کوروش بزرگ پیام آور صلح و دوستی
پرچمدار سترگ آزادی و آزاداندیشی است اندیشه های کوروش چکیده فرهنگ ایرانی و بازتاب دهنده خردورزی و مهربانی است.
والاترین منشور فرمانروایی جهان از آن این شهریار نیک کردار پارسی است کوروش الگوی حکمرانی دادگرانه و انسان دوستانه ایران را به جهانیان عرضه کرد.
کوروش هخامنشی بنیانگذار و پادشاه بزرگ سلسله هخامنشی (۵۳۰ تا ۵۵۰ پیش از میلاد) بود که مرزهای امپراتوری او از شرق به اقیانوس هند، از شمال به دریای سیاه، از غرب به مصر و از سمت جنوب به حبشه میرسید. «نبونید» که بعد از مرگ «بختالنصر» حکومت بابل را به دست گرفته بود، ظلم و ستم بسیاری به مردم روا داشت و کوروش بهدلیل شکایت مردم و بزرگان بابل از نحوه حکمرانی نبونید، وارد بابل شد و امپراتوری نئوبابلی نبونید را فتح کرد.
کوروش به هنگام فتح بابل و ورود به شهر، در سال ۵۳۹ فرمانی صادر کرد که به اعلامیه و منشور کوروش (Cyrus Cylinder) شهرت یافت. این منشور در حفاریهای باستانشناسی قرن نوزدهم کشف شد؛ یک لوح گلی پخته استوانهای شکل با طول ۲۲ سانتیمتر و عرض ۱۱ سانتیمتر با نوشتههایی به خط میخی که بهعنوان یکی از آثار دوره هخامنشی شناخته شد و به «فرمان کوروش» شهرت یافت.
بعد از بررسی متن کتیبه و ترجمه آن، مشخص شد که محتوای آن از دو بخش تشکیل میشود؛ یک بخش از زبان رویدادنگاران بابلی و به خط میخی بابلی نو (اکدی) نوشته شده و بخش دیگر آن فرمانهای کوروش را درباره نحوه برخورد با بابلیان در بر میگیرد.
محتوای کتیبه درباره رفتار صلحآمیز کوروش با اهالی بابل و نوع برخورد محترمانه با مردم شهر، آن را به منشور آزادی مشهور کرد. محتوای این منشور نشان میدهد که کوروش بعد از فتح بابل، مردم را به بردگی نگرفت، اموال آنها را غارت نکرد و نهتنها به مردوک ،خدای بابل توهین نکرد، بلکه او را سپاس گفت و اهالی بابل را در پرستش او آزاد گذاشت.
تاریخچه منشور کوروش
منبع عکس: wisgoon.com
منشور کوروش در سال ۱۸۷۹ میلادی توسط گروهی از باستانشناسان انگلیسی در حفاریهای بابل (عراق کنونی) کشف شد و پس از بررسی به موزه بریتانیا (British Museum) در لندن انتقال یافت. طبق بررسیها، نوشتههای استوانه کوروش بعد از پیروزی او بر نبونید، شاه بابل، به فرمان کوروش کبیر و به دست یک روحانی بزرگ نوشته و در نیایشگاه اسگیله (معبد مردوک خدای بابل) گذاشته شده بود.
در سال ۱۳۷۵ شمسی، کتیبهای را در دانشگاه ییل آمریکا (Yale University) نگهداری میکردند که پیش از رمزگشایی، تصور میشد متعلق به نبونید، شاه بابل است؛ تا اینکه توسط ریچارد برگر مورد بررسی قرار گرفت و مشخص شد که بخش جدا شده استوانه کوروش و حاوی سطرهای ۳۶ تا ۴۳ کتیبه است. بعد از این زمان به موزه بریتانیا منتقل شد و در کنار اصل منشور قرار گرفت.
منشور کوروش را یکبار در سال ۱۳۵۰ شمسی، در دوره پهلوی دوم به مناسبت جشنهای ۲۵۰۰ ساله، به ایران آوردند و بعد از گذشت ۱۰ روز و پایان جشن، به بریتانیا بازگردانده شد. این منشور برای بار دوم در شهریور ماه سال ۱۳۸۹ شمسی، در دوره ریاست جمهوری محمود احمدینژاد، به موزه ملی ایران در تهران تحویل داده شد و مدت هفت ماه در معرض بازدید ایرانیان قرار گرفت و دوباره به لندن بازگشت.
منشور کوروش چگونه کشف شد؟
منبع عکس: hagyana-atouraya.com
منشور کوروش در سال ۱۸۷۹ میلادی، توسط گروهی از باستانشناسان که به سرپرستی «هرمز رسام» مشغول حفاری در محوطه معبد مردوک در میانرودان بودند، در خرابههای بینالنهرین و زیر پی یک دیوار کشف شد. این منشور هنگام کشف ۲۳ سانتیمتر طول و ۱۱ سانتیمتر عرض داشت و در ۴۰ خط به نگارش درآمده بود. ازاینرو هرمز رسام، باستانشناس بریتانیایی آشوریتبار را کاشف منشور کوروش میدانند. او باستانشناسی بود که به استخدام «هنری لایارد» درآمد و به کار در میانرودان مشغول شد. رسام علاوه بر کشف منشور کوروش، کشف لوحههای گلی گیلگمش و معبد خورشید را نیز در کارنامه خود دارد.
منشور کوروش نماد چیست؟
منبع عکس: aasoo.org
منشور کوروش که بهعنوان میراث جهانی و اولین اعلامیه حقوق بشر معرفی شده، نماد تمدن والای ایرانیان در دوره هخامنشی است. برخی لوح حمورابی را قدیمیترین قانون مکتوب بشر میدانند؛ هرچند گفته میشود قوانین کوروش در خصوص رعایت حقوق انسانها جامعتر از قوانین خمورابی است. استوانه کوروش دربرگیرنده نمونهای از خدمات ایرانیان به صلح، عدالت و تمدن جهانی به شمار میرود و نشاندهنده وجود روحیه گذشت و بردباری ایرانیان در عهدی است که خشونت بر جهان حاکم بود. بسیاری از اصول جهانی حقوق بشر همچون عدم غارت و ویرانی در جنگ، احترام به حقوق انسانها، آزادی اندیشه و انتخاب دین و احترام به آزادی سایر ملل که امروز مورد استفاده قرار میگیرند، برگرفته از این منشور هستند.
منشور کوروش در کدام موزه نگهداری می شود؟
منبع عکس: commons.wikimedia.org
منشور کوروش بعد از کشف توسط هیئت باستانشناسی بریتانیا، به انگلستان انتقال یافت و بعد از تحقیق، به موزه بریتانیا در لندن سپرده شد. موزه بریتانیا یکی از غنیترین موزههای جهان به شمار میرود که بیش از ۷,۰۰۰,۰۰۰ گنجینه و اثر باستانی از فرهنگها، اقوام و کشورهای مختلف جهان را از دوره پیش از تاریخ تا دوره معاصر در خود جای داده است.
ورود گردشگران به موزه بریتانیا رایگان است و در آن امکان دسترسی به تمام گالریها وجود دارد؛ اما بازدید از گالریهای خاص آن، مشروط به پرداخت هزینه است. منشور کوروش که یکی از باارزشترین اشیای تاریخی موزه به شمار میرود، بههمراه شانزده اثر دیگر از سلسله هخامنشی، در گالری هنر باستانی خاور نزدیک در کنار شیرهای بابلی به نمایش گذاشته شده است.
علت اهمیت و شهرت منشور کوروش
منبع عکس: british museum images
منشور کوروش، بهعنوان نخستین منشور حقوق بشر، در سال ۱۹۷۱ میلادی توسط سازمان ملل به تمامی زبانهای زنده دنیا ترجمه شد. این استوانه نشان میدهد در دورهای که قتل، غارت و تجاوز جزئی از افتخارات شاهان جهان محسوب میشد، کوروش بزرگ امپراتوری خود را بر صلح و عدالت بنیان گذاشت. او در این کتیبه از آزادی پرستش خدایان و آزادی انسانها سخن میگوید؛ این رویکرد انسانگرایانه در عصری که برخی حکومتها بیرحمانهترین رفتارها را با انسانها داشتند، نشانه اندیشه آزاد و منش والای پادشاه است.
استوانه کوروش نشاندهنده یک تغییر اساسی در امپراتوری و جغرافیای تاریخ ایران باستان است و مظهر اولین مدل دولتی برای مدارا با فرهنگها و مذاهب گوناگون به شمار میرود. تصمیم کوروش برای برقراری آزادی و برابری بهاندازهای تاثیرگذار بود که امپراتوری او را ۲۰۰ سال حفظ کرد. این اعلامیه، ایدههایی جدید در تاریخ بشر به وجود آورد که در قرن هجدهم در بین متفکران سیاسی اروپا و آمریکا محبوبیت قابلتوجهی پیدا کرد و رهبران غرب در دوره مدرن، از اصول حکومتداری کوروش استفاده کردند.
متن منشور کوروش
منبع عکس: ashwood.ir
متن منشور کوروش توسط بزرگترین اساتید زبانشناسی دنیا، به زبانهای گوناگون ترجمه شده است. متن زیر بهترین ترجمه این کتیبه به فارسی است. نقطهچینها نشاندهنده شکستگیهای لوح و بخشهای ناخوانای کتیبه است و بخشهایی که در قلاب قرار دارند، بخشهای ناخوانایی هستند که بازسازی شدهاند و کلمات داخل پرانتز را مترجمان برای فهم بهتر متن برای مخاطب به متن اضافه کردهاند.
١. … [بنا کرد] (؟)
۲. … گوشه جهان.
٣. … ناشایستی شگرف بر سروری کشورش چیره شده بود.
۴. … (فرمود تا به زور) باج گندم و دهش رمه بر آنان بنهند.
۵. (پرستشگاهی) همانند اَسنگیل (Esangila) [ بنا کرد] … از برای او ur و دیگر جایهای مقدس
۶. با آیینهایی نه در خور ایشان، آیین پیشکشی قربانیای نهاد که (پیش از آن) نبود. هر روز بهگونهای گستاخانه و خوارکننده سخن میگفت و نیز با بدکرداری از بهر خوار کردن (خدایان)
٧. بردن نذورات را (به پرستشگاهها) برانداخت. [او (همچنین) در آیینها (به گونههایی ناروا) دست برد. اندوه و ناشادمانی] را به (= در) شهرهای مقدس بپیوست. او پرستش مردوک (Marduk)، پادشاه خدایان را از دل خویش بشست.
٨. کسی که همواره به شهر وی (= شهر مردوک = بابل Bābilion) تباهکاری روا میداشت (و) هر روز [به آزردن (آن) سرزمین دست (مییازید)، مردمانش] را با یوغی بیآرام به نابودی میکشانید؛ همه آنها را.
٩. از شکوههای ایشان انلیل Enlil خدایان (= سرور خدایان = مردوک یا مردوخ یکی از خدایان باستانی تمدن بابل است.) سخت به خشم آمد. [جایهای مقدس رها شدند و یادنمای (آن) پرستشگاهها (= آثار) به فراموشی سپرده شد]. دیگر خدایان باشنده در میان ایشان (نیز) پرستشگاههای خویش را ترک کردند.
١٠. در (برابر) خشم وی (= مردوک) او (= نبونئید Nabūna’id) آنان (= پیکره های خدایان) را به بابل فرا برد. لیک مردوک، [آن بلند پایه که آهنگ جنگ کرده بود]، از بهر همه باشندگان روی زمین که جایهای زندگیشان ویرانه شده بود،
١١. و (از بهر) مردم سرزمینهای سومر Šumer و اکد Akkadî که (بسان) [ کالبد ] مردگان (بیجان) شده بودند، او (= مردوک) از روی اراده و خواست خویش روی به سوی آنان بازگردانید و بر آنان رحمت آورد و آنان را ببخشود.
١٢. (مردوک) در میان همه سرزمینها، به جستوجو و کاوش پرداخت، به جستن شاهی دادگر، آنگونه که خواسته وی (= مردوک) باشد، شاهی که (برای در پذیرفتن او) دستان او به دست خویش گرفت.
١٣. او (= مردوک) کورش، پادشاه شهر انشان Anšan را به نام بخواند (برای آشکار کردن دعوت وی) و او را به نام بخواند (از بهر) پادشاهی بر همه جهان.
او (= مردوک) سرزمین گوتیان Qutî و تمامی سپاهیان مندَ Manda (= مادها)، را به فرمانبرداری از او (= کورش) واداشت. او (مردوک) -(واداشت تا)- مردم، سیاهسران، به دست کورش شکست داده شوند.
١۴. (در حالی که) او (= کوروش) با راستی و داد پیوسته آنان را شبانی میکرد، خدای بزرگ، نگاهبان مردم خویش، با شادی به کردارهای نیک و دل (پر از) داد او ( = کوروش) نگریست.
١۵. (پس) او را فرمود که به سوی شهر وی، بابل، پیش رود. (مردوک) او (= کوروش) را برانگیخت تا راه بابل را در سپرد (و خود) همانند دوست و همراهی در کنار وی همواره گام برداشت.
١۶. (در حالی که) سپاهیان بیشمار او که همانند (قطرههای) آب یک رود به شمارش درنمیآمدند، پوشیده در ساز و برگ جنگ، در کنار وی گام برمیداشتند.
١٧. او (= مردوک) بیهیچ کارزاری وی (= کوروش) را به شهر خویش، بابل، فرا برد. (مردوک) بابل را از هر بدبختی برهانید (و) نبونئید را -پادشاهی که وی (= مردوک) را پرستش نمیکرد- به دست او (= کوروش) سپرد.
١٨. همه مردم بابل، همگی (مردم) سومر و اکد، (همه) شاهزادگان و فرمانروایان به وی (= کوروش) نماز بردند و بر دو پای او بوسه دادند (و) از پادشاهیاش شادمان شده، چهرهها درخشان کردند.
١٩. سروری که به یاری وی خدایان ِ(؟) در خطر مرگ (قرار گرفته) زندگی دوباره یافتند و از گزند و آسیب رها شدند، (و) همه خدایان (؟) به شادی او را همی ستودند و نامش را گرامی داشتند.
٢٠. من، کوروش، پادشاه جهان، شاه بزرگ، شاه نیرومند، شاه بابل، شاه سومر و اکد، شاه چهار گوشه جهان،
٢١. پسر کمبوجیه، شاه بزرگ، شاه (شهر) انشان، نوه کوروش، شاه بزرگ، شاه (شهر) انشان، نبیره چیشپیش، شاه بزرگ، شاه (شهر) انشان،
٢٢. از تخمه پادشاهیای جاودانه، آن که پادشاهیش را خداوند (= مردوک) و نبو Nabu دوست میدارند و از بهر شادی دل خویش پادشاهی او را خواهانند.
آنگاه که من (= کوروش) آشتیخواهان به بابل اندر شدم،
٢٣. با شادی و شادمانی در کاخ شهریاری خویش، اورنگ سروری خویش بنهادم، مردوک، سرور بزرگ، مهر دل گشادهام را که [دوستدار] بابل است به خواست خود به [خویشتن گروانید]؛ (پس) هر روز پیوسته در پرستش او کوشیدم.
٢۴. (و آنگاه که) سربازان بسیار من دوستانه اندر بابل گام برمیداشتند، من نگذاشتم کسی (در جایی) در تمامی سرزمینهای سومر و اکد بترسد.
٢۵. من (شهر) بابل و همه (دیگر) شهرهای مقدس را در فراوانی نعمت پاس داشتم. درماندگان در شهر بابل را که (نبونئید) ایشان را بهرغم خواست خدایان، یوغی داده بود (؟) نه در خور ایشان،
٢۶. درماندگیهاشان را چاره کردم و ایشان را از بیگاری برهانیدم.
مردوک، خدای بزرگ از کردارهای من شاد شد و
٢٧. (آنگاه) مرا، کوروش، پادشاهی که پرستنده وی است و کمبوجیه، فرزند ِزاده شده من و همگی سپاهیانم را
٢٨. با بزرگواری، افزونی داد و ما به شادمانی، در آشتی تمام، کردارهایمان به چشم او زیبا جلوه کرد و والاترین پایه [خدائیش] را ستودیم. به فرمان او (= مردوک) همه شاهان بر اورنگ شاهی برنشسته
٢٩. و همگی (شاهان) جهان از زبرین دریا [دریای بالا] (= دریای مدیترانه) تا زیرین دریا [دریای پایین] (= دریای پارس = خلیج فارس)، (همه) باشندگان سرزمینهای دوردست، همه شاهان آموری، باشندگان در چادرها همه آنها
٣٠. باج و ساو بسیارشان را از بهر من (= کورش)؛ به بابل اندر آوردند و بر دو پای من بوسه دادند.
از … تا (شهر) آشور Aššur و شوش MŬŠ. ERIN = Šusan
٣١. آگاده Agade، سرزمین اشنونا Ešnunna، (شهر) زمین مه – تورنو Mê – Turnu، دیر Dēr تا (پایان) نواحی سرزمین گوتیان و نیز (همه) شهرهای مقدس آن سوی دجله که از دیرباز ویرانه شده بود، (از نو باز ساختم).
٣٢. (و نیز پیکره) خدایانی را که در میانه آن شهرها (= جای ها) بهجایهای نخستین بازگردانیدم و (همه آن پیکرهها را) تا به جاودان در جای (نخستین شان) بنشاندم (و) همگی آن مردم را (که پراکنده بودند)، فراهم آوردم و آنان را به جایگاههای خویش بازگردانیم.
٣٣. (و نیز پیکره) خدایان سومر و اکد را که نبونئید (بیبیم) از خشم سرور خدایان (= مردوک) با بابل اندر آورده بود، به فرمان مردوک، خدای بزرگ به شادی و خوشی
٣۴. در نیایشگاههایشان بنشاندم – جایهایی که دل آنها شاد شود- باشد که خدایانی که من بهجای های مقدس (نخستین شان) باز گردانیدم،
٣۵. هر روز در برابر خداوند (= مردوک) و نبو زندگی دیریازی از بهر من بخواهند و هماره در پایمردی من سخنها گویند، با واژههایی نیکخواهانه باشد که به مردوک، خدای من، گویند که «به کورش، پادشاهی که (با بیم) تو را پرستنده است و کمبوجیه پسرش،
٣۶. بیگمان باش، بهل تا آن زمان باز سازنده باشند … با روزهایی بیهیچ گسستگی.» همگی مردم بابل پادشاهی را گرامی داشتند و من همه (مردم) سرزمینها را در زیستگاهی آرام بنشانیدم.
٣٧. …یک ؟ غاز، دو اردک و ده قمری (فربه) بیش از (رسم ِمعمول ِدادن ِ) غازها، اردکها و قمریان (معین کردم)
٣٨. [… بل]ند و بر آنها بیفزودم. در استوار گردانیدن ب[نای ] باروی «ایمگور – انلیل Imgur – Enlil» باروی بزرگ شهر بابل کوشیدم[٢٨] و
٣٩. […] دیوار کنارهای (ساخته از) آجر را بر کنار خندق شهر که (یکی از) شاهان پیشین [ساخته و (بنایش را) به انجام نرسانیده] بود،
۴٠. [بدانسان که] بر پیرامون [شهر (به تمامی) برنیامده بود]، آنچه را که هیچ از یک شاهان پیشین (با وجود) افراد به بیگاری گرفتهشده [کشورش] در بابل نساخته بودند،
۴١. [….. از قیر] و آجر از نو بار دیگر بساختم و بنایشان را به انجام رسانیدم.
۴٢. [دروازههای بزرگ وسیع مر آنها را بنهادم … و درهایی از چوب سدر با پوششی از مفرغ، با آستانهها و پاشنههایی از مس ریخته شده … هر آن جایی که دروازهها]یشان (یافت میشد)،
۴٣. استوار گردانیدم … نوشتهای لوحهای (در بردارندهی) نام آشور بانیپال Aššur – bāni – apli شاهی پیش از من در میان آن (= بنا) کردهام.
۴۴. …
۴۵. … تا به روز جاودان.
مترجمان منشور کوروش
منبع عکس: irna.ir
منشور کوروش تا به امروز توسط زبانشناسان زیادی ترجمه شده است. «هنری راولینسون» (Sir Henry Rawlinson) بریتانیایی اولین زبانشناسی بود که در سال ۱۸۸۰ میلادی متن استوانه کوروش را به زبان انگلیسی ترجمه کرد؛ ۱۰ سال بعد در سال ۱۸۹۰ متن استوانه توسط «ویسباخ» نیز ترجمه شد. «ریختر»، «اوپنهایم» و «لوکوک» پژوهشگرانی بودند که هر سه آنها ترجمههای مختلفی در دهه ۱۹۹۰ میلادی از منشور کوروش ارائه کردند.
منشور کوروش در ایران اولینبار توسط «پروفسور عبدالمجید ارفعی»، استاد زبانشناسی، پژوهشگر و متخصص زبانهای باستانی اکدی و ایلامی و آخرین مترجم خط میخی ایلامی در جهان، ترجمه شد. او که از طرف بنیاد فرهنگ ایران به انگلستان رفته بود تا از متن استوانه کوروش در موزه بریتانیا عکس بگیرد، یک نسخه کپی نیز از استوانه تهیه و هنگام بازگشت به ایران، اولین برگردان فارسی دقیق از متن منشور را چاپ کرد و سپس ترجمه منشور را با مقدمه و یادداشتیهای کامل همراه دو نوشته بابلی درباره نحوه به قدرت رسیدن کوروش در چاپ دوم منتشر کرد.
منشور کوروش، نماد اندیشه والای کوروش هخامنشی و فرهنگ بالای ایرانیان در عهد باستان به شمار میرود و در جهان مدرن امروزی سرلوحه سیاستمداران قرار گرفته است؛ اگر شما هم درباره این منشور نظری دارید، آن را با ما و کاربران کجارو به اشتراک بگذارید.