خبرنگار صدای آمریکا آقای دهقانپور نمیدانم در چه زمانی گفتگوئی داشته است با آقای دکتر مجتهدزاده که برای من بسیار جالب، دیدنی و شنیدنی بود و دوستان سلطنتطلب ما نیز که تشنه و منتظر شنیدن یک انتقاد ساده و یا کوچکترین شکوائیه غلط و یا درست به گفته زنده یاد مهدی اخوان ثالت از ( پیر احمد آبادی ) هستند و با هر تاخت وتازی که به دکتر مصدق از سوی کسی و یا جریانی روی می دهد ، شیفتگان سلطنت ، دست ها را بر هم می مالند و فریاد بر می آورند که یافتم ، یافتم !! و قصه وغصه را در فیسبوک وتویتر با آب و تاب انتشار می دهند و راضی و خوشنود شب را راحت سر بر بالین می گذارند !!
جناب دکتر مجتهد زاده در تمام اشاره های خود به پیر احمد آبادی در این گفتگو ، دانسته و به عمد از بکار بردن عنوان “ دکترای “ مصدق خود داری می کنند و تنها به آقای مصدق بسنده می کنند !! و بسیار هم ناشیانه این کار را انجام می دهند !
تو گوئی از نظر ایشان و شرکا ، مدرک دکترای مصدق اساسأ وجود خارجی ندارد و ایشان چون مصدق السلطنه بوده اند تنها برای هوا خوری و استراحت به سویس سفر کرده اند و با رشوه و زد و بند مدرک دکترا گرفته اند و به کشور باز گشته اند ، همین و بس !!
جناب دکتر مجتهد زاده !!
بر اساس اسناد موجود در آرشیو ها اولین تحصیل کرده در در رشته حقوق سیاسی و اقتصاد دکتر محمد مصدق می باشد که تحصیلات خود را در دوران سلسله قاجار در پاریس ولوزان سویس به پایان برد و تز دکترای خود را نیز در مورد ( وصیت در حقوق اسلامی ) تنظیم کرد و انتخاب این تز دکترا نیز بخاطر آن بود که در دوران قاجار و تا تدوین قوانین مدرن دادگستری در زمان زنده یاد داور ، قوانین ازدواج ، طلاق ، ارث و غیرو همه بر اساس قوانین شریعت و در اختیار روحانیت شیعه بود .
و باید یاد آور شوم :
در زمانی که ریاست دولت ملی را دکتر مصدق بر عهده داشت هیچ رئیس جمهور ، نخست وزیر و یا پادشاهی درجه دکترا در رشته حقوق واقتصاد در اروپا نداشت و یا اگر داشت من بخاطر نمی آورم .
پس از پایان تحصیلات دکتر مصدق به ایران آمد ، شش دوره نماینده مجلس بود و ۲۷ ماه نیز ریاست دولت ملی را عهده دار بود تا کودتای ننگین ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ .
دکتر مصدق در زمینه اقتصاد و حقوق عمومی و سیاسی پنج کتاب انتشار داد که مشهور ترین آن “ کاپیتولاسیون و ایران است “ ، دکتر مصدق این کتاب را در ۵۰۰۰ نسخه در سال ۱۲۹۳ خورشیدی و در رد قانون کاپیتولاسیون انتشار داد ، کتاب دوم را بنام شرکت سهامی در اروپا در ۱۰۳ صفحه در سال ۱۲۹۳ انتشار داد ، کتاب سوم در مورد دستور در محاکم حقوقی در ۱۰۰۰ صفحه برای کیفیت تدریس خود نوشت و به ولی اله خان نصر مدیر مدرسه عالی سیاسی در تهران که خود مدتی بعنوان استاد در آن مدرسه عالی تدریس می کرد ارائه نمود ، کتاب چهارم بنام مختصری از حقوق پارلمانی در ایران و اروپا را برای آقایان نماینده گان مجلس شورای ملی دوره پنجم مجلس شورای ملی نوشت و انتشار داد و کتاب پنجم ایشان در مورد اصول وقوائد و قوانین مالیه در اروپا و ایران پیش و پس از مشروطه بود و جالب اینکه در مقدمه همه این پنج کتاب دکتر مصدق نوشت تجدید چاپ و کپی برداری برای همگان آزاد است و کتاب ها را نیز رایگان در اختیار همه می گذاشت.
دردناک ترین بخش گفتگوی دکتر مجتهد زاده و با شگفتی تمام !!! ، بخشی بود که ایشان خط بطلان کشید بر ملی شدن صنایع نفت با اراده ملت ایران به رهبری دکتر مصدق و خلع ید کردن از پیر استعمار و بریتیش پترولئوم( BP ) از منافع ملی ما ایرانیان.
ایشان می گویند اگر نفت ملی نمی شد ملت ایران دارای ۱۸٪ از کل دارائی های شرکت BP می شد که مبالغ هنگفتی بود و با ملی کردن نفت ایران بازنده این ماجرا شد و الا آخر !!!
کسانی که به پروسه حقوقی و دعوای ایران با شرکت BP در دوران ملی شدن نفت آشنا هستند می دانند که ۱۸٪ سهم ایران از در آمد نفتی پیش از کم شدن مالیات پرداختی شرکت BP به دولت انگلیس بود و لذا پس از کم کردن مالیات و سایر مخارج و حساب سازی ها مبلغ ناچیزی به ملت ایران پرداخت می شد و بعلاوه ایران هیچگونه دسترسی به حساب های شرکت BP را نداشت ، چه رسد به اینکه در کل دارائی های شرکت BP سهیم باشد و اگر قرارداد نفت دارسی ۸ ، ۱۲ و ۱۸٪ بدرستی به نفع ایران بود چرا رضا شاه آن قرار داد را در آتش بخاری انداخت و سوزاند ؟!!
آقای دکتر مجتهد زاده دانسته و برای نسل جوان که هیچ آگاهی از قرارداد پیچیده و استعماری ناکس دارسی ندارند ، کل حرکت استقلال طلبانه ملت ایران برای رهائی از دست استعمار پیر را بیهوده ، و کار بزرگ دکتر مصدق را اشتباه ارزیابی می کنند !!
جناب دکتر مجتهد زاده و شرکا !!
دکتر مصدق چگونه بعنوان یک حقوقدان کار آمد و دانش آموخته از بهترین دانشگاه آن زمان یعنی لوزان سویس و داشتن حق وکالت از دولت سویس و آشنائی کامل به قوانین بین المللی ، می توانست بپذیرد که شرکت آمریکائی ( آرامکو ) با شیوخ بدون دولت در عربستان در سال ۱۹۵۱ میلادی قرار داد ۵۰ – ۵۰ بنویسد وملت ایران با ۱۸٪ از در آمد نفت آن هم تنها بر روی کاغذ راضی و خشنود باشد؟
و بخش مهم ملی شدن نفت که امتیاز ندادن به اتحاد جماهیر شوروی را شامل می شد و نیز ملی کردن شیلات شمال نیز از نظر دکتر مجتهد زاده مهم و اساسی نیست که از آنها یادی کنند .
من به آقای دکتر مجتهد زاده و شرکا آقایان ( میر فطروس ، دکتر متینی ) می گویم اگر ملی شدن صنایع نفت به اراده ملت ایران و با رهبری دکتر مصدق کار بی ارزشی بود چرا روز ۱۶ آذر سال ۱۳۳۲ بعنوان روز دانشجو نام گرفت و هنوز ۱۶ آذر را دانشجویان به یاد دکتر مصدق و دانشجویان شهید آن روز ( شریعت رضوی ، قند چی و بزرگ نیا ) در سراسر دانشگاه های کشور به اعتراض بر می خیزند ؟
در میانه ماه آذر سال ۱۳۳۲،چهار ماه پس از کودتای ننگین ۲۸ مرداد معاون پرزیدنت آیزنهاور، آقای ریچارد نیکسون و آقای دنیس رایت سفیر انگلیس که از ایران اخراج شده بود به دعوت تیمسار زاهدی نخست وزیر کودتا به ایران آمدند و محاکمه دکتر مصدق نیز در جریان بود و دانشجویان بعنوان اعتراض به محاکمه مصدق ، دیدار نیکسون و باز گشائی سفارت انگلیس در دانشگاه تهران دست به اعتراض زدند و دولت کودتای سرلشکر فضل اله زاهدی نیروی ویژه ارتش و کوماندو به دانشگاه تهران فرستاد که با هجوم به آزمایشگاه ها و کلاس های درس ، دانشجویان را از طبقه های دوم به بیرون پرت کردند و سه دانشجوی توده ای و طرفدار جبهه ملی بنام های ( شریعت رضوی ، قندچی و بزرگ نیا ) را در دانشکده مهندسی به ضرب گلوله شهید کردند ، دکتر سیاسی رئیس دانشگاه بعنوان اعتراض استعفا داد و شخصأ بخاطر این جنایت به تیمسار زاهدی اعتراض کرد و خواستار بیرون رفتن نیرو های کماندو از دانشگاه شد .
از همان سال تا هم اکنون روز ۱۶ آذر روز دانشجو نام گرفته است و در این مدت ۶۶ سال چه در رژیم شاه و چه در حکومت اسلامی دانشجویان برای گرامی داشت دکتر مصدق ، دکتر فاطمی و سه دانشجوی شهید دانشکده مهندسی ( شریعت رضوی ، قندچی وبزرگ نیا ) در دانشگاه تهران و دیگر دانشگاه ها دست به اعتراض می زنند .
اگر بپذیریم که نیروی آینده ساز و خلاق یک کشور دانشجویان آن کشور هستند و این نیروی روشنفکری در ایران از ۱۶ آذر سال ۱۳۳۲ همواره از نهضت ملی به رهبری دکتر مصدق و جبهه ملی و ملی کردن نفت پشتیبانی کرده است و تا همین امروز کفه سنگین مبارزات دانشجوئی در ایران و خارج از کشور ارج گذاشتن به دست آورد های نهضت ملی در دهه سی خورشیدی است .
انتقاد از ملی کردن نفت و کوتاه کردن دست استعمار از منافع ملی بوسیله انگلوفیل ها و شاه پرستان کاری بس نکوهیده وزشت است .
و سخن آخر آنکه سیاستمداران و رهبران ملی کشورهای خاور میانه ، اروپا و آفریقا مانند پاندید نعل نهرو نخست وزیر هند پس از استقلال ، جمال عبد الناصر رئیس جمهور مصر که پس از ملی شدن نفت در ایران اداره کانال سوئز را از دست انگلستان خارج کرد و مارشال تیتو که راه سوم دکتر مصدق را در یوگوسلاوی بر گزید و ژنرال سوکارنو رهبر کشور اندونزی که راه دکتر مصدق را برگزید و با کودتای آمریکائی ها سرنگون شد و قوام نکرومه رهبر استقلال طلب کشور ( غنا) همگی این آزادگان و استقلال طلبان از دکتر مصدق به نیکی یاد کرده اند و راه و روش او را می ستودند و بکار گرفتند ، مگر نه اینکه هم اکنون در دانشگاه الینوی در شهر شیکاگو سالن معروفی در بخش هومنیسم آن دانشگاه بنام دکتر محمد مصدق نام گذاری شده است همراه با پورتره او در بالای سر در سالن ؟
چرا دانشگاه مشهور و بزرگ ایلینوی در شیکاگو باید مشهور ترین سالن دانشگاه را بنام دکتر مصدق نام گذاری کند ؟
سعدی شیرازی می فرماید :
نام نیکو گر بماند ز آدمی
به کز او ماند سرای زرنگار
با همه این زهر پراکنی ها ، نام نیک دکتر محمد مصدق همواره در تاریخ ایران زمین جاودانه خواهد ماند و رهروان ایشان راه وروش اورا برای سربلندی ملت ایران بکار خواهند گرفت .
زنده باد آزادی
کاووس ارجمند
۱۷ ماه مه ۲۰۱۸