به گزارش العربیه، خبرگزاری رسمی عربستان سعودی، تعدادی از کشورهای عربی به رهبری عربستان از روز پنجشنبه با حدود ۲۰۰ جنگنده بمباران یمن را آغاز کردند. عربستان به تنهایی یکصد جنگده و ۱۵۰ هزار نیروی نظامی برای این عملیات آماده کرده است. عملیات “توفان قاطعیت” با فرمان پادشاه عربستان آغاز شد.
بهانههای تجاوز نظامی به یمن به قرار زیرند:
الف- نفوذ ایران در یمن. عبدربه منصور هادی، رئیسجمهور مستعفی یمن در نشست سران اتحادیه عرب در مصر در ۸ فروردین ۹۴ گفت که شیعیان حوثی “بازیچه دست ایران” هستند که با بیتجربگی سیاسی یمن را به نابودی کشاندهاند. هادی تاکید کرد که جمهوری اسلامی ایران “مسئول مستقیم ناآرامیها در یمن” است.
ب- کودتای حوثیها علیه رئیس جمهوری قانونی یمن.
پ- درخواست رئیس جمهور قانونی یمن برای مداخله نظامی در آن کشور.
درباره این جنگ جدید و پیامدهایش چند نکته قابل تأمل است:
یکم- قانون جنگل علیه قوانین بین المللی: مطابق منشور سازمان ملل، فقط با تصویب شورای امنیت سازمان ملل – آن هم در شرایطی که امنیت جهانی به خطر افتاده باشد – میتوان به کشوری حمله نظامی کرد. آمریکا در آغاز قرن بیست و یکم این قوانین را زیر پا نهاد و به دیگران نیز آموخت که قوانین بینالمللی فاقد اعتبارند و مطابق قانون جنگل، استفاده از زور مهمترین ابزار تعیین نظم جدید جهانی و منطقهای است. حمله نظامی به یمن، تجاوز نظامی جدیدی است که شورای امنیت سازمان ملل را بیش از پیش بی اعتبار میسازد. حکومت پوتین هم به بهانه برکناری رئیس جمهور قانونی اوکراین، کریمه را بلعید و چند استان دیگر اوکراین را میخواهد.
دوم- رژیمهای استبدادی ویرانگر: همه کشورهای منطقه دارای رژیمهای فاسد استبدادی هستند. منتها دیکتاتوری یک طیف است که همه در یک جای آن قرار نمیگیرند. کشورهایی چون عربستان سعودی، قطر، و…به دلیل فقدان انتخابات، از همه بیشتر از دموکراسی دورند. پادشاهی خاندان فاسد آل سعود در عربستان که همه مناصب سیاسی را میان دودمان خود توزیع کرده اند، حتی در حکومت محمد رضا شاه پهلوی وجود نداشت.
عربستانی که از همه دیکتاتوریهای منطقه از دموکراسی دورتر است، برای رژیمهای دیکتاتوری دارای انتخابات منطقه که از منظر دموکراسی و حقوق بشر وضع بهتری از آن عربستان دارند، تعیین تکلیف میکند. عربستان سعودی و متحدانش لیبی و سوریه را به چه روزی انداختند؟
در مصر با حمایت مالی ۱۲ میلیارد دلاری عربستان سعودی، امارات متحده و کویت، کودتای نظامی علیه رئیس جمهوری (مرسی) صورت گرفت که از طریق انتخابات دموکراتیک به قدرت رسیده بود و ژنرال کودتاگر- السیسی- جانشین رئیس جمهور منتخب شد. به گزارش نهادهای بین المللی حقوق بشری، بیش از هزار تن را در کودتا کشتند، چندین برابر را زخمی ساخته و هزاران تن را زندانی کردهاند. میزان سرکوب ژنرال کودتاگر از دوران حسنی مبارک هم بیشتر بوده و نیروهای سکولار و لیبرال فعال در انقلاب مصر را هم زندانی کرد. نهادهای حقوق بشری آن سرکوب ها را شدیدترین سرکوب های تاریخ مصر خوانده اند.
سرلشکر عبد ربه منصور الهادی، متولد ۱۹۴۵، از ۱۹۹۴ معاون رئیس جمهور یمن (علی عبدالله صالح) بود. وقتی بهار عربی به یمن رسید و مردم علیه رژیم انقلاب کردند، عربستان سعودی جای رئیس جمهور را با معاونش عوض کرد. سپس در ۲۷ فوریه ۲۰۱۲ انتخاباتی ریاست جمهوری برگزار کردند که فقط یک نامزد داشت: عبد ربه منصور. در نتیجه او با ۹۹ درصد از آرای بیش از ۶۰ درصد یمنیها به عنوان رئیس جمهور “مرحله انتقالی” انتخاب شد. اما “مرحله انتقالی” بودن فراموش شد و هیچ تحولی صورت نگرفت.
سوم- شیعیان دوازده امامی و زیدیه : شیعیان دوازده امامی، شیعیان غیر دوازده امامی را حقیقتاً شیعه به شمار نمیآورند. آیت الله مکارم شیرازی برای انکار امام زمان (فرزند امام یازدهم) حکم ارتداد صادر میکند، در این صورت منکران ۶ یا ۱۱ امامی چه وضعی دارند؟ شیعیان دوازده امامی در طول تاریخ روابط دوستانهای با شیعیان غیر دوازده امامی نداشتهاند. در زمانهایی علویهای تک امامی را تکفیر کردهاند. مذهب زیدیها هم به هیچ وجه مقبول امامیه نبوده و نیست.
زیدیهای یمن در طول تاریخ گرفتار تبعیضهای ساختاری و سرکوبهای دائمی بودهاند. جنبش حوثیها نمیتوانست پیش رود، اگر حاکمان مستبد یمن گرفتار فساد گسترده نبودند و اکثریت مردم کشور را ناراضی نمیساختند. نمیتوان مسائل و مشکلات ساختاری یمن را به گردن جمهوری اسلامی انداخت.
چهارم- نفوذ و حضور ایران در یمن: هیچ قرینه و شاهدی مبنی بر نفوذ جمهوری اسلامی دوازده امامی بر زیدیهای یمن وجود ندارد. مدعیان باید شواهد و مدارک نفوذ جمهوری اسلامی در میان حوثیها را ارائه کنند. ایران در طول سه دهه گذشته هیچ پروازی به یمن نداشته و فقط اخیراً تعدادی پرواز به یمن داشته است.
تأکید بر نفوذ ایران در میان حوثیهای یمن تبلغات سیاسی برای ایرانهراسی گسترده و پیگیری اهداف کشورهای سرکوبگر منطقه است. آنان با این ترفند قصد دارند که ایران را گرفتار دامی کنند که پهن کردهاند. به همین دلیل العربیه در روز جمعه با انتشار تصویری از حضور سردار سلیمانی در یمن سخن گفت. یعنی درست در روزی که سردار سلیمانی در مراسم عزاداری بیت رهبری، در کنار آیت الله خامنهای نشسته بود.
خامنهای و پیروانش با این که بیش از همه از واقعیت اطلاع دارند، میکوشند تا خود را در منطقه بسیار قدرتمند قلمداد کنند. به همین دلیل عدم نفوذ واقعی و حضورشان در یمن را آن چنان که باید تکذیب نمیکنند. خیال باطل میبرند که به شمار آوردن جمهوری اسلامی به عنوان “قدرت بزرگ و برتر منطقهای” به سود ایران است. اما مشارکت در این بلاهت به اتحاد کشورهای منطقه علیه ایران میانجامد. اگر جمهوری اسلامی دارای آن چنان قدرتی است که مسیر تحولات کشورهای منطقه را تعیین میکند، باید بتواند مسائل و مشکلات خود ایران را حل و رفع کند، نه آن که ایران را گرفتار خطرهای عظیم بین المللی و منطقهای سازد.
پنجم- سر مار ایران را قطع کنید: همه کشورهای عربی منطقه، اسرائیل، ترکیه، روسیه و چین از تخاصم ایران و آمریکا سودهای کلان برده و میبرند. آنان نمیخواهند که روابط ایران و آمریکا بهبود یابد. ممانعت از توافق نهایی هستهای، برای آنان دو منفعت بزرگ دارد: الف- عدم بهبود روابط ایران و آمریکا. ب- افزایش تخاصم آمریکا با ایران از طریق افزایش تحریمها و حمله نظامی احتمالی به ایران.
همه به یاد دارند که ویکی لیکس اسناد دیدار رهبران عربستان سعودی با دولت جرج بوش را منتشر کرد که رهبران سعودی از دولت بوش میخواستند که با حمله نظامی به ایران، “سر مار را قطع کنند“. عربستان با موجودیت کشور بزرگی چون ایران – فارغ از نظام سیاسی اش – مسئله دارد.
عربستان سعودی بارها مخالفت خود را با توافق هسته ای اعلام کرده است. عربستانی که ۸۰ تا ۱۰۸ میلیارد دلار در بخش انرژی هسته ای سرمایه گذاری کرده، فقط بیش از ۶۷ میلیارد دلار سلاح نظامی در سال ۲۰۱۳ خریداری کرده ، اینک تهدید می کند که در صورت نهایی شدن توافق هسته ای میان ایران و غرب، برای حفاظت از خود دست به هر کاری خواهد زد. تحلیل گران سیاسی و نظامی گفته اند که معنای این تهدید ساختن سلاح اتمی یا خرید سلاح اتمی[از پاکستان] است.
ششم- به دام انداختن ایران: حمله نظامی به یمن برای این صورت گرفته است که ایران را به دام بیندازند. گمان میکنند که شاید رهبران جمهوری اسلامی از سر بلاهت واکنش نظامی نشان دهند و بدین ترتیب، مذاکرات هستهای متوقف شده و کل این فرایند معکوس شود. اما خوشبختانه رهبران جمهوری اسلامی حتی اگر بخواهند، نمیتوانند در یمن مداخله نظامی کنند. ایران هیچ راهی به یمن ندارد و فرماندهی عملیات “توفان قاطعیت” اعلام کرده که کنترل کامل مرزهای زمینی و دریایی و هوایی یمن در اختیار دولتهای متجاوز قرار دارد. ناممکن بودن دخالت جمهوری اسلامی در یمن، به سود ایران بوده و تبلیغات دروغین را باطل میسازد.
جمهوری اسلامی اسلامی به جای توجه به یمن، باید به سرعت تمام، توافق هستهای با دولتهای غربی را نهایی سازد و ایران را از خطرهای بزرگ برهاند. بهبود روابط با دولت آمریکا باید در الویت قرار گیرد. روابط دوستانه ایران و آمریکا قطعاً به سود “منافع ملی ایران” و بهبود وضعیت حقوق بشر در ایران است. فرصت استثنایی ریاست جمهوری اوباما معلوم نیست که دوباره تکرار شود.
هفتم- نابودی یک کشور دیگر: هیچ امری بدتر از جنگ نیست. جنگ میلیونها انسان را کشته و زخمی و آواره میسازد. زیرساختهای کشور مورد تهاجم را نابود میسازد. به گزارشهای فرماندهی عملیات متجاوزانه بنگرید که نابودی زیرساختها را گزارش میکنند. تاکنون دهها غیر نظامی کشته و صدها تن زخمی شدهاند.
گروه تروریستی القاعده سال هاست که در یمن حضوری فعال داشته و آمریکا با هواپیماهای بدون سرنشین دائماً آنها را موشک باران کرده است. در شرایط تهاجم نظامی به یمن، این نوع گروههای ترویستی رشد بیشتری کرده و کشور را به مرداب تروریسم تبدیل خواهند کرد.
به تاریخ قرن بیست و یکم سه کشور بنگرید. پس از ۱۱ سپتامبر، فقط در افغانستان و عراق و پاکستان، دست کم یک میلیون و سیصد هزار انسان کشته شده اند.
هشتم- برنده اصلی و بازندگان: اصل تنظیم کننده این است: اسرائیل باید قدرت برتر نظامی منطقه باقی بماند و هیچ رقیبی نداشته باشد. اسرائیل دارای صدها سلاح اتمی، شیمیایی و میکروبی است. دولت اسرائیل بارها و بارها دولتمردان آمریکایی را به حمله نظامی به عراق، سوریه، ایران، و…تشویق کردهاند. ارتشهای عراق، لیبی و سوریه را به سود اسرائیل نابود کردند. اینک در حال نابودی ارتش یمن هستند. به تحولات منطقه از این زاویه هم باید نگریست.
نهم- القاعده و داعش سازان: همه میدانند که گروههایی چون طالبان، القاعده، داعش، جبهه نصرت، و… توسط کشورهای عربستان سعودی، قطر، امارات متحده، و…ساخته شدهاند. جو بایدن- معاون رئیس جمهور آمریکا- چندی پیش رسما از عربستان سعودی، قطر، امارات متحده و ترکیه نام برد و گفت که این متحدان ما بودند که گروههایی چون داعش را ساختند.
دهم- جنگ شیعه و سنی: کشورهای حوزه خلیج فارس برای فرار از موج بهار عرب، آن را به جنگ شیعه و سنی تبدیل کردند. به تعبیر دیگر، شکاف اصلی دیکتاتوری و دموکراسی خواهی، به شکاف شیعه و سنی تبدیل شد. این نزاع به سود دیکتاتورهای خودکامه منطقه و به زیان مردم کل منطقه و دموکراسی خواهان است.
تشیع و تسنن دو روایت از دعوت پیامبر اسلام هستند. این دو روایت در طول ۱۴ قرن گذشته بسیاری از قوای خود را به فعلیت رساندهاند. هر دو روایت رسمی موجود با دموکراسی، آزادی، برابری، حقوق بشر، کثرت گرایی، رواداری، و…تعارض دارند. این روایتها از نظر اخلاقی و معرفتی قابل دفاع نیستند، اما مستبدان پشت آنها سنگر گرفته و دیکتاتوری خود تداوم میبخشند.
فقیهان جمهوری اسلامی رسماً از “شهادت حضرت زهرا” سخن میگویند. معنای این مدعا این است که خلیفه دوم- عمر- حضرت زهرا را به شهاد ت رسانده است. این مدعای کاذب فقط و فقط به درد دامن زدن به نزاع بیشتر شیعیان و سنیان میخورد. آیا مضحک نست که عمر فرزند پیامبر اسلام را به قتل برساند و فرد شجاعی چون علی بن ابی طالب فرزند خودش و زهرا را به عقد عمر در آورد؟
در بستر تبعیض، سرکوب، فساد، تحقیر، و…تندترین نیروها بسیج میشوند و برای خود “هویت سازی” میکنند. نیروهای بسیج شده، برای هویت سازی، به نزدیکترین منابع در دست، رجوع میکنند. هویت سازی بر اساس تشیع و تسنن، یا کرد و فارس و ترک و بلوچ و عرب و…صورت میگیرد.
اما دموکراسیخواهان باید بدانند که دامن زدن به این نوع نزاعها و هویت سازیها به زیان فرایند دموکراتیزه کردن منطقه است. مسئله اصلی نزاعهای قومی و مذهبی نبوده و نیست. مسئله اصلی تبعیض، نابرابری، سرکوب، فساد، و استبداد است. اگر راهی به سوی رهایی برای منطقه وجود داشته باشد، این راه از طریق هویت سازی پیرامون ارزشهایی چون حقوق بشر، دموکراسی، برابری، کثرت گرایی، رواداری، و…است. دامن زدن به نزاعهای قومی و مذهبی، یعنی افتادن به دام دیکتاتورهای منطقه.
zamaneh