بعد از یکسالواندی که از زندان برگشتهام، تغییرات زیادی در جامعه میبینم. خشونتی شدید ولی زیرپوستی جاری است؛ خشونت نظری، خشونت رفتاری، خشونت کلامی، خشونت قلمی.
خشونتورزی مردم در فضای استبداد دینی حاضر، عکسالعملی طبیعی بهشمار میرود ولی رشد شتابان آن در یکسال، نشان از تبدیل بحران حکمرانی به ابَربحران دارد. حکومت اما، بهعلت سیستماتیک بودن فساد جاری و نیز ساختارِ اقتدارگرای موجود، قادر به تشخیص ابَربحرانیِ وضعیت و نزدیکی انفجار نیست.
استمرار انواع فشارها وضعیتی را نهادینه کرده و ظرفیتی را بهوجود آوردهاست که میتواند اعتراضی خودجوش را پیش بیاورد، بهسرعت خشونتآمیز بشود، حکومت نیز دست به سرکوب میزند و آیا پیروز موقت در این میدان، چه نیرویی است؟ قدرت برتر.
در شرایط کنونی که هژمونی میلیتاریستی – اقتصادی سپاه مسلط است و خود را بازوی اسلام قلمداد میکند، خونریزی برای حفظ حکومت را مباح میداند ولذا روش برخورد با شورشها و اعتراضات خشونتبار، سرکوب و کشتار است و سپس تسلط فضای انفعال و ناامیدی.
تکرار چرخهی “خشونت – سرکوب – انفعال” هزینهی جبرانناپذیری بر مردم تحمیل میکند.
در شرایطی بسیار خاص اما و نیز همراه با بحرانیتر شدن فضای بینالمللی علیه حکومت اسلامی، میتواند موازنهی قدرت در میدان موقت خشونتورزی فوقالاشاره تغییر کند.
در این حالت که قدرت حکومت، در موضع ضعف و سپس احتمالاً حذف قرارگیرد و آنگاه انفجار رخ دهد، بهرغم اینکه جهت بُردارهای خشونت تغییر خواهدکرد اما خشونتورزی متوقف نخواهدشد زیرا بازی در همین فضا و میدان خشونت آغاز شدهاست.
اینبار وجه غالب اِعمال فشار، توسط مخالفان جمهوری اسلامی و حکومتِ بعد از انفجار انجام میشود اما طرفداران حکومت فعلی و بهویژه بخش خاصی از نیروهای امنیتی و مسلّح، خشونت تدافعی را آغاز کرده و فضای ترور و ناامنی و انتقامجویی متقابل ایجاد خواهدشد.
چند سطر بالا دو حالت از دورنمای بسیار مختصری که اعتراضات خشونتآمیز میتواند رقم بزند را ترسیم کردهاست زیرا با حکومتی روبرو هستیم که تصور میکند استراتژی النصربالرعب او را ماندگار خواهدکرد.
خشونتهای متقابل تنها میتواند ارضاء کنندهی موقت عصبانیت و بعضاً تنفر طرفین از یکدیگر باشد ولی منطق تغییر موازنهی قدرت و نیز تجارب میدانی نشان دادهاند که تبعیت کردن مردم از گفتمان و فضای خشونت، زیانهای خطرناک فردی و جمعی بهبار خواهدآورد.
🔵🔵🔵
در توضیح خلاصهی فوق نشان دادم در فضایی که سلطنت مذهبی، ترویج کنندهی گفتمان خشونت است پیروی مردم و بهویژه مطالبهگران از هر نوع خشونتی، بازیِ ناخواسته در زمین استبداد دینی خواهدبود.
خوانندگان یکبار دیگر این متن کوتاه را لطفاً بخوانند و اگر با آن همدل هستند به این سؤال فکر کنند که پس برای پایانیافتنِ وضعیت اسفانگیز کنونی چه باید کرد؟
در یادداشت بعدی باز هم بهطور مختصر، نتیجهی تجربه خود را مینویسم ولی مهم این است شما که دغدغهی مردم و کشور را دارید، حول این سؤال اساسی با اطرافیان خود گفتگو کنید.