یکم آذرماه، بیست و چهارمین سالگرد درگذشت ابوالفضل قاسمی، پژوهشگر و نگارنده سرشناس خاندانهای حکومتگر (الیگارشی) در ایران، از یاران محمد مصدق، فعال سیاسی و دبیر کل حزب ایران است که توسط رژیم جمهوری اسلامی به اعدام محکوم شد. فردی که هم در رژیم شاهنشاهی و هم در رژیم جمهوری اسلامی، سالها زندان و حبس و شکنجه برای رسیدن به آرمانهای آزادیخواهانه خود و مردم ایران تحمل کرد.
اما چرا من تصمیم گرفتم که مطلبی در این زمینه بنویسم؟ من (سعید جعفری) بعد از انقلاب ۵۷ در ایران به دنیا آمدم. مانند بسیاری از همنسلانم، بعد از کودتای خونین سال ۸۸ مجبور به ترک ایران شدم و بسان بسیاری از کسانی که مهاجرت میکنند، پس از تجربه زندگی در کشورهای آزاد، افسوس نداشتن این آزادی در ایران همواره با من بوده است.
تابستان امسال این فرصت بوجود آمد تا زندگینامه ابوالفضل قاسمی را مطالعه کنم. مردی که از دل مردم برخواست و در سراسر زندگیاش ذرهای از آرمانهای انسانی و آزادیخواهانه خود کوتاه نیامد. با خواندن زندگینامه او فهمیدم تعداد کسانی که مانند این مرد بزرگ در تاریخ ایران بودهاند، تعداد پرشماری نیستند. کسانی که اصول و اندیشهشان «فروختنی» نیست و حاضرند بالاترین بها (مرگ) را در راه آزادی و عدالتخواهی بدهند.
ابوالفضل قاسمی در سال ۱۳۰۰ در منطقه درگز از استان خراسان، به دنیا آمد. او دبیر کل حزب ایران بود و اندکی پس از انقلاب ۵۷ که برای کوتاه مدتی نسیم آزادی پس از نظام توتالیتر قبلی در ایران میوزید، توانست با اکثریت آراء به عنوان نماینده مردم درگز در نخستین دوره مجلس شورای اسلامی انتخاب شود. اما افسوس که این آزادی بسیار کوتاه بود و رژیمی در ایران حاکم شد، که به مراتب دیکتاتورتر از نظام قبلی بود.
جمهوری اسلامی در تاریخ خود نشان داده که با هر کس که نماینده «ملت» باشد، و به نوعی قد بلند کند باید به مخالفت بپردازد و با انتساب اتهامات بیاساس، آن فرد- یا گروه- را از صحنه سیاسی حذف کند. رژیمی که از واژه «ملت» وحشت دارد و طبیعتا نماینده این «ملت» هرکس باشد، باید بهای آن را بپردازد.
مدتی پس از نمایندگی ابوالفضل قاسمی، وزارت کشور در راستای سیاست حذف ابوالفضل قاسمی، در بیانیهای اعلام کرد: «ابوالفضل قاسمی سرپرست کتابخانه دانشگاه تهران، عضو جبهه ملی و دبیر کل حزب ایران، از تاریخ اول بهمن سال ۱۳۴۳ به عنوان منبع و خبرچین برجسته در مقابل دریافت حقوق ماهانه به استخدام ساواک منحله درآمده است.»
این موضوع سبب اعتراض شدید ایران/”>جبهه ملی ایران و حزب ایران شد و حزب ایران با رد چنین ادعایی آن را غیرقابل باور خواند. در جواب این بیانیه دکتر مدنی در نامهای خطاب به بنی صدر با رد این ادعا نظر خود را چنین بیان کرد:
‹‹ جناب آقای دکتر بنی صدر ریاست جمهوری خبر تاثرانگیز ابطال انتخابات درگز و تهمت و افترای ناصواب و ناوارد به آقای دکتر قاسمی نمایندهای که به اکثریت مطلق مردم آگاه درگز به نمایندگی مجلس انتخاب شد مردی که در سرتاسر مبارزات سیاسی خویش جز در راه احقاق حقوق ملت ایران و مبارزه با اهریمنان و دشمنان ایران گامی برنداشته، و در شمار پاکترین رجال رزمنده کشور میباشد، علاقهمندان به ایران وانقلاب اسلامی ایران را افسرده خاطر نمود و مطلقاً انتظار نمیرفت که چنین شود به ویژه ملت از جنابعالی بیش از این متوقع میباشد و مصرانه خواستار است که پیشگیری نمائید و اجازه داده نشود حقوق ملت پایمال گردد و حیثیت خدمتگزاران کشور برباد رود. دکتر سید احمد مدنی»
سرانجام ابوالفضل قاسمی به اتهام رابطه با کودتای نوژه از سوی دادستانی انقلاب ارتش دستگیر شد. او در خاطراتش همواره نقش داشتن در این کودتا را تکذیب کرده است و تاکید کرده که این اتهام در رابطه با مخالفتش با جمهوری اسلامی به او منسوب شده است.
ابوالفضل قاسمی در دادگاه اولیه به اعدام محکوم شد. در زمانی که حکم اعدام او توسط جمهوری اسلامی صادر شد، فرهنگ قاسمی (فرزند ارشد او) با تشکیل جامعه دفاع از ابوالفضل قاسمی، و با همراهی نهادهای حقوق بشر در سراسر جهان توانست که به رژیم جمهوری اسلامی فشار وارد کند که در نهایت حکم اعدام ابوالفضل قاسمی به ۱۵ سال حبس تغییر یافت. او پس از گذشت ۶ سال به دلیل وضعیت جسمی آزاد شد و هرگز حاضر به ترک ایران نشد.
او در طول سالهای زندان هرگز تن به توبه و پشیمانی نداد و بدترین شکنجه ها را تحمل کرد. ابوالفضل قاسمی به طور مشکوکی در سال ۱۳۶۷ در تهران وقتی از معرفی ماهانه خود با مقامات دولتی باز می گشت در مینیبوس «سکته کرد» و از بین رفت.
از او بیش از ۲۰ جلد کتاب درباره مسائل ناریخی و اجتماعی و صد ها مقاله سیاسی و اجتماعی به جای مانده است. علاقه او این بود که در یک انتخابات آزاد وکیل مردم زادگاهش شهرستان درگز بشود. با اینکه ابوالفضل قاسمی بکبار در زمان مصدق و یکبار در نخستین انتخابات پس از انقلاب با اگثریت بزرگ آرا در انتخابات پیروز شد، اما در زمان مصدق به دلیل ابطال انتخابات و در زمان خمینی به دلیل مخالفت سر سختانه با اصل ولایت فقیه و درگیر شدن با مرتجعین جمهوری اسلامی به مجلس راه نیافت.
روانش شاد، یادش گرامی و راهش ادامه باد.
سعید جعفری/ ۲۲ نوامبر ۲۰۱۷