بسیاری از شهروندان ایران از شدت تبعیضهای موجود در قوانین ایران نسبت به اقلیتهای غیرمسلمان اطلاع ندارند و نمیدانند که این تبعیضها چطور شرایط زندگی را برای باورمندان به آیینهای دیگر دشوار میکند.
در سالهای اخیر و با رواج رسانههای اجتماعی، پیروان اقلیتهای دینی، بهخصوص اقلیتهای دینی غیررسمی، رفتهرفته مهر سکوت خود را شکسته و درباره اعتقادات و آداب و رسوم خود آشکارا سخن گفتهاند. از جمله یارسانها که خود را باورمند به دین «یاری» و پاسدار سنتهای چند هزار ساله میدانند.
آمارهای غیررسمی نشان میدهد که در نواحی کرد و لرنشین غرب ایران و برخی از شهرهای دیگر از جمله تهران، کلاردشت، شهریار، کرج، همدان، قزوین و تبریز دستکم سه میلیون شهروند یارسان زندگی میکنند.
به نظر میرسد که حکومت جمهوری اسلامی نه برای احقاق حقوق اقلیتها برنامهای دارد و نه آن را برمیتابد. اما ما به عنوان شهروندان ایران چقدر در این زمینه اثرگذاریم؟ چطور میتوانیم به هموطنانمان در اقلیتهای مختلف دینی کمک کنیم تا شرایط زندگی از آنچه هست برایشان دشوارتر نشود.
این گزارش در گفتوگو با «حسین خلیفه» از مشاوران سازمان دموکراتیک یارسان در نروژ، «فرناز فتحی» و «رضا شاهمرادی» از فعالان حقوق اقلیت یارسان به دنبال پاسخی برای این پرسشهاست.
***
از سرّ مگو چه میدانید؟
«سرّ مگو» دلیلی است که پیروان آیین یارسان را بر آن داشته که سالهای طولانی عقاید و اعتقادات خود را بهصورت علنی بیان نکنند. در نتیجه در عرصه عمومی و فضای مجازی اطلاعات درست و سنجیدهای از دین یارسان، آداب و سنن و پیروان آن وجود ندارد. از طرف دیگر حاکمیت مطلقگرا که جز شیعیان ایران سایر اقلیتهای مذهبی را از بسیاری حقوق شهروندی محروم کرده است، با انتشار خبرهای ضد و نقیض و مغشوش که گاهی حتی میتوان رگههایی از غرضورزی هم در آنها دید، درباره آیین یارسان اطلاعرسانی میکند.
حسین خلیفه از مشاوران سازمان دموکراتیک یارسان در نروژ به ایرانوایر میگوید: «یکی از موارد نادرستی که تفکر شیعی درباره یارسانها در جامعه بهشکل گسترده باب کرد، نام بردن از یارسانها با عنوان اهل حق بود. همانطور که میگفتند، مثلا اهل تشیع و اهل سنت بود، یارسانها را بهعنوان اهل حق، شاخهای از اسلام شیعی نشان دادند. به همین سبب بخش بزرگی از حقوق اقلیت یارسان در سایه این ماجرا نادیده گرفته شد. این ماجرا همین ده-پانزده سال قبل به مدد تلاشهای فعالان حقوق یارسان کمرنگ شد. خیلی مهم است که هموطنان ما برای کسب اطلاعات درست درباره آیین یارسان به دنبال منابع درست باشند. از افراد مطلع در اقلیت یاری سوال بپرسند و به دام شایعات و اطلاعات نامربوط و بازتکرار آنها نیفتند.»
مبارزه سبک زندگی است
«فرناز فتحی»، استاد دانشگاه و از فعالان حقوق یارسان از تجربه زیسته خودش در زمان حضور در دانشگاهها و مدارس ایران میگوید: «پدر من از فعالان شناخته شده سیاسی و حقوق اتنیکی منطقه ما بود؛ به همین سبب، مبارزه با تبعیضی که بر شهروندان یارسان میرفت، سبک زندگی ما به حساب میآمد. برای من بهعنوان کودک هفت سالهای که به مدرسه رفته بود، اجبار به حضور در کلاسهای معارف اسلامی، نمازهای جماعت و تحمل حرفهای ناروا و نادرستی که علیه ما میزدند، خیلی سخت بود؛ اما من در همان سالها یاد گرفتم، با همسالانم و بعدها با همکلاسیهای دانشگاه و همکارانم حرف بزنم.»
این فعال حقوق اقلیت یارسان با اشاره به این نکته که بسیاری از مسلمانان حتی در بخش تحصیلکرده و با ادعای روشنفکری، آنچه را به غلط درباره آیین یاری شنیدهاند، طوطیوار بازگو میکنند، میگوید: «یکبار در اتاق اساتید دانشگاه همراه برخی همکارانم نشسته بودم. دو نفر از افراد مشهور درباره آیین یاری بحث میکردند. من گفتم این چیزهایی که میگویید درست نیست. من خودم یارسانیام. شروع کردن مباحثه و پرسش و پاسخ. بعدها من به چشم دیدم که چطور رفتارشان در قبال هموطنان یارسان تغییر کرد. منظورم این است اگر آن گروه دُگمی را که میگویند، اسلام دین برتر است و باقی همه نااهل هستند، کنار بگذاریم، گفتوگو درباره حقیقت میتواند طرز فکر آدمهای زیادی را تغییر دهد. هرچند همین هم در ایران با توجه به تهدیدها و فشارهایی که بر اقلیتهای دینی وارد میشود، کار سادهای نیست؛ اما از ما بر میآید.»
نقش آموزش در احقاق حقوق اقلیتهای دینی
فرناز فتحی نقش آموزگاران و معلمان را در آموزش حقوق بشر به کودکان بسیار جدی میداند: «متاسفانه در جمهوری اسلامی اولین اقدام همین پاکسازی معلمان انسان و دلسوز و جایگزین کردنشان با افراد کاملا ایدئولوژیک و همگام با حاکمیت بود. حالا هم که چهل سال گذشته باز هم در بر همان پاشنه میچرخد. تفاوت اما در آگاهی خانوادهها و بالغتر شدن جامعه مدنی و دسترسی بیشتر به منابع برای آگاهی است. بنابراین امیدوارم و برای این مساله تلاش میکنم که با آگاه شدن افرادی که در زمینه آموزش فعال هستند، کودکان امروز آگاهتر از نسل ما در ارتباط با حقوق شهروندی باشند.»
حسین خلیفه نیز با تاکید بر نقش آموزش برای درونی کردن سکولاریسم در جامعه میگوید: «ببینید در حاکمیت شیعی همه چیز بستگی به این دارد که خودی هستی یا غیرخودی. اگر غیرخودی باشی که کافری. در تعاریف شیعیان افرادی که بر عقیده و باورشان اصرار و پافشاری کنند، کافر حربی به حساب میآیند و اصلا حقی ندارند که به نقض آن اعتراض کنند. یعنی خونشان، زنانشان و اموالشان بر مسلمانان حلال است؛ اما ما باید برای سکولار کردن جامعه مستقل از حکومت تلاش کنیم. این را باید از خودمان شروع کنیم. تفتیش عقاید نکنیم. ما باید همدیگر را در کنار همدیگر بپذیریم. فارغ از اینکه عقیده سیاسی ما چیست یا چه دینی داریم. باید خودمان را قانع کنیم که باور دیگران یک امر خصوصی است. پذیرش این موضوع از سوی شهروندان خودش بزرگترین قدم است.»
مصادره نکنیم
یکی از انتقادهایی که فعالان حقوق اقلیت یارسان نسبت به غیریارسانها وارد میکنند، «مصادره فرهنگ و آداب و سنن اقلیتها» است. رضا شاهمرادی از شهروندان یارسان که در زمینه حقوق اتنیکها و اقلیتهای دینی تلاش میکند، به ایرانوایر میگوید: «مصادره خردهفرهنگها و بردن آن به زیر سایه یک ملت/امت/دولت واحد برای جایی مثل ایران با اینهمه تکثر و تنوع اتنیکی، زبانی و دینی خطرناک و به باور من تلاش محتوم به شکستی است. این هم از طرف ایرانیانِ ناسیونالیست اتفاق میافتد، هم از طرف شهروندانِ متدین. در حالی که دفاع از حقوق اقلیتهای دینی یک وظیفه حقوق بشری است، لطف نیست. این رفتار باید بخشی از برنامه هر شهروندی باشد که به حقوق بشر باور دارد. من از هموطنان غیریارسانم انتظار دارم، ما را آنطوری که هستیم بپذیرند؛ با نگاه ظاهری و اعتقاداتمان. گمان نکنند خودشان سمت درست ایستادهاند و باید ما را اصلاح کنند. ما باید اشکالات را با گفتوگو برطرف کنیم، نه با نصیحت.»
این فعال حقوق اقلیت یارسان با اشاره به «دینستیزی و دینگریزی» که امروز بخش بزرگی از جامعه ایران به آن مبتلاست، میگوید: «تجربه جمهوری اسلامی برای همه مردم ایران تجربه تلخی بود و منجر به دینستیزی و دینگریزی بسیاری از شهروندان شد. اینکه کسی باوری به دین ندارد، مساله ما نیست؛ اما دینستیزی یکی از نتایج تلخ سیاستهای جمهوری اسلامی است. به همین سبب افرادی که صاحب رسانه و تریبون هستند، باید از نقض حقوق اقلیتهای دینی شجاعانه حرف بزنند. اتفاقی که امروز در سطح رفع تکلیف میافتد.»
درس گرفتن از تجربهها
حسین خلیفه با اشاره به تجربه زیسته پیش از انقلاب خود و مقایسه آن با زمان روی کار آمدن حکومت جمهوری اسلامی میگوید: «ما پیش از انقلاب هم به لحاظ سیاسی و هم به لحاظ اجتماعی داشتیم به یک حکومت سکولار نزدیک میشدیم. حرکت آهسته اما مطمئن بود. آهسته بودن حرکت به این دلیل بود که در همان زمان هم مراجع تقلید سد ایجاد میکردند. در سرپل ذهاب که من ساکنش بودم، تنوعی از باورهای مذهبی وجود داشت. شیعیان، سنیها، بهاییها، ارمنیها، یهودیها و یارسانها در کنار هم زندگی میکردیم. شاید باور نکنید، حتی یکبار پیش نیامد که من در مدرسه یا محله با همسایهها و دوستانم درباره اینکه کی چه دینی دارد، حرف بزنیم. اما بعد از انقلاب ارزشهای دینی به روبنا منتقل شد، نفاق ایجاد کرد و خیلیها فهمیدند، تنها راه نزدیک شدن به نهاد قدرت همین ماجرای اعتقادات مذهبی است. همه چیز از آن تنوع زیبا به سمت تبعیض و سرکوب میل کرد.»
او بهعنوان یکی از کسانی که سابقه طولانی و خانوادگی در تلاش برای احقاق حقوق اقلیت یارسان دارد، میگوید: «این تجربه تلخ به ما اول از هرچیز یاد میدهد که دین باید امری خصوصی باشد. ما بهعنوان معلم و والدین و دوست و انسان آموزش این موضوع را به نسل بعد از خودمان بدهکاریم. البته که ما گرفتار نظامی مثل جمهوری اسلامی هستیم. تاریخ نشان داده که حاکمیتهای مسلمان هیچ عقیده دیگری را در کنار خود نمیپذیرند؛ اما همانطور که گفتید، نمیشود منتظر ماند تا حکومت عوض شود. مهم است که شهروندان بیاموزند در روابطی که نه به حاکمیت مرتبط است و نه قانون، همدیگر را بپذیرند. ما هنوز شاهدیم که بعضیها برای بهرهمند شدن از امتیازهای کوچک همسایه یارسان خود را تحقیر میکنند. برای دیدن مجازاتهایی مثل تراشیدن سبیل یارسانها جمع میشوند. این رفتارها اصلاحش به دست خود ماست.»
در سالهای اخیر نقض حقوق بشر در مورد اقلیت یارسان و توهین به عقاید و رسوم این آیین بارها با اعتراض پیروان آن همراه بوده است؛ حتی در مواردی آنها برای رساندن صدای اعتراضشان دست به خودسوزی زدهاند. چند سال قبل در پی تراشیدن سبیل یک زندانی یارسانی در همدان تعدادی از شهروندان یارسان دست به خودسوزی زدند.
رضا شاهمرادی دیگر فعال حقوق یارسانها بر این باور است که بخشی از کارهایی که برای احقاق حقوق اقلیتهای دینی باید انجام شود، در داخل جامعه اقلیت ممکن است. او بهعنوان مثال از بهبود وضعیت زنان در جامعه یارسان صحبت میکند: «من از دوستان یارسانم انتظار دارم جایگاه زنان در جامعه را یکبار دیگر بازبینی کنند. باید اجازه بدهیم زنان یارسان دستکم در داخل جامعه یارسان جایگاه برابر با مردان داشته باشند. زنان آیین یاری از حضور در حلقه جم محروماند. حضور آنها در حلقه جم سایر مسائل را آرامآرام حل خواهد کرد. ما بهعنوان شهروندان ایران باید از آن نگاه رسمی حکومت به زنان فاصله بگیریم و این به راحتی امکانپذیر است.»
به باور او، مورد دیگری که به دست شهروندان میتواند ممکن باشد و وضعیت را برای آیندگان بهتر کند، برداشتن نگاه از مرکز و جایگزین کردن نگاه خودمدیریتی است. به شکلی که دستکم شهروندان با تلاش فعالان در جهت احقاق حقوق حاشیه، حقوق اتنیک و حقوق اقلیت سر عناد نداشته باشند: «باید نگاه شفاهیگویی را تغییر بدهیم و به سمت مکتوب کردن فرهنگ برویم. آیین یاری مجموعهای از فرهنگها و زبانها و اتنیکهاست. ما بهعنوان شهروندان یارسان نباید در دام بازیهای حکومت مرکزی بیفتیم و این تنوع را باید فرصتی برای بهبود شرایط باورمندان به دین یاری کنیم.»
ایران وایر