به نام خدا
سالی که در آن به سر میبریم در حالی رو به پایان است که یکی از تلخترین دورانهای تاریخ سیاسی و اجتماعی ایران را به خود دید. تلخیهایی که در آستانه سال جدید همچنان روح و روان و حتی جسم بسیاری از هم وطنانمان را در رنج و محنت قرار داده و با وقوع مسمومیتهای سریالی دانشآموزان دختر در مدارس تشدید هم شده است.
دورانی که با درگذشت تاسف بار مهسا امینی دختری معصوم و جوان شروع شد و جنبشی پدید آمد که بیش از هر جنش اجتماعی دیگری که تا کنون در این دیار شاهد بودهایم، رنگ و بوی زنانه یافت. انباشت مطالبات به حق زنان، عدم پاسخگویی به این مطالبات و افزایش هر ساله شکاف جنسیتی در ایران از سویی و از سویی دیگر ممانعت بیشتر با حضور اجتماعی زنان در سالهای اخیر و سختگیریهایی که هر روز رنگ و بوی جدیدی میگرفت در مورد سبک زندگی و پوشش زنان، بروز جنبشی زنانه را قابل پیش بینی میکرد و در فقدان تدبیر و مدیریت مناسب در نهادهای حکومتی بیم آن میرفت، که به جای پاسخ گویی به خواستههای به حق زنان ایران، مواجهه نادرست با این جنبش اتفاقات تلخی را رقم زند که در ماههای گذشته شاهد بودیم. در حالی که متخصصان، جامعهشناسان، فعالان زنان و در کنار آنها حزب اتحاد ملت ایران، بارها نسبت به رنج آور بودن موقعیت زندگی زنان در ایران و لزوم تغییر این شرایط هشدار داده بودند. زنانی که در هر فرصتی که یافتهاند، بارها شایستگیها و تواناییهای خود را نشان دادهاند.
در حال حاضر قوانین خانواده اختیار و تصمیمگیری در امور زندگی زنان را یک سویه به مردان واگذار میکند، نهادهای فرهنگی و تریبونهای مختلف افکاری مخالف حضور اجتماعی زنان را ترویج میکنند و مرتب ذهنیت برخی قشرهای مذهبی را نسبت به حضور اجتماعی زنان و سبک زندگی و حجاب آنها تحریک مینمایند.
حزب اتحاد ملت ادامه چنین وضعیتی را برای زندگی زنان ایران ناعادلانه، غیرانسانی و ضد توسعه کشورعزیزمان میداند. از همین رو مطالبات زیر را به عنوان ضروریاتی که معتقدیم برای تغییر در وضعیت فعلی زنان ایران باید به وجود آید بیان میکند و اعلام میکند برای تحقق این مطالبات تمامی تلاش خود را به کار خواهد بست. حزب اتحاد ملت تا رفع تبعیض از زنان این دیار در کنار آنها خواهد بود.
۱_ متاسفیم که با گذشت بیش از صد سال از زمانی که مادران ما با تلاشهای طاقتفرسا و پرداخت هزینههای متعدد و علارغم مخالفتها و آزارهای گروهی دگماندیش و متحجر توانستند حق آموزش را برای دختران به دست آورند، این روزها شاهد مسمومیت گسترده و سریالی دختران دانشآموز و ناامن شدن مدارس برای دختران هستیم. متاسفیم که باید پس از این همه سال خواستار تامین امنیت دختران در مدارس باشیم. ما خواستار پاسخگویی نهادهای حافظ امنیت در مورد این حوادث و تضمین پایاندادن و جلوگیری از تکرار چنین اتفاقهای ناگواری هستیم.
ما خواستاریم که زمینه گسترش آموزش زنان در همه مقاطع فراهم شود. هیچ گونه تبعیض جنسیتی در پذیرش آزمونهای سراسری دانشگاهها اعمال نشود. سقف شیشهای حضور زنان در هیاتهای علمی دانشگاهها و مدیریت مراکز علمی شکسته شود.
۲_ چنانکه در سالها و ماههای اخیر شاهد بودهایم با تغییر نسلی و حضور نسل جوان فعلی بیش از هر زمانی مطالبه آزادی انتخاب سبک زندگی و حجاب بیان شده است. نسل جوان انتخاب آزادانه نوع پوشش، حجاب، گذران اوقات فراغت و … را از حقوق خود میداند. از سوی دیگر شاهدیم که اجبار در احکام شرعی همچون حجاب موجب لطمه به حرمت و اعتبار آنها و خلاف فلسفه وجودی آنهاست، لذا حزب اتحاد ملت بر اساس این ملاحظات، خواستار لغو قانون حجاب اجباری و عدم دخالت نهادهای نظامی و امنیتی در این امور است.
۳_ متاسفانه بر اساس قوانین خانواده، اختیار امور زندگی زنان بعد از ازدواج به مرد واگذار میشود، اموری مانند حق طلاق، اشتغال، تحصیل، انتخاب محل سکونت، خروج از کشور و حتی حضانت فرزند، ما خواستار تغییر این قوانین در راستای برابری زنان با مردان هستیم، همچنین معتقدیم قوانین مربوط به قضاوت زنان، دیه و … باید متناسب با برابری جنسیتی تغییر کنند.
۴_ نرخ اشتغال پایین زنان در ایران از عوامل تبعیض علیه آنان است و فقر را در میان زنان گسترش داده است. عدم دسترسی برابر به فرصتهای شغلی، عدم دسترسی به خدمات بیمهای مناسب و نابرابری درآمد زنان و مردان در دهههای اخیر بسیار متاثر از فرهنگسازی ضد اشتغال زنان بوده است. ترویج فرهنگ خانهنشینی زنان، ترویج فرهنگ نان آوری مردان و خانهداری زنان به عنوان نقشهای مطلوب اجتماعی. واگذاری یک سویه مسئولیت مراقبت از کودکان و سالمندان خانواده به زنان که مانع مهمی برای اشتغال زنان است، واگذاری اختیار اشتغال زنان به همسرانشان در قانون و … همگی سبب شده که ایران یکی از کمترین میزان اشتغال زنان را داشته باشد.
ما خواستار پایان یافتن ترویج این فرهنگ و برنامهریزیهای متعدد برای افزایش میزان اشتغال زنان هستیم. در این مورد زنان سرپرست خانواده که با آسیبهای متعدد اجتماعی مواجه هستند، نیازمند توجه مضاعفی هستند.
۵- متاسفانه ایران یکی از بالاترین آمارهای خشونت علیه زنان را دارد، بی آن که قانون مشخصی برای مقابله با آن وجود داشته باشد. متاسفانه شاهدیم تلاشی که بیش از ده سال برای تصویب لایحه منع خشونت علیه زنان انجام شد، این روزها با تغییرات عمیقی که در متن این لایحه انجام شده رو به شکست است. در حالی که بیش از هر زمانی نیازمند قوانین سختگیرانه و بازدارنده برای مقابله با خشونت علیه زنان و قتلهای ناموسی هستیم. نیازمند گسترش و تقویت خانههای امن برای مراقبت از زنان خشونت دیده هستیم. نیازمند تقویت پلیس اجتماعی و سامانه ۱۲۳ برای مقابله با خشونتهای خانگی هستیم. نیازمند فرهنگسازی و آموزش جهت مقابله با کلیشههای فرهنگی مولد نابرابری جنسیتی هستیم.
۶_ زنان خانهدار که بیشترین جمعیت زنان ایران را به خود اختصاص میدهند، متاسفانه به رغم این که ساعتهای زیادی از روز را صرف کار خانگی و نقش مراقبتی میکنند از کسب درآمد و بیمه محرومند. کار آنها بدون مزد است، با آسیبهای روحی و جسمی زیادی مواجه هستند و در تصمیمگیرهای خانوادگی نقش درجه دو دارند. بسیاری از این زنان در دوران سالمندی با مشکلات اقتصادی و اجتماعی متعددی مواجه میشوند. بنابر این باید تمهیدات مختلقی برای حمایت از زنان خانهدار و کاهش آسیبهای ناشی از کار بیمزد در نظر گرفته شود، مانند بیمه آنها، اختصاص بخشی از اموال خانواده به این زنان و توانمندسازی و کمک به راه اندازی کسب و کارهای خانگی. همچنین کاهش تضییع حقوق مادران نیازمند ایفای نقش جامعه در مراقبت از کودکان، دسترسی آسان و ارزان به مهد کودکها و مراکز نگهداری کودکان با کیفیت مطلوب، زنانه ندانستن نقشهای مراقبتی و تقسیم وظیقه مراقبت از کودکان به طور مساوی بین مادر و پدر است.
۷_ در سالهای اخیر شاهد افزایش کودک همسری در کشور هستیم. محرومیت از تحصیل، محرومیت از رشد اجتماعی، انزوا و جدایی از گروه همسالان، واگذاری مسئولیتهای زندگی خانوادگی بر دوش ناتوان کودکان، افزایش خطر به دنیا آمدن نوزادان نارس از مادرانی که خود در سنین کودکی هستند، افزایش احتمال فوت در اثر بارداری و زایمان، افزایش احتمال طلاق و رها شدن افرادی که در سنین کودکی ازدواج میکنند (افزایش کودکان حاصل از طلاق)، ورود کودکهمسران و فرزندانشان به جمعیت فقیر و جمعیت کودکان کار و رشد انواع آسیبهای اجتماعی، تنها بخشی از آسیبهای کودکهمسری است. با این حال شاهدیم نه تنها اقدامی برای جلوگیری از روند رشد کودک همسری انجام نمیشود، بلکه در کتابهای درسی و از سوی تریبونهای مختلف فرهنگی و مذهبی، و حتی با اعمال قانون این نوع از ازدواج ترویج هم میشود. ما خواستار پایان دادن به ترویج کودک همسری، مقابله با آن و تغییر سن ازدواج در قانون، مطابق با کنوانسیون حقوق کودکان هستیم.
۸_ یکی از مهمترین عوامل تاثیرگذار بر افزایش شکاف جنسیتی در ایران، نازل بودن میزان مشارکت سیاسی زنان و حضور نداشتن زنان در مناصبی است که برای زندگی آنها تصمیم میگیرند. رفع این موانع علاوه بر آن که نیازمند فرهنگسازی و تغییر باورهایی است که مانع مشارکت زنان میشود، نیازمند اجرای روشهایی با نتیجه بخشی سریعتر است، از جمله روش تبعیض مثبت است که حتی در کشورهای همسایه ما هم اعمال می شود. ما خواستار اصلاح قانون انتخابات و اختصاص ۳۰ درصد کرسیهای مجلس و شوراها به زنان، برقراری عدالت جنسیتی در گزینش و استخدام در نهادهای عمومی و افزایش سهم زنان در سطوح مدیریت میانی و ارشد دولت هستیم.
۹_ قانون فعلی جوانی جمعیت دارای تبعات منفی بسیار به خصوص در زندگی زنان است. این قانون بدون در نظر گرفتن زیرساختهای اقتصادی، اجتماعی، آموزشی و بهداشتی لازم تدوین شده و علاوه بر آن وارد حوزه خصوصی خانوادهها شده و به نوعی زنان را مجبور به فرزند آوری میکند. بر اساس این قانون توزیع لوازم جلوگیری از بارداری، سقط و غربالگری جنین با محدودیت مواجه شده است. بارها نسبت به تبعات منفی اجرای قانون جوانی جمعیت هشدار دادهایم، بار دیگر خواستار پایان دادن به اجرای قانون جوانی جمعیت و واگذار کردن مباحث مربوط به جمعیت به متخصصان این حوزه هستیم. همچنین خواستار دسترسی آسان و رایگان زنان در سراسر کشور به خصوص در مناطق محروم به امکانات بهداشتی و درمانی هستیم.
ما میدانیم تا رسیدن به جامعهای عاری از نابرابری جنسیتی که زنان در آن فرودست نباشند راه بسیار است، اما شرط اول قرار گرفتن در مسیر درست است، متاسفانه آنچه در ایران شاهدیم رفتن به سمت بیراهه است.