اثری جزیی و محدود و حتی در مواردی اثر معکوس برجا میگذارند؛ هر نوع فشار اقتصادی علیه یک کشور، دامن حکومت و جامعه یا به عبارتی حاکمان و مردم یعنی هر دو را میگیرد و پیامدهای سیاسی و اجتماعی بسیاری به بار میآورد.
به عبارت دیگر، تاکنون هنوز نوعی تحریم اقتصادی که فقط دولتها را تحت فشار قرار دهد و مردم را از گزند آنها در امان بدارد؛ خلق نشده است. بنابراین تحریم، کلیت یک کشور اعم از نظام حاکم و مردم آن را با مشکلات جدی مواجه میکند.
تأثیر تحریمها بر مردم آشکار است. کسب و تجارت و تولید آنها محدود و متوقف میشود؛ نرخ بیکاری بالا میرود، گرانی و تورم دست به دست رکود، بار زندگی را برای عموم سخت و طاقتفرسا میکند. در عین حال، سرمایهگذاری برای توسعۀ زیرساختها نیز رها و فراموش و در عوض روند فرسودگی آنها تشدید میشود.
همۀ این اتفاقات، دولتها را نیز دچار فشار و دردسرِ بسیار میکند. همۀ نظامهای سیاسی به هر میزان و سطحی از کارآمدی، مسئولیت پذیری، پاسخگویی، فساد، قدرتِ سرکوب و غیره، نسبت به تأمین حداقلی از معیشت و استمرار زندگی و نظم عادی جامعه حساس هستند و اگر منابع مادی لازم در این زمینه در دسترسشان نباشد؛ دچار ضعف و اضطراب و دستپاچگی میشوند و در شرایطی حتی ممکن است با شورشهای عمومی حیاتشان به خطر افتد.
در این میان، موافقان و مخالفان تحریم، به جای اذعان به تأثیر دوسویۀ تحریمها معمولاً بنا به تمایل خود، یک سو را پررنگ و سوی دیگر را تا حد نادیده گرفتن، کمرنگ میکنند. در پشت ذهن آنها اما دلیلی برای این کتمان وجود دارد. در واقع، منطق پشت ذهن موافقان تحریم این است که به منظور تضعیف و منکوب کردن حکومت، مردم به ناچار باید دورهای از سختی و فشار اقتصادی طاقتفرسا را تحمل کنند؛ چرا که به زعم آنان در نهایت به نتیجهاش میارزد! در مقابل، مخالفان تحریم، تضعیف حکومت به بهای تباه شدن اقتصاد را به صرفۀ کشور نمیدانند و در پشت ذهن خود، استمرار وضع موجود را بهتر از تحمیل تحریمها علیه جامعه تلقی میکنند.
در اینجاست که موافقان تحریم، مخالفان آن را به استمرارطلبی مهتم میکنند و مخالفان هم به نوبۀ خود؛ اتهام سرنگونی حکومت به هر بهایی حتی نابودی اقتصاد و زیرساختهای کشور را متوجه موافقان تحریم میسازند.
در این میان، اما دولت آمریکا نه به اشارۀ موافقان تحریم، سیاست اعمال تحریمهای شدید علیه ایران را در پیش گرفته است و نه نارضایتی مخالفان، آن را از ادامۀ سیاستاش باز میدارد. بنابراین، بحث در بارۀ اقدامی که خارج از اراده و کنترل دو طرف است؛ سودی در بر ندارد. در این میان فقط ترامپ و دولت جمهوری اسلامی با نوع تعامل خود میتوانند سرنوشت تحریمها را رقم بزنند!