یکم اردیبهشت پنجاهمین سالروز تاسیس کانون نویسندگان ایران است، جبهه ملی ایران این روز فرخنده را به همه‌ی اعضا، نویسندگان و دوستداران کانون شادباش می‌گوید


کانون نویسندگان ایران نهادی است فرهنگی- صنفی و غیرانتفاعی که ضرورت تأسیس آن از اوایل دهه چهل خورشیدی احساس شده بود و پس از تمهید مقدمات، سرانجام، در اردیبهشت سال ۱۳۴۷ خورشیدی به طور رسمی و علنی به عنوان نخستین تشکل صنفی و دموکراتیک اهل قلم فعالیتش را آغاز کرد. از نُه نویسنده – جلال آل‌احمد، نادر ابراهیمی، بهرام بیضایی، داریوش آشوری، محمدعلی سپانلو، اسماعیل نوری علا، هوشنگ وزیری، فریدون معزی‌مقدم و اسلام کاظمیه – همچون مؤسسان کانون نویسندگان ایران یاد می‌شود.

منشور کانون نویسندگان ایران بر اساس بیانیهٔ مذکور و نیز بیانیهٔ دیگری با عنوان موضع کانون نویسندگان ایران و نامهٔ مشهور به «متن ۱۳۴ نویسنده» (ما نویسنده‌ایم) نگاشته شده‌ و در مجله تکاپو توسط منصور کوشان به چاپ رسید.

اعضای کانون نویسندگان را نویسندگان، مترجمان، ویراستاران و اهل قلم دارای شرایط مصوب اساس‌نامه تشکیل می‌دهند. کانون نویسندگان ایران بخشی است از انجمن جهانی قلم. اعضای کانون از دهه ۱۳۶۰ تاکنون با اعدام، ربودن به قصد قتل، کشته شدن در قتل‌های زنجیره‌ای، زندان و شکنجه، تبعید، سانسور و حذف فرهنگی رو به رو بودند. محمدجعفر پوینده و محمد مختاری از قربانیان قتل‌های زنجیره‌ای و هم‌چنین هوشنگ گلشیری از اعضای کانون نویسندگان ایران بودند.

کانون نویسندگان ایران انجمنی در اصل “صنفی” است که وظیفه اصلی خود را دفاع از اهل قلم می‌داند، اما این وظیفه حرفه‌ای ناگزیر وجه سیاسی می‌یابد، زیرا آنجا که اختناق و استبداد حاکم است، آزادی آفرینش و بیان، یعنی خلاقیت هنری و ادبی به خطر می‌افتد.

وجه یا نمود سیاسی به تعبیری همزاد این جمع فرهنگی بود، زیرا در اصل کانون واکنشی اعتراض‌آمیز در تقابل با جمع یا انجمنی بود که دربار پهلوی قصد داشت با گرد آوردن نویسندگان دست‌آموز و گوش به‌فرمان تشکیل دهد.

نویسندگان مستقل و مردمی که از فشارهای آشکار و پنهان بنیادهای “فرهنگی” رژیم به جان آمده بودند، در اردیبهشت سال ۱۳۴۷ خورشیدی گرد آمدند و در اعتراض به فشار سانسور، که نشر کتاب و مجله و هرگونه فعالیت فرهنگی مستقلی را به تنگنا افکنده بود، بیانیه‌ای منتشر کردند، که در شرایط خفقان برای بسیاری از آنها پیامدهای سنگینی به همراه داشت.

بیشتر جلسات پایه‌گذاری کانون نویسندگان ایران در منزل جلال آل‌احمد و همسرش سیمین دانشور برگزار شد. در این جلسات اولیه هم نویسندگان نامداری مانند داریوش آشوری، علی‌اصغر حاج‌سیدجوادی، اسلام کاظمیه و هوشنگ وزیری شرکت داشتند و هم نویسندگانی که به طیف سیاسی دیگری تعلق داشتند، مانند محمود اعتمادزاده (به آذین)، سیاوش کسرایی و هوشنگ ابتهاج (سایه).

دوره اول کانون عمر زیادی نداشت: رژیم با حملات ایذایی و تنبیهی، دستگیری عده‌ای از نویسندگان مانند به آذین و فریدون تنکابنی از ادامه کار کانون و رشد آن جلوگیری کرد. مرگ آل‌احمد در شهریور ۱۳۴۸ بی‌گمان در افول فعالیت کانون مؤثر بود.

دوره دوم فعالیت کانون، که در سطحی وسیع‌تر و با کیفیتی به مراتب بالاتر صورت گرفت همزمان بود با آغاز و گسترش اعتراضات مردمی که سرانجام به انقلاب ایران انجامید. در این دوره عده زیادی از نویسندگان جوان و تحول‌خواه به کانون پیوستند و از فعالیت‌های آن در راه آزادی عقیده و بیان حمایت کردند، به گونه‌ای که در میانه سال ۱۳۵۶ شمار اعضای کانون به حدود صد عضو رسید.

به ویژه در شرایطی که جامعه از تشکل‌های سیاسی فراگیر برای سمت وسو دادن به حرکت‌های اعتراضی محروم بود، کانون نویسندگان زیر لوای دفاع از آزادی بیان و مبارزه با سانسور، موفق شد در بسیج افکار عمومی علیه دیکتاتوری نقشی بارز ایفا کند. در این دوره کانون، به ویژه در زمانی که به آذین در رأس هیئت دبیران قرار داشت، به سان یک تشکل فعال سیاسی با رژیم گذشته در نبرد بود.

اوج این فعالیت‌ها برگزاری ده شب شعر و سخنرانی بود که در مهرماه ۱۳۵۶ در باغ انجمن ایران و آلمان در شمال تهران برگزار شد و در شکستن فضای هول و ارعاب بسی موثر افتاد. برگزاری آرام این شب‌ها راه‌ها و شیوه‌های تازه‌ای از مبارزه و مقاومت را به مردم نشان داد.

پس از برپایی جمهوری اسلامی در ایران، یکپارچگی کانون از میان رفت و میان اعضا و مدیران آن اختلافی عمیق پدید آمد. گروهی از نویسندگان چپگرا، که خود را “هوادار خط امام” می‌نامیدند، از کانون جدا شدند و جمعی به نام “شورای نویسندگان و هنرمندان ایران” را تشکیل دادند که هدف اصلی خود را “مقابله با توطئه‌های ضدانقلاب در عرصه فرهنگی” می‌دانست. چندی نگذشت که این نهاد نیز به نوبه خود دستخوش تعرضات و حملات حاکمان انحصارطلب قرار گرفت.

در سال‌های بعد و با گسترش فضای اختناق در جامعه، کانون نویسندگان به جمعی پراکنده و “غیرقانونی” بدل شد که نمی‌توانست در برابر رژیم، که با سازوبرگ و خشونتی بی‌سابقه به میدان آمده بود پایداری کند. در همین راستا بود که برخی از فعالان طراز اول کانون مانند محمد مختاری و محمدجعفر پوینده، در جریان حملات موسوم به “قتل‌های زنجیره‌ای” جان خود را از دست دادند.

امروزه فشارهای حکومت هزینه عضویت در کانون و همکاری با آن را به شدت بالا برده است، به گونه‌ای که هر نشستی در شرایط نیمه‌مخفی، با شرکت اعضایی فداکار و همراه با ترس و اضطراب انجام می‌گیرد.

با وجود ادامه جو وحشت و ارعاب، کانون می‌کوشد با تشکیل نشست‌های ادواری یا دست‌کم صدور بیانیه‌های اعتراضی حضور و ادامه فعالیت این نهاد پیشرو را به حاکمان گوشزد کند.

آخرین نمود این تلاش، اعلامیه‌ای است که کانون به مناسبت پنجاهمین سالگرد تأسیس خود منتشر کرده و در آن بار دیگر بر وفاداری به هدف اصلی خود تأکید کرده است: دفاع همه‌جانبه از آزادی بیان و مخالفت قاطع با سانسور.

تنها مطالب و مقالاتی که با نام جبهه ملی ايران - ارو‌پا درج ميشود، نظرات گردانندگان سايت ميباشد
بازنشر مقالات با ذكر مأخذ آزاد است