چرا و به چه دلیل- ضیاء مصباح ، جبهه ملی تهران


در یادداشتی خواندم که نویسنده ای محقق و شناخته شده در این روزها مخلصانه توام با نگرانی از تندروی، تلفات انسانی و تخریب سر مایه های ملی ،با کمال فروتنی و وقار پرسیده چرا …؟

به چه دلیل یا دلایلی متولیان امور– که در تغییر شرایط بنفع جامعه از هر لحاظ میتوانند با کمترین هزینه نقش آفرینی کنند، اثری مثبت به جای بگذارند، در حفظ و تامین منافع دنیوی ناپایدار خود بکوشند، با تکیه بر شایستگی ها و تجاربی که بالنسبه بدست آورده اند- با گوشی شنوا مشکلات متفاوت ایرانیان را درک و علاج نمایند، نمیخواهند سر عقل بیایند. اینهمه اعتراض را بشکلی دیگر تعبیر میکنند، در حالیکه عامی ترین افراد هم دربین اکثریت مردم ناراضی و نگران ازعدم رعایت عدالت که بگفته حضرت علی « هر چیز در جای خود شایسته است» … حتی در اقصی نقاط کشورشان – به چگونگی ها وقوف کافی دارند. …

در این رابطه باید گفت: منصوبین نظام و حواشی آنها با کثرتی ( با منظور داشتن خانوادهای هم فکرشان که در این وضعیت آنان نیز یکدستی لازم را با نفوذ وسایل ارتباط جمعی از دست داده اند) حدود ۱ میلیون نفر اما متشکل و سازمان یافته، طی ۴ دهه اخیر که بصور گوناگون از این ممر یا سفره بطور مستمر برخوردار و متنعم بوده اند ، در انکار حقایق آگاهانه می کوشند.

بعبارت بهتر و بدون شک دارندگان امتیازات زیر:

شغل ، اخذ مدرک تحصیلی دانشگاهی، درآمد های ارزی و ارضی، نفوذ، رانتها، امکانات اشتغال فرزندان و اطرافیان، ماموریتها و سفر های مکرر خارجی، حضور در هیات های مدیره شرکتها، ازدواج های درونی، خودی شمرده شدن، مورد اعتماد سیستم قرار داشتن، وجود امکانات رفاهی در مناطق مختلف کشور و بهره برداری مجانی یا با کمترین هزینه، بودن اطرافیانی مطیع و گوش بفرمان، استفاده از اتومبیل مجانی، تسهیلات بسیار متنوع در تمامی موارد، برخورداری از اعتبارات بانکی، دور بودن از هر گونه دغدغه و نگرانی به دلایلی که بطور نمونه آمد و آسایش و آرامش را با معیارهای آنان همراه میاورد ودهها امتیاز دیگر که عارف و عامی میدانند. …

این سلطه گران نه چندان کم هوش، در قامت متولیان امور و مدیران لشکری و کشوری رانتی که اکثریت فاقد شرایط احراز مشاغل منصوب میباشند و تجربه کافی را هنوز در مسیر حفظ منافع ملی با همه حضور در مسؤلیت ها بدون پاسخگویی نتوانسته اند با مفهوم اصولی کسب نمایند.

از سوی دیگر با مسلح بودن به زر، سیم، اسلحه، نفوذ، محافظ و تریبون که آقای روحانی بشکلی به ان اشارت داشت و خود از این قافله است و این خاصیت، وابستگی و احتیاط را توامان با به نعل و میخ زدن، در این روزها نشان داد… با عدم اعتقاد به اولین و اصولی ترین موازین دینی که متظاهر به آنند – باوری به ضرورت تغییر بنفع اکثریت که در شرایط عادی هیچکدام بر مبنای شایستگی ها نمیتوانند در مقام و منصب خود بمانند، نداشته و به دلیل اتکاء به منافع شخصی و گروهی که بنیادشان بران استوار است – امکان همراهی یا درک مردم را ندارند، نمیتوانند و نباید داشته باشند.

ناگفته نماند بعداز سقوط سلطنت واعدامهای غیر قانونی، افراط و تفریط، اشغال سفارت امریکا، توهین به کشورهای غربی که پیوسته با گوشزد به شاه و پیشنهاد تغییر رویه خود کامگی به او و دربار… مدافع پیشرفت کشورمان همراه با حفظ حقوق مردم بود ند، تبدیل دوستان به دشمن بعد از دولت موقت، نا بخردی سیاسی– و مدیریت افراطی برامده از احساسات و تعمد گروه هماهنگ و سازمان یافته روحانیت حاکم بدون برنامه اصولی، که بقای خود را در ایجاد هیجایات می دید و می بیند، قطع رابطه با امریکا، بروز جنگ بین دو کشور همسایه مسلمان جهان سومی، نابودی بیش از یک میلیون نفر هموطنان ما، تخریب اغلب سرمایه های ملی و زیر بنا یی… برقراری مکتب شهادت ، سهم خواهی، رانت برآمده از خانواده شهید، جانباز در بسیاری موارد و خلاصه تصدی امور بوسیله گروهی فاقد صلاحیت علمی– سیاسی که صرفا به اعتبار حضور در جبهه برهمه ارکان کشور مستولی شدند. .. چنین محصولی را ببار آورد.

با این تشریح طبیعی است که مجموعه نظام و حکومت، کتمان حقیقت کرده شب را روز، خدمت را خیانت و جنبش را شورش اعلام نمایند و بر این ایده غلط و تقویت کننده روالی که منافع آنان را فراهم ساخته و تامین می نماید با تمام وجود پافشاری نموده– مخالفین را حتی از دم تیغ بگذرانند و اعتراضی آرام را به روش ۲۸ مرداد به تخریب و کشتار بدل نمایند و در مصاحبه ها بران تاکید مکرر … که « فاعتبروا یا اولی الابصار» پس عبرت گیرند این بینایان.

با این وضع و شرایط تصور نمیرود اعتراضات معقول و آرام، حتی نوشته ها و بیانات روشن کننده دلسوختگان میهنمان در پوشش ملییون که نگران از هم پاشیدن یکپارچگی وطن هستند راه بجایی ببرد. در ضمن این استدلال که رفرم و تغییر تدریجی با حفظ اموال عمومی و سر مایه های مادی که با حد اکثر هزینه و ریخت و پاشها رشدی نسبی و ظاهری داشته ایم، بنظر نگارنده در این وضعیت «که حتی اقای خاتمی به جای سکوت معنا دار در اوج تهدید و تحدید بنفع حکومت موضع گیری اشکاری داشت و اعتباری نسبی را از کف داد» کاربردی که قبل از تظاهرات تصور آن میرفت نخواهد داشت.

این جاست که سیاست مداران داخلی نیز متاسفانه پذیرای دگر گونه گی با هزینه های اجتناب ناپذیر شده و با امیدواری عنوان مینمایند: جامعه متحول تحصیل کرده و جوان میهنمان با داشتن اطلاعات لازم سیاسی و بین المللی با همه مشکلات، خطرات، موانع و با دسترسی به ارتباطات بین المللی معقول، راه کاری مناسب را با رعایت تمامی اصول اجتماعی – فرهنگی آنهم در ایران با تاریخ و تمدنی ۵ هزار ساله و پیشینه ای شگرف که طی ۴ دهه اخیر با همه تبلیغات نه تنها تضعیف نشد بلکه خوشبختانه تقویت گردید … اتخاذ خواهد نمود که این جبر زمانه است و برتحقق آن خللی وارد نمیشود. مگر انکه با همه آزمون و خطاهای مکرر بطول ۴۰ سال با همه فراز و نشیبها بازهم به امید دگرگونی لازم با کمترین تخریب و پرداخت هزینه مادی و معنوی بصورت رفرم گونه باشیم – که آرزو بر جوانان عیب نیست. …

تنها مطالب و مقالاتی که با نام جبهه ملی ايران - ارو‌پا درج ميشود، نظرات گردانندگان سايت ميباشد
بازنشر مقالات با ذكر مأخذ آزاد است