بازنشستگی و بازنشستگان- ضیا مصباح( دبیر کانون علوم اداری ایران)


با توجه به وعده های اخیر «رییس سازمان برنامه و بودجه » و احتمالا همزمان « سازمان امور اداری و استخدامی کشور» که با تعریفی کلی متولی حقوق کارمندان و مستمری بازنشستکان میباشد ، همچنین در مورد ضرورت رسیدگی به بازنشستگان و در پیش بودن ارایه بودجه ۹۷ که نیمه های اذر به مجلس باهمین عرض و طول و کم و کیفی که دارد داده میشود ، نکاتی را مطرح مینماید به این امید که موثر افتد :

عنایت به مسایل مختلف روزمره پیشکسو تانی که مدیریت و پیشبرد امور سازمان گسترده دولت رابا همه نقایص برامده از تصمیمات داهیانه نظام مقتدر طی سنوات متمادی در شرایط مختلف عهده دار بوده اند …..

تقدم عنایت به پیشینیان اداره مملکت که همه مشکلات رابه جان خریده ،سخت ترین دوران ها را به دلایل :جنگ ،تحریم ها ، ندانم کاری دولت ما قبل ، قبل و فعلی قبل از بست نشینی به روال اجدادمان در شهر ری ،با تحمل مشکلات عدیده حتی با امدن اقای ترامپ و نفی برجام و تصمیمات قریب الوقوع کنگره همراه با حضور فعال دلواپسان و….گذرانیده اند

ضرورت اولویت دادن به آنانکه با تمهیداتی فراتر از تصور ، از لحاظ تامین هزینه های روز مره و مخصوصا امر هزینه بر درمان آنهم در این سن و سال، با سلطه طب تجاری و گرانی در پیش نرخ نان و بتبع آن همه اقلام خوراکی و دیگر نیازها از تولد تا ارتحال…..

وضعیت درونی زندگا نی را با همین کیفیت با مساعدت فرزندانشان سامان نسبی داده و کسانیکه مرکز ثقل خانواده ها و تصویری از اینده شاغلین میباشندو با همه فشارها و ملا حظات ،الگوی چکو نه زیستن در اجتماع را نشان داده اند و..

شناخت و حل و فصل مسابل عدیده این گرامیان در بودجه ۹۷ تحت هر شرایطی دارای الویت کامل میباشد و رابطه تنگا تنگی با اعتبار بازنشستگان در اجتماع و حتی ظاهر فیزیکی مخصوصا دندانها ، پو شش ومصلحت ها دارد .

تعین راه کارهای اصولی جهت برون برد «ارزی ریالی »این بخردان گرفتار نا بخردان ! که معیارها را بدلیل زیست در گذشته میشناسند و خود کرده را تدبیر نیست ؟؟ حسب وظیفه بوسیله متولی اصلی یا ایادی دیگر و سامان دادن زندگی مادی این عزیزان صاحب تجربه که الگوی افراد شاغل در اینده میباشند از مهمترین وظایف بشمار میرود

تامین رفاه ، اسایش ، ارامش و منافع بلند مدت صاحبان اصلی سر مایه ،سازمان های متو لی امورات انان، تحت عنوان « صندوقهای بازنشستگی » که از پرداختهای تدریجی کارکنان دولت تغذیه مینمایند ، بالاخره احساس مسیولیت متولیان دولت مانده، در اعمال تدبیر و امید، و در گیر هزاران معضل خود ساخته داخلی ، منطقه ای و بین المللی که زلزله هم به ان اضافه شد هر چند دولت پهلوی مسیول خرابی ها کماکان میباشد و با بودن سوریه ، عراق ، لبنان و….در ته تغار رقمی نمیماند در این زمان که بودجه۹۷ مراحل نهایی تنظیم را طی مینماید با یستی از الویت لازم بر خوردار باشد .

نگاهی گذرا به وضعیت بازنشستگان در مقایسه با هزینه­های زندگی آشکارا نشان دهنده افت فاحش قدرت خرید مستمری بازنشستگی و تأمین اجتماعی است.

در زندگی سنتی بار نگهداری از سالمندان بر دوش فرزندان بود، ولی یکی از فلسفه­های بازنشستگی و تأمین اجتماعی برداشته شدن فشار نگهداری از سالمندان ،از دوش نسل بعدی است.

در شرایطی که قدرت خرید حقوق های بازنشستگی در برابرحداقل هزینه زندگی سال به سال، بلکه روز به روز رنگ می­بازد، بازنشستگی و تأمین اجتماعی مفهوم خود را از دست داده و سالمندان بناچاراگر سر از خانه سالمندان در نیاورند به فرزندان خود متکی شده اند ، که این یک پسرفت اجتماعی و در تناقض آشکارا با فلسفه تأمین اجتماعی است. ( انگار که در دیگر موارد پیشرفت داشته ایم !!)

از سوی دیگر بیکاری خیل عظیم جوانانی که در سنین کار و اشتغال قرار دارند و تحمیل هزینه جاری زندگی آنان بر دوش والدین بازنشسته، تعادل درآمد و هزینه­ خانوارها را بیش از پیش نامتعادل ساخته و نا متعادلتر می­سازد.

یکی از مهم­ترین انگیزه­های جوانان به ترک زادگاه خود و روی آوردن به تهران و اشتغال به هر شغلی ، یا به زندگی در کشورهای دیگربا همه مشکلات مالی و تامین حد اقل ها در همین نکته نهفته است.

آیا بازنشستگی به خودی خود مشکل است ؟ آیا صندوق­های بازنشستگی به اعضاء خود کم­فروشی می­کنند ؟ آیا دولت نسبت به وضعیت بازنشستگان بی­تفاوت است ؟ پاسخ این پرسش­ها را همه می­دانیم.

بازنشستگی فی­نفسه مشکل نیست، بلکه واقعیتی است که باید به­درستی مدیریت شود.

صندوق­های بازنشستگی هم به خاطر نداشتن استقلال کافی، مدیریت امورمانند تمامی زمینه های دیگر ، از دستشان در رفته است.

دولت نیز نه آن­که امروز به وضعیت بازنشسگان بی­تفاوت باشد، بلکه با سیاست­های نادرست خود در گذشته های نه چندان دور و مداخلات ناخواسته در دخل و خرج صندوق­های بازنشستگی و تأمین اجتماعی ،آنها رادر آستانه ورشکستگی «اگر نگوییم در اوج ورشکستگی » قرار داده است، .

البته عوامل بیرونی همچون افزایش جمعیت بازنشسته ،بالا رفتن سن امید به زندگی ، طول عمر همراه با مشاهده نعمات ، نرخ بالای تورم اقتصادی و…. نیز بطور طبیعی تعادل دریافت­ها و پرداخت­های صندوق­ بازنشستگی و تأمین اجتماعی را بر هم زده و ضعف و ناتوانی را بر آنهاچنانکه افتد ودانی مستولی کرده است.

این عوامل از نگاه مدیریت بازنشستگی بیرونی است زیرا رشد جمعیت بازنشسته، طول عمر و نرخ تورم اقتصادی هیچکدام در کنترل مدیریت بازنشستگی نیست، ولی بررسی تعادل دریافت­ها و پرداخت­ها باید در دستور کار همیشگی مدیران و مسئولان صندوق­های بازنشستگی و تأمین اجتماعی باشد.

البته بشرط انکه این منصوبین با الفبای مدیریت زیر مجموعه خود اشنا و بر اساس شرایط احراز منصوب شوند .

دریافت­های صندوق همان کسور بازنشستگی است که از حقوق کارمند یا دستمزد کارگر برداشت می شود ، بعلاوه سهم کارفرما که اگر دولتی باشد غالباً به عهده تعویق می­افتد.

به هرحال دولت وظایف گوناگونی دارد که در اولویت به آنها می­پردازد، ولی در چند دهه­ گذشته پرداخت بدهی دولت به صندوق­های بازنشستگی و تأمین اجتماعی یا در اولویت آخر قرار گرفته و یا به جای آن سهام شرکت­های دولتی زیان­ده با برنامه ریزی مفتضحانه واگذار شده است.

نگارنده در این مقوله مطالعاتی دارد که در مطلبی دیگر به ان خواهد پرداخت .

از این بدتر اتخاذ سیاست­­های نادرست در سنوات خدمت نیروی انسانی تحت عنوان کارمند دولت ،ازسوی حکومت است که دودش به چشم صندوق و اعضای صندوق رفته است، برای نمونه با بازنشستگی­های زودرس و پیش از موعد (با قصد شغل آفرینی برای بیکاران تحصیل کرده، در حالیکه متوسط کار مفید نیروی عظیم در اختیار دولت طبق مطالعات کانون علوم اداری ایران در بسیاری موارد حدود ۴۵ دقیقه نفر روز میباشد ) دریافت صندوق کاهش و پرداخت آن افزایش می­یابد که در دهه­های گذشته فراوان شاهد آن بوده­ایم.

قدر مسلم اگر صندوق­های بازنشستگی و تأمین اجتماعی هیأت­های امنای متبحر ، مستقل و با اختیارات کافی داشتند می­توانستند در برابر بخشی از تصمیمات نادرست و مداخله­گرانه دولت درچگو نگی مو ضوع بازنشستگی نیروی انسانی ، نقش بازدارنده و تصحیح کننده­ای داشته باشند.

اکنون هم با همه اهمال و تاخیر « ناشی ازحضور مدیران چه باید کرد و چکنم و دچار روز مره گی » بازهم بازنگری در مدیریت صندوق­های بازنشستگی و تأمین اجتماعی می­تواند از وخیم­تر شدن اوضاع جلوگیری نماید.

علاوه برجلوگیری از بازنشستگی زودرس، افزایش سالهای خدمت نیزکه مصیبت ارباب رجوع را می افزاید ؟؟ از سیاست­هایی است که به تعادل دریافت و پرداخت صندوق­ها کمک می­کند، و بیشتر کشورها آن را تجربه کرده­اند، چنان­که در برخی کشورها سالهای خدمت رسماً به چهل سال رسیده است.

ولی این سیاست هم شرایطی دارد که در کشور ما کمتر مراعات می شود.

افزایش سالیان خدمت مستلزم بهبود فضای کار، انگیزش کارکنان به ادامه خدمت، کاهش ساعات کار در سنوات بالای خدمت و بها دادن به تجربه کارکنان توانمند، شایسته و پرسابقه است، از همه این­ها گذشته، کمک دولت به صندوق­های بازنشستگی و تأمین اجتماعی، دست کم در جبران بخشی از کم لطفی­های بکار رفته درگذشته، می­تواند آنها را سر پا نگهدارد.

در کشورهایی که درآمد دولت­ عمدتأ از مالیات مردم تأمین می­شود، دولت­ها به سختی می­توانند به صندوق­های بازنشستگی دولتی یا تأمین اجتماعی کمک نمایند. ازاین رو برای حفظ تعادل صندوق­ها همان سیاست سختگیرانه افزایش سن بازنشستگی و سالهای خدمت را در پیش می­گیرند، ولی دولت هایی که رأساً درآمدهایی از محل فروش منابع طبیعی یا انحصارات خاص تحصیل می­کنند برای این کمک­ها دستشان بازتر است….. اینهم تصویر جدیدی از درونمان و در تشریح پیش گامان انقلاب و همزمان با طی مراحل نهایی تنظیم بودجه ۱۳۹۷که قبل از زلزله تاسف بار اخیر گویا در تعین ارزش برابری دلار با همه دستورات مبنی بر کنار گذاردن دلار از معادلات و معاملات در پی مذاکرات جناب پوتین در سفر اخیرشان به تهران …. مانده اند .

هر کس فراموش کند اغلب بازنشستگان وملیون بی غرض و مرض یادشان نمیرود که بزرگترین خدمت اقایان به دولت استکباری امریکا این بوده و هست که ارزش پول ملی ما را بیش از ۶۰۰ برابر کاهش دادند و معادل ان به بی خانمانی ، فساد ،ریا ، دروغ و تنگدستی افزودند

احتمالا در این جا هم بایستی دنبال پر تقال فروش که از نفوذی ها و ایادی شیطان بزرگ است باشیم .

تنها مطالب و مقالاتی که با نام جبهه ملی ايران - ارو‌پا درج ميشود، نظرات گردانندگان سايت ميباشد
بازنشر مقالات با ذكر مأخذ آزاد است