به مناسبت هفتمین سالگرد شهادت وی – یادی از هراند دینک، روزنامه نگار شهید ارمنی تبار ترکیه – آرسن نظریان


هراند دینک

۲۹ دی ماه، سالگرد ترور یکی از شجاعترین روزنامه‌نگاران عصر ماست. در اسلامبول و نقاط دیگر ترکیه و نیز خارج از آن یادواره او توسط اقوام و ملیتهای مختلف برگزار گردید. به این مناسبت، نوشتار زیر برای خوانندگان فارسی زبان تهیه شد. در تهیه این نوشتار از منابع نوشتاری و شنیداری متعدد به زبانهای ارمنی، فارسی، انگلیسی (ازجمله منابع ترکی انگلیسی زبان) استفاده شده است.

مختصری راجع به زندگی هراند دینک

هراند دینک درسال ۱۹۵۴ در مالاتیا، شرق ترکیه، از خانواده ای کم درآمد زاده شد. در ۱۹۶۰، خانواده اش به علت شرایط نامساعد اقتصادی به اسلامبول مهاجرت کرد. مدتی بعد، به دلیل متارکه والدین سه کودک خانواده توسط پدربزرگشان به پرورشگاه متعلق به کلیسای پرتستان ارامنه در گدیگ پاشای اسلامبول سپرده شدند. دینک در مدارس متعلق به جامعه ارمنی آن شهر تحصیلات ابتدایی و متوسطه را به پایان رساند و در سایه کوشش و پشتکار به دانشگاه اسلامبول راه یافت. دردانشکده علوم به تحصیل جانور شناسی پرداخت. پس ازاتمام دوره لیسانس در صدد برآمد تحصیلات عالی اش را در رشته فلسفه ادامه دهد، اما به دلیل فعالیتهای سیاسی نتوانست آنرا به پایان برساند. در طی سالهای دانشجویی با امور و مسایل سیاسی بیشتر آشنا شد و در گروههای چپ به فعالیت پرداخت. در ۱۹۷۶، با راکل، از دختران پروشگاهی که خود در آن بزرگ شده بود ازدواج کرد. سپس، برای انجام خدمت وظیفه به هنگ پیاده نظام دنیزلی درارتش ترکیه فراخوانده شد. علی رغم داشتن نمرات خوب، یا به دلیل هویت قومی اش ویا ارتباط با گروههای چپ، ارتقاء درجه نگرفت. به هرصورت، این تبعیض نقطه عطفی در زندگی او شد. در اینزمان، دینک دارای سه فرزند بود، یک پسر و دودختر.

پس از بازگشت از خدمت سربازی به همراه برادران خود یک مغازه فروش کتاب و لوازم التحریر دایر کرد که به تدریج مرکز تجمع دانشجویان و اهل تحقیق و مطالعه گردید. در عین حال، همراه با همسرش اداره پرورشگاه و کمپ کودکان متعلق به آن در گدیک پاشا را به عهده گرفت. بعداز کودتای ۱۹۸۰ ژنرالها و امنیتی شدن بیشتر فضای کشور، پرورشگاه که در آن کودکان ارمنی با زبان و فرهنگ خود تربیت می شدند توجه مراجع امنیتی را جلب کرد. دینک چندین بار توسط پلییس و نیروهای امنیتی احضارو بازجویی شد. سرانجام، در ۱۹۸۴، به تقاضای اداره کل موقوفات اقلیتها و دستور دادگاه پرورشگاه و کمپ متعلق به آن، براساس قانونی از ۱۹۳۶ که اقلیتها را از داشتن املاک جدید منع می کرد، مصادره گردید. خود دینک نیز بازداشت و مدتی در زندان به سربرد.

بسته شدن پرورشگاهی که سالهای سال هزاران کودک بی سرپرست را در خود جا داده و خود و همسرش نیز در آن پرورش یافته بودند، تاثیر عمیقی بر روحیه او و یارانش گذاشت. این واقعه و وقایع مشابه ، تبعیضها و ستمهایی که نسبت به اعضای جامعه اقلیت خودش روی می داد و او هرروز شاهدش بود، دینک را به سوی مبارزه سیاسی- فرهنگی جدی برای احقاق حقوق جامعه اقلیت خود و نیز آگاهی رسانی عمومی در سطح جامعه ترکیه سوق داد.

فعالیتهایش در این راستا از ۱۹۹۰ آغاز شد. ابتدا، با نام مستعار در روزنامهٔ مرمره۱ درباره کتاب های درسی رسمی و کتبی که در ترکیه راجع به ارمنیان و تاریخ ارمنستان به چاپ می رسید نقد می نوشت و جنبه های تعصب آمیز و نژادپرستانه آنها را فاش می نمود. سپس، با تلاش های فراوان در ۱۹۹۶ به کمک چند تن از دوستانش و حمایت اسقف وقت کلیسای ارامنه هفته نامه ای دوزبانه به نام آگوس۲ تأسیس کرد، که در نوع خود بدعتی در کل جامعه ترک به شمار می رفت. آگوس در هردوزبان ارمنی و ترکی معنای مشابهی دارد و به معنای دهانه و شیار حاصل از شخم است، جایی که تخم را در آن می کارند تا بارور شود. خط مشی نشریه نیز از همین سمبل همنوعی و مشارکت و باروری شکل می گرفت و چند هدف را دنبال می کرد: ایجاد ارتباط با ارمنیانی که زبان خود را فراموش کرده و یا تغییردین داده بودند۳ ، ایجاد تریبونی برای جامعه اقلیت ارمنی جهت ابراز و طرح مسایلشان در سطح جامعه ، آشنا ساختن ترکان و ارمنیان به حال و احوال یکدیگر، بهبود بخشیدن به مناسبات آنها و نهایتا کمک به ترویج دموکراسی و نهادینه کردن احترام به حقوق بشر در ترکیه .

به عنوان سردبیر نشریه مقالاتی هم در روزنامه های ترک زبان “ینی یوزییل” و “بیرگون” می نوشت. مقالات او و مسایل بدیعی که مطرح می کرد مرزهای جدیدی را برای بحث در سطح جامعه می گشود و تابوهای متعددی را هم دربین ترکان وهم در میان ارمنیان می شکست.

صراحت لهجه و نوشتارهای پرمحتوایش موجب اشتهار او، ابتدا در ترکیه و سپس در ارمنستان و در اندک زمانی حتی در اروپا و ایالات متحده گردید و سیل تشویق ها و انتقادات متفکران و منتقدان نشان داد که قدم در راهی خطیر نهاده است!

تا اوایل دهه گذشته، به دلیل فعالیتهایش در گروههای چپ ترک و کرد ممنوع الخروج شده بود. اما بعد از شناخته شدنش در داخل و خارج ترکیه و فشار بین المللی بر دولت اجازه سفر به خارج به او داده شد. او مهمانی پرارج نه تنها در جوامع ارمنی، بلکه در جمعیتها و محافل ترک و کرد و سازمانها و نهادهای مختلف حقوق بشر بین المللی بود. از جمله، در سال ۲۰۰۵ مفتخر به دریافت نشان تقدیر از جامعهٔ حقوق بشر ترکیه گردید و یک سال بعد نشان روزنامه نگار شجاع را از مجلهٔ آلمانی اشترن دریافت نمود. در همین سال، نشان مشابه ای نیز از کشور هلند گرفت و به خاطر شجاعتش در بیان مسئلهٔ نسل کشی ارمنیان به دریافت جایزه “بیورنسون” (ادبیات و آزادی بیان) نروژ نایل شد.

تبدیل شدن دینک به شخصیتی ملی، چه برای ارمنیان و چه برای ترکها، زنگ خطررا برای محافل ناسیونالیست افراطی ترک و سازمان ارگِنِکن به صدا درآورد. فضای تهدید و ارعابی که اینان به قصد حذف فیزیکی دینک گرد شخصیت او درترکیه ایجاد کردند نهایتا باعث قتل ناجوانمردانه این انسان بزرگ عصر ما گردید.

دینک به خاطر ابراز علنی اندیشه هایش در مورد نسل کشی ارمنیان و به چالش کشیدن ماده ۳۰۱ قانون جزای ترکیه، که اساس آن “منع توهین به هویت ترکی” است، چندین بار به عنوان متهم به دادگاه فراخوانده شد و رای محکومیت علیه او صادرگردید. به دلیل بازتابهای وسیع این محاکمات و انتقادات سازمانهای بین المللی و رای دادگاه حقوق بشراروپایی دایر برعدم تقصیر متهم، محکومیتها به صورت تعلیقی درآمد.

محاکمات فرمایشی

در سال ۲۰۰۲ ، دینک در رابطه با یک سخنرانی در کنفرانسی در شهر اورفا درباره هویت قومی و شهروندی به دادگاه احضار گردید۴٫ دلیل احضارش این بود که دراین کنفرانس، در پاسخ به سئوالی گفته بود که “من ترک نیستم، بلکه شهروند ارمنی ترکیه هستم”. اتهام او “توهین به هویت ترکی”! بود. پروسه رسیدگی به پرونده چهار سال طول کشید و بازتاب وسیعی درسطح کشور ایجاد و تا حد زیادی موجب تنویر افکار عمومی گردید. جریان دادگاه و “اتهام” وارده مورد انتقاد نشریات و نیروهای دموکرات ترک و نهادهای حقوق بشر بین المللی واقع شد و نهایتا دینک تبرئه گردید.

باردیگر، در ۶ فوریه ۲۰۰۴ ، هنگامی که پرونده اولش هنوز در جریان بود، دینک مجددا به دادگاه فراخوانده شد. این بار جرمش چاپ مقاله ای بود در آگوس در باره هویت دختر خوانده مصطفی کمال آتاتورک، بنیانگذار ترکیه. در این مقاله عنوان شده بود که صبیحه گوکچن۵ ، دخترخوانده آتاتورک، احتمالا از پدر و مادر ارمنی زاده شده و بازماندگان خانواده اش در ارمنستان زندگی می کنند. در مقاله، که عنوان ” راز صبیحه خاتون” را داشت، ازجمله آمده بود که خانمی به نام “ریپسیمه سِبِلچیان، از ارمنیان ناحیه غازیانتپ، جنوب شرق ترکیه، که بعدا در ارمنستان ساکن شده بود، ادعا نموده که وی دخترخواهر صبیحه گوکچن است و صبیحه گوکچن، خاله او، یتیمی بوده از بازماندگان نسل کشی که آتاتورک اورا از یتیم خانه ای در بورسا، جنوب اسلامبول، به دخترخواندگی پذیرفته است. دوهفته بعد ازانتشار این مقاله در آگوس، حریّت، کثیرالاانتشارترین روزنامه ترکیه، سرمقاله اش را با عنوان زیر به این داستان اختصاص داد: “آیا او صبیحه گوکچن است یا مادام سبلچیان؟”. کشانده شدن بحث در رسانه های ترکی بغض و خشم نظامیان ترک را برانگیخت. به واقع، چاپ چنین مطلبی در کشوری مثل ترکیه شجاعت و تهور بی نظیری می طلبید. مگر ممکن بود صبیحه گوکچن، اولین زن خلبان ترک و اولین زن خلبان جنگی در جهان که نامش بر فرودگاه بین المللی اسلامبول نیز نهاده شده و در طول تاریخ جمهوری ترکیه به عنوان سمبل زن ترک و قهرمان ملی تجلیل و تکریم می شده یتیمی بازمانده از نسل کشی ارمنیان بوده باشد؟

انتشار این مقاله مانند انفجار بمبی در کل جامعه ترکیه صدا کرد و به ویژه، محافل افراطی ترک

را به حالتی جنون آمیز فرو برد. این محافل و رهبرانشان با تعصب و خشمی کم سابقه مدام در رسانه هایشان می گفتند و می نوشتند که “امکان ندارد دخترخوانده آتاترک ارمنی باشد”. مقامات و سردمداران ترک به تکاپو افتادند تا به هر طریق ممکن این ادعا را تکذیب و نفی کنند . کار به جایی رسید که خیلی ها شروع به کاوش در اصل ونسب خود شدند تا مبادا جایی نسبشان به ارمنیان برسد. به هرحال، اعتقاد و ایمان ترکها نسبت به قهرمانان ملی، هویت ترکی و اصلا ارزشهای اجتماعی- اخلاقی شان به طرز مشهودی دچار خدشه و تزلزل گردید.

روزبعد از انتشار مقاله در حریت، ستادکل ارتش ترکیه اعلامیه تندی منتشر کرد به این مضمون: “صبیحه گوکچن، اولین خلبان ترک و اولین خلبان زن در جنگ جهانی اول، از تبار ترک است و عضو افتخاری نیروی هوای ترکیه می باشد. صبیحه نمادی پرارج و والا از زن ترک و کمال مطلوب مورد نظرآتاتورک از جایگاه زن در جامعه نوین ترک تلقی می شود. به میان آوردن نام چنین کسی برای بحث و مباحثه به هر منظور و هدفی کمکی به انسجام ملی و ثبات و آرامش اجتماعی نمی کند. طرح چنین ادعاهایی که احساسات و عواطف و ارزشهای ملی ما را جریحه دار می کند، به عنوان خبر، قابل قبول نیست. دراین روزها که ما سخت نیازمند همبستگی قوی ملی هستیم، اکثریت قریب به اتفاق مردم ما متوجه هستند که غرض از نشراینگونه مطالب ضربه زدن به انسجام و ارزشهای ملی ماست و انتشار این قصه های خبری را با نگرانی دنبال می کنند”.

به دنبال این اعلان، دینک به دفتر فرماندار اسلامبول احضار و دو نفر که خود را دوست قایم مقام شهردار، ارول گونگور، معرفی می کردند، به او اخطار دادند. هویت این دونفر هنوز معلوم نشده است. درعین حال، رسانه های دست راستی افراطی ترک ضدحمله گسترده ای را علیه دینک آغاز کرده بودند. به عنوان جزیی از این ضدحمله جمله ای را از یک سلسله مقالات منتشر در آگوس (۱۳ فوریه ۲۰۰۴) خطاب به دیاسپورای۶ ارمنی و فراخواندن آنها به بازنگری در مواضعشان در باره روابط با ترکیه۷، از پس زمینه بحث بیرون کشیده و بدون توجه به موضع انتقادی وی به دیاسپورا، به صورت کاملا تحریف شده ای در رسانه های خود با این عنوان منتشر ساختند: “هراند دینک به هویت ترکی توهین می کند!”.

علی رغم نظر کارشناسان قضایی ترک دایربر اینکه مقالات موردبحث حاوی هیچگونه اهانت و تخطی از قانون نیست، در ۷ اکتبر ۲۰۰۵، دادگاه کیفری بخش شیشلی، هراند دینک را به “جرم اهانت و تحقیرعلنی هویت ترکی” به شش ماه زندان محکوم کرد. رای دادگاه در شورای نهم جزایی دیوان عالی تایید گردید. گرچه دادستانی کل دیوان عالی جمهوری ترکیه رای را نقض کرد، ولی شورای عمومی جزایی دیوان عالی این نقض را رد نمود. هنگامی که دینک نظرش را راجع به رای صادره اعلام کرد، پرونده تازه ای علیه او گشوده شد ، اینبار به اتهام کوشش برای اعمال نفوذ در دستگاه قضایی.

طی جلسات رسیدگی دادگاهی، دینک تحت الحفط به دادگاه آورده و از دادگاه بیرون برده می شد، زیرا جماعت خشمگین در بیرون دادگاه با فحاشی و الفاظ توهین آمیز و مشتهای گره کرده منتظر ورود او بود. در داخل دادگاه نیز گروهی از حاضران، به دینک، وکلا و حتی قضات توهین و حتی آنها را مورد تهدید قرار می دادند. گروههای دیگری جلوی دفتر نشریه آگوس اجتماع و با شعار و فحاشی کارکنان مجله را تهدید می کردند.

سپس، در پی انتشار مقاله دیگری در روزنامه ترک زبان بیرگون راجع به روابط ترکیه و اتحادیه اروپا، که ضمن آن به یک ترانه سنتی، که در جبهه شرق هنگام ورود مصطفی کمال سروده شده و تغییری جزیی در چند کلمه آن داده شده بود، دینک توسط “ینی چاگ”، روزنامه افراطیون دست راستی ترک، طی مقاله ای با عنوان “این ارمنی را نگاه کنید!”، به عنوان هدف موجه معرفی شد.

شورای عالی مطبوعات ترک اخطاریه ای خطاب به ینی چاگ صادر و هشدار داد که لحن به کار برده شده در سرمقاله می تواند مشوق خشونت علیه دینک باشد.

در فوریه ۲۰۰۶ ، دینک طی مصاحبه ای با کمیته حمایت از روزنامه نگاران درباره رای صادره به اتهام توهین به هویت ترکی چنین گفت: “این یک رای سیاسی است، به این دلیل که من راجع به نسل کشی ارمنیان صحبت می کنم و این هیچ باب طبع آنها نیست، بنابراین راهی پیدا کرده اند تا اتهام توهین را به من حقنه کنند”. در همان مصاحبه، وی یادآور شد که گرچه او همیشه آماج حملات افراطیون ترک بوده، اما سال گذشته حملات و تهدیدهای آنها چندبرابر شده است. وی اضافه کرد: “طرح دعاوی کیفری علیه من تعجب آور نیست. آنها می خواهند درسی به من، به عنوان یک شهروند ارمنی، بدهند. می خواهند بدینوسیله مرا ساکت کنند”.

سرانجام، به دنبال چاپ مقاله دیگری در آگوس در ۲۱ ژوییه ۲۰۰۶ تحت عنوان “من علیه ماده ۳۰۱ رای می دهم”۸ ، شکایت دیگری علیه او، فرزندش، آرات دینک- جانشین سردبیر- و سرکیس سروپیان، یکی از اعضای اصلی هیات تحریریه، مطرح گردید. نوشتاری که در آگوس منتشر و منجر به تعقیب او شد، از مصاحبه ای که دینک قبلا در ششم همان ماه با بنگاه خبری رویترز انجام داده بود، نقل قول کرده بود. در آن مصاحبه، دینک در اشاره به رویدادهای سال ۱۹۱۵ گفته بود: “البته که این رویداد نسل کشی بود، زیرا که نتایج و عواقب آن آنرا چنین تعریف می کند. ببینید، ملتی که چندهزار سال در این سرزمین زندگی کرده یکمرتبه بعد از این واقعه ناپدید شده است”. این مطلب را غیراز آگوس روزنامه های متعددی در ترکیه از قول رویترز چاپ کردند، اما فقط هیات تحریریه آگوس بود که به استناد ماده ۳۰۱ تحت تعقیب قرار گرفت.

این پرونده تا زمان ترور هراند دینک در دست رسیدگی بود. بعداز شهادتش، کلیه اتهامات وارده علیه او کان لم یکن اعلام گردید.

نظرات و مواضع

دینک خود را یک میهن پرست و میهنش را ترکیه می دانست و در عین حال به هویت قومی خود نیز سخت پای بند بود. معتقد بود بدون تفاهم متقابل و احترام به حقوق یکدیگر، که شناسایی و محکوم کردن نسل کشی از ملزومات آن است، حل مسایل سیاسی، اجتماعی و قومی ترکیه وبرقراری دموکراسی در آن کشور امکان پذیر نخواهد بود. در راستای تحقق این هدف کلی آشنا کردن جامعه اقلیت خویش به حقوق انسانی و شهروندی خودش، آگاهی رسانی در سطح جامعه بزرگتر، کوشش برای ایجاد تفاهم بین جامعه اقلیت خود و جامعه بزرگتر ترک را ضروری می دانست. این رویکرد را در سطحی فرای مرزهای ترکیه نیز به کار می بست و از این موضع در راه ایجاد گفتکو و دیالوگ میان ملتهای ترک و ارمنی و بهبود روابط بین دولتین ترکیه و ارمنستان نیز تلاش می نمود.

براین عقیده بود که شناسایی نسل کشی توسط پارلمانهای کشورهای دیگر چندان موثر نیست، بلکه این شناسایی باید از درون جامعه ترک برخیزد و این جامعه ترکیه است که باید با تلاش روشنفکران خود به آگاهی درستی درباره تاریخ خود برسد و با فاجعه ای که در گذشته‌اش روی داده روبرو شود .

دینک می کوشید تا مسئله شناسایی قتل عام ارامنه را جزیی از مساله حقوق اقلیت‌های قومی و جزئی از جنبش دموکراسی‌خواهی آن کشور در آورد. او بر خلاف نظر رایج در میان پاره ای احزاب ملّی‌گرای دیاسپورا، که مشارکت در سیاست و فعالیت‌های اجتماعی جامعه بزرگ را از زاویه حفظ هویت قومی خود زیان‌آور می‌دانند، خود و جامعه ارامنه کشورش را جدا از کل جامعه ترکیه نمی‌دانست.

علنا خوانش رسمی ترکیه از رویدادای سال ۱۹۱۵ را به چالش می کشید و دولت ترکیه را به قبول جنایت تاریخی اسلافش فرا می خواند و برای همین هم خشم و کینه ناسیونالیستهای افراطی و محافل ارتجاعی ترک را بر انگیخته بود.

دینک در جامعه اقلیت ارمنی نیز بدعتهایی را به میان آورد. با سرمشق شخصی هموطنان ارمنی خود را فرا می خواند تا از حالت گِتوی۹ تحمیلی و اقلیت سربزیر و توسری خور خارج شوند و به عنوان شهروندانی متساوی الحقوق با هم میهنان ترک و کردشان برای خود و برای جامعه بزرگتر عمل کنند. خواستار شفافیت بیشتر در مدیریت جامعه ارمنی ومشارکت فعالتر قشرهای محروم آن در اداره امور جامعه خودشان بود. بر نقش نهادهای غیردولتی (NGO) در همیاری و بیدارنگهداشتن جامعه تاکید می ورزید. بحث ازدواجهای مختلط نیز که تا آنموقع از موضوعات تابو در جامعه ارمنی به شمار می رفت ، مطلبی بود که دینک با شجاعت مطرح و نظراتش را در آنمورد به صراحت بیان می داشت. معتقد بود که برای اوضاع و احوال جدید به تعاریف و اصطلاحات جدید نیازهست و آنچه که ریشه در سنتها و بینشهای منسوخ و ازکارافتاده دارد باید به دور ریخته شود، زیرا دیگر کاربردی در یک جامعه نوین ندارد.

دینک در طی فعالیتهایش بطور روزافزونی از مساعدت همرزمان و همفکران ترک و کرد برخوردار می شد. شخصیتی محبوب درمیان آنها بود و این محبوبیت از دوستی ها و همرزمی های صمیمانه و طولانی نشات می گرفت. ازجمله، در ۲۰۰۵ ، اولین کنفرانسی که در سطح آکادمیک درباره سرنوشت ارمنیان دردوران تلاشی امپراتوری عثمانی در ترکیه برگزار شد – البته، زیر ارعاب و تهدیدات عناصر دست راستی – با مساعدت همرزمان کرد و ترکش در دانشگاه بیلجی اسلامبول تحقق یافت. این موفقیتها در سطح جامعه بزرگتر بر درستی رویکرد و بینش او صحه می گذاشت.

به رغم همه‌ افتراها و تهدیدها از سوی تاریک اندیشان و افراطیون ترک که او را خائن به ملت و کشور معرفی می کردند، هرگز نپذیرفت که کشورش را ترک کند. در آخرین مصاحبه‌اش چنین گفت:” من می خواهم همین جا به مبارزه‌ام ادامه بدهم. این مبارزه، مبارزه‌ شخص من نیست، مبارزه‌ همه کسانی است که برای دموکراسی و مردمسالاری در ترکیه تلاش می کنند. اگر تسلیم شوم و کشورم را ترک کنم موجب شرم و بدنامی همگانی می‌شوم. اجداد و اسلاف من هزاران سال در این کشور زیستند و مردند. اینجا جایی است که من در آن ریشه دارم و حق دارم در همان سرزمینی بمیرم که در آن زاده شده ام.”

در ماه های پایانی زندگی اش آماج تهدیدات بسیار از سوی مخالفانش واقع شد. بنا به اظهارات اردال دوآن، وکیل دینک، او دردو هفتهٔ پایانی حیاتش نامه های تهدیدآمیز فراوانی دریافت کرده بود که در بین تهدیدکنندگان برخی چهره های برجستهٔ نظامی سابق ترکیه دیده می شد.

شهادت و میراث دینک

در ۱۹ژانویه ۲۰۰۷ (۲۹ دیماه ۱۳۸۵)، هنگامی که پس از تلفن ناشناسی از دفترش در اسلامبول خارج شد، چند دقیقه بعد از پشت سر هدف گلوله یک نوجوان ۱۷ ساله ترک از اهالی ترابزون به نام اُگون ساماست قرار گرفت و دردم جان سپرد.

دادگاهی که به پرونده قتل دینک در آن مطرح شد، هنوز کل جزییات ماجرا را کشف نکرده است. اتهامات زیادی متوجه عناصر افراطی ترک، به ویژه سازمان “ارگِنِگن”، است که به “دولت پنهان” معروف می باشد. این سازمان عمدتا متشکل از ارتشیان بازنشسته است که تعدادی شان در سالهای اخیر به اتهام طرح ریزی کودتا دستگیر و محاکمه شدند. لکن، دادگاه صرفا ساماست را قاتل و یاسین حلال۱۰ را محرک او شناخت و اولی را به ۲۳ سال حبس و دومی را به حبس ابد محکوم نمود.

بدینسان، نظام قضایی ترکیه طی ۷ سال هنوز عاملین اصلی این جنایت را افشا ننموده و در عوض فرزندان و وکلای مقتول برای پیگیری مسئله تحت فشار قرار گرفته و به زندان محکوم شده‌اند.

روز خاکسپاری او صدها هزار شهروند ترکیه از اقوام و ملیتهای مختلف در اعتراض به این جنایت به خیابانها ریختند. بااینکه خانواده مقتول مایل نبود که مراسم به تظاهرات تبدیل شود، اما در طول صفی که به ۸ کیلومتر می رسید تظاهر کنندگان پوسترها و شعارهای “ما همه دینک هستیم”، ” ما همه ارمنی هستیم” را با خود حمل می کردند. چنین صحنه ای و چنین جوشش حمایت و هم بستگی، آنهم برای اقلیتی که هنوز نامش به عنوان یک لفظ توهین به کار برده می شود، هرگز در تاریخ ترکیه دیده نشده بود. چند ساعت بعد از قتل دینک، دولت ترکیه طی اعلامیه ای ضمن محکوم کردن این قتل ازجمله اعلام داشت ” …گلوله هایی که دینک را به شهادت رساند، در حقیقت روند دموکراسی کردن ترکیه را هدف قرار داده است ..”. همچنین، رهبران و سازمانهای مختلف در ترکیه و در جهان۱۱ این قتل را محکوم کردند. باز تاب این جنایت در سطح جامعه ترک و در سطح روابط بین المللی در حدی بود که باوجود فقدان روابط دیپلماتیک بین ترکیه و ارمنستان ، دولت ترکیه از دولت ارمنستان و همچنین اسقف اعظم کلیسای ارامنه نیویورک برای شرکت در مراسم خاکسپاری دینک دعوت کرد. معاون وزیرامور خارجه ارمنستان، آرمان گیراگوسیان و شمار زیادی از نمایندگان دیپلماتیک در ترکیه، نمایندگان سازمانهای حقوق بشر بین المللی، روشنفکران، نویسندگان، هنرمندان ترک، کرد و غیره در این مراسم حضور یافتند.

از آنجا که دینک برحسب تولد به کلیسای گریگوری ارامنه تعلق داشت، اما در پرورشگاه کلیسای پرتستان بزرگ شده و تربیت یافته بود، مراسم تشییع جنازه او ابتدا در کلیسای گریگوری توسط اسقف اعظم این کلیسا و خاکسپاری در قبرستان ارامنه در اسلامبول توسط روحانیون پرتستان صورت گرفت. خود دینک، اما، گرایش خاصی نسبت به هیچ مذهبی نداشت و ضمن اینکه خود را عضو جامعه ارمنی می دانست موضعی کاملا آزادیخواهانه نسبت به مذهب و اعتقاد مذهبی و غیر آن داشت.

مشارکت انبوه جامعه ترک و کرد در مراسم دفن هراند دینک هم برای جامعه ارمنی و هم دولت ترکیه و همه ناظران داخلی و خارجی غیر منتظره بود. بیشتر مردم با شنیدن خبر ترور دینک تصورمی کردند که ارمنیان بازمانده در ترکیه با آهنگ سریعتری از ترکیه مهاجرت خواهند کرد، اما مشاهده شد که بخشهای قابل توجهی از جامعه ترک و کرد هشیار است و منتظر جرقه و فرصتی است تا ضرب شستی به قشرهای نژادپرست و تاریک اندیش نشان دهد.

شهادت دینک تکانی به جامعه ترک داد. همینطور، انقلابی در رویکرد و بینش عمومی نسبت به مساله نسل کشی ارمنیان به وجود آورد، به طوری که این موضوع اکنون با آزادی و گستردگی بیشتری در سطح جامعه ترک مطرح و بحث و بررسی می شود. یادواره های نسل کشی در روز ۲۴ آوریل در شهرهای مختلف ترکیه با مشارکت شهروندان ترک و کرد به صورت سنتی سالانه در آمده است. گفته شده است که اگر دولت ترکیه و گروههای افراطی ترک می دانستند که قتل او آنچنان واکنش عظیم و اعتراض گسترده ای را در سطح جامعه به دنبال خواهد داشت هرگز دست به کشتن او نمی زدند و دولت، که از دسیسه های پشت پرده این ماجرا کاملا هم بی اطلاع نبود، اقدامات لازم برای محافظت او را به عمل می آورد.

هراند دینک از جمله انسانهایی بود که تنها به یک قوم و ملت تعلق ندارند. اوثمره چند فرهنگ و تمدن بود. در محیطی چند فرهنگی بزرگ شده و به دردهای مشترک انسانها آشنایی داشت. به همین جهت پیام او هم توسط ارمنیان و هم ترکان خوب درک و دریافت می شد. توسعه مداوم آگوس و تبدیل آن به یکی از تریبونهای مهم اپوزیسیون در ترکیه خود گویای این واقعیت است.

هفته نامه دوزبانه آگوس ابتدا در ۱۲ صفحه با تیراژ اولیه ۱۸۰۰ تاسیس شد. قتل دینک و توجه همگانی به این واقعه باعث شد که تیراژ نشریه به فاصله اندکی بعد از مرگش تا ۵۰۰۰ برسد و درحال حاضر مجله در ۲۴ صفحه در بیش از ۱۰۰۰۰ نسخه انتشار می یابد، که بیشتر خوانندگان آن ترک زبان هستند. هیات تحریریه آن گسترش یافته و اکنون شامل روزنامه نگاران مبرز ارمنی و ترک می باشد . غیر از نشر اخبار و مقالات مربوط به جامعه ارمنی و ترکیه، همچنین تریبونی است برای اقلیتها و قومیتهای دیگر، مثل کردها، علوی ها، آسوری ها و غیره. از نوامبر ۲۰۱۲ ، نشریه در رسانه های شنیداری نیز برنامه اجرا می کند. آگوس اکنون یکی از رسانه های مهم ترکیه در شکل دادن به افکار عمومی آنکشور است.

انتشار آگوس موجب شده است که از طرفی ارمنیان ترکیه مشارکت بیشتری در زندگی فرهنگی- سیاسی کشورشان بنمایند و از طرف دیگر آگاهی جامعه ترک از اقلیت ارمنی و تاریخ و مسایلش و نیز از از اقلیتهای دیگر افزایش یابد.

زندگی و مرگ دینک حادثه ای دوران ساز در تاریخ اخیر ترکیه است. حماسه نبرد قهرمانانه او علیه نژادپرستی و درراه پیروزی عقل سلیم بر تاریک اندیشی همچنان موضوع بحث فعالین، نویسندگان، صاحب نظران و اقشار مختلف در ترکیه و فراتر از آنست. یاد او در وجدان عمومی همچنان زنده است و تردیدی نیست که پیام او مشعلی فراراه نسلهای ترک و ارمنی در دهه های آتی خواهد بود.

۲۰ بهمن ۱۳۹۲ / ۹ فوریه ۲۰۱۴
______________________________________

پانویس مترجم
۱- Marmara یکی از دو نشریه ارمنی زبان در ترکیه که از سال ۱۹۴۰ در اسلامبول منتشر می شود.
۲- Agos
۳ – اعقاب ارمنیانی که در هنگام نسل کشی مجبور به تغییر دین شدند و معهذا هویت قومی خود را حفظ کرده اند.
۴ – نقل از مصاحبه ای درایالات متحده در ۲۰۰۶ با یکی از رسانه های ارمنی زبان درباره سوابق دادگاهی شدنش در ترکیه. لینک:
www.bing.com
۵ – Sabiha Gökcen
۶ – پاره ای از یک ملت که از سرزمین اصلی جدا شده و در جای دیگری سکنی گزیده. مثلا، در سالهای پس از انقلاب با مهاجرت تعداد قابل توجهی از ایرانیان به خارج دیاسپورای ایرانی نیز شکل گرفت.
۷ – “… خون مسموم دررابطه با ترکان را جانشین خون تازه ای کنید که در عروق کشور مستقل ارمنستان جاری است … “، بخوان: رویکرد کهنه دوری از ترکها را – که موضع بخش عمده ارامنه دیاسپوراست – به دور بیندازید و از دولت ارمنستان – که مشکلی با روابط نزدیک با ترکیه ندارد- سرمشق بگیرید”.
لینک متن انگلیسی: rastibini.blogspot.nl
۸ – ماده ۳۰۱ قانون جزای ترکیه – از هنگام تصویب این ماده قانون در ژوئن ۲۰۰۵ آزادی بیان در ترکیه سخت آسیب دیده و حدود ۶۵ نویسنده و روزنامه‌نگار بر اساس این ماده تحت پیگرد قرار گرفته‌اند. این ماده، که “خبرنگاران بدون مرز”هم بارها آنرا محکوم کرده است، دست مراجع ترک را برای ایجاد محدودیت‌ و تعقیب روزنامه‌نگاران، نویسندگان و روشنفکران ترکیه باز می‌گذارد. از جمله کسانی که طبق این ماده محکوم شده‌اند می‌توان از اورهان پاموک ، برنده‌ جایزه نوبل، اومور هوزاتلی روزنامه‌نگار، الیف شفق، نویسنده و نیز هراند دینک نام برد.
۹ – ghetto به معنای محله خاص یک اقلیت مذهبی، نژادی، قومی و غیر آنست که به صورت بسته و بدون ارتباط زیاد با جامعه بزرگتر زندگی می کند.
۱۰ – ناسیونالیست افراطی، بنیادگرای اسلامی و بمب گذار شناخته شده (در ۲۰۰۴ در رستوران مک دونالد، ترابوزان ترکیه). وقتی او را به دادگاه آوردند فریاد می زد: «اورهان پاموک حواست باشد! حواست باشد.» که آشکارا تهدید به مرگ رمان نویس ترک توسط جوخه های مرگ بود. رجوع شود به لینک زیر: en.wikipedia.org
۱۱ – در ژانویه ۲۰۰۷ جبهه ملی ایران- اروپا نیز بیانیه ای در محکومیت ترور هراند دینک منتشر کرد.

تنها مطالب و مقالاتی که با نام جبهه ملی ايران - ارو‌پا درج ميشود، نظرات گردانندگان سايت ميباشد
بازنشر مقالات با ذكر مأخذ آزاد است