اشاره : انتخابات دوره ۱۷مجلس بخاطر دخالت ارتش و دربار به تشنج کشیده شد و شادروان دکتر محمد مصدق بعنوان نخست وزیر دستور توقف انتخابات فرمایشی را صادر کرد و برای جلوگیری از دخالت ارتش پیشنهاد کرد « اداره وزارت جنگ » به دولت سپرده شود که از طرف شاه پذیرفته نشد و روز ۲۵ تیر ۱۳۳۱ از سمت خود استعفاء داد و در پی ۴ روز اعتصاب و اعتراض پی در پی مردم، رهبر وارسته سلیم النفس مبری از هرگونه گژی در ۳۰ تیر بار دیگر نخست وزیر شد و کابینه او با ۶۸ رای از ۶۹ رای افراد حاضر رای اعتماد گرفت .
& وقتی اکثریت جامعه برای درک حقیقت و خروج از واقعیت آماده نیست قیام یک یا چند نفر به نیت عبور ملت از مرحله ناپیموده تاریخی، اگر به شکست واقعیت نیانجامد به پیروزی حقیقت هم نخواهد رسید .
& آرزوهای میرزا تقی خان امیرکبیر، میرزا حسین خان سپهسالار و … برای گشودن راه پیشرفت و ترقی در دوران ناصرالدین شاه، نه تنها راه را در آن شرایط نگشود بلکه تا حدودی حلقه استبداد، فساد و خشونت را تنگ تر کرد، ولی سرانجام ده سال بعد به صدور فرمان مشروطیت منجر شد . ( فلسفه تاریخ و اندیشه تاریخی )
شخصیت مصدق و سرنوشت او با توجه به این ۲ روایت از فلسفه تاریخ، به بینش و منش این وارسته مربوط میشود، زیرا در طبیعت ارثی و اکتسابی معیارها و ارزشهای این بزرگمرد وارسته، اصول و موازینی از باورها و اعتقادات وجود دارد اثرگذار در سیر وقایع پس از او در جامعه .
در رابطه با شخصیت و ویژگیهای این چهره ملی که تمامی حکومتهای خودکامه تاکنون نتوانسته اند کوچکترین خللی وارد نمایند، برای آگاهی بیشتر نسل میلیونی جوانان بدور مانده از حقیقتها و به مناسبت باید گفت :
دکتر مصدق از فساد در همه ابعاد مادی و معنوی مبرا بود و دانش، آگا هیها و منش والای او در زندگی فردی و اجتماعی شخصیتی را تشکیل میداد، که در مسیر اجتماعی با واقعیتهای مسلط بر فرهنگ سنتی جامعه هم آهنگ نبود .
کارنامه زندگی اجتماعی این رهبر سلیم النفس از اواخر دوران قاجار و انتصاب او به مدیریت مالی خراسان در زمان مظفرالدین شاه تا فوت در ۱۴ اسفند ۱۳۴۵ را میتوان در مبارزه با واقعیتهای مسلط بر تمامی فرهنگ سیاسی و اجتماعی جامعه چه در سطح صاحبان قدرت و چه در اقشار مختلف مملکت مشاهده کرد .
منش و بینش دکتر مصدق وی را از دیگر سیاستمداران وطنمان در طول تاریخ متمایز میکند، زیرا :
* در تمامی دوران عمر اجتماعی سیاسی خود، هرگز از قبول مسئولیت در دوران های متفاوت و صراحت کلام حتی پس از زندان و دوران تبعید خانگی نهراسید .
* با اتکا به شجاعت اخلاقی و وجدان ذاتی خود، هر دعوتی را برای خدمت به مملکت و مردم ایران، برخلاف عوام فریبان و مرعوبان قدرت استبدادی خالصانه پذیرفت .
* انگیزه ذاتی او برای خدمت برآمده از اتکاء به نفس و اعتقاد به خدمت به مردم نیازمند در تنگنا مانده، و بی اعتنا به هرگونه طنز و افترا، از سوی بداندیشان و دشمنان فضیلت بود .
دکتر مصدق بدون مبارزه با حریفان طرفدار “ادامه وضع موجود” طرفداران فساد، چاپلوسان و متجاوزان به حقوق مردم، هیچ دورانی را سپری نکرد .
• آنجا که با درگیری با واقیعتهای مسلط، راه مبارزه با بی قانونی و خروج از وضع موجود مسدود میشد، هرگز با توجه به مراعات هر مصلحتی، با واقعیت مسلط بر حقیقت مورد اعتقاد خود به معامله و مجادله ننشست.
* مصدق با آنکه از عاقبت مخالفت خود در مجلسی که مرکب از وکلای مرعوب از قدرت سردار سپه و یا مجذوب و امیدوار به الطاف او بود، به همان قولی که در جلسه مشورتی با مستوفی الممالک، مشیرالدوله و موتمن الملک به خاطر تردید و خودداری آنها در شرکت در جلسه سرنوشت ساز تاریخی داده بود ،عمل کرد و در کمال بی پروائی گفت « آقایان به توپچی یک عمر حقوق میدهند که یک روز توپ درکند »
* دکتر با شناخت واقعیت مسلط بر جلسه و فضای بیرون از جلسه که از قبل با تبانی و توطئه طرفداران امپراطوری انگلیس و مزدوران رئیس الوزرا تعبیه شده بود، بدون لحظه ای تامل و تردید با مخالفت با سلطنت سردار سپه که به نتیجه ای جز بطلان مشروطیت و استقرار استبداد مطلقه نمیرسید ، به جنگ واقعیت رفت و بر این اساس سرنوشت این رهبر آزاده همراه با اثرگذاری عمیق سیاسی و اجتماعی در تاریخ معاصر منطقه ماندگار شد .
* داستان نخست وزیری و تلاش او در مبارزه برای تهیه و تصویب قانون ملی شدن صنعت نفت و خلع ید از نفوذ و دخالت امپراطوری انگلیس که با تمام قدرت در برابر شرکت نفت ایران و انگلیس ( بریتیش پترولیوم ) ایستاد و عاقبت کار را همگان می دانند و در هزاران مکتوب به تفصیل آمده و از زوایای گوناگون تجزیه و تحلیل شده است.
دکتر مصدق با اراده و آگاهی عمیق خود به سیاست های مسلط بر روابط و مناسبات بین المللی و بر مواضع ناهنجار فرهنگ اجتماعی و سیاسی جامعه خود، در راهی گام برداشته بود که به عقیده «شادروان خلیل ملکی» یکی از معدود روشن بین ترین و خردمندترین مردان سیاسی و اجتماعی تاریخ معاصر ، به جهنم ختم میشد ، آنجا که ملکی گفته بود « آقای دکتر مصدق شما به سوی جهنم میروید. اما ما تا جهنم بدنبال شما هستیم »
گو اینکه ملکی نیز بخاطر ایمان دیرینه خود به حقیقت و نفرت از واقعیت مسلط مشابه مصدق ، با رفتن به درون جهنم ( پس از کودتا ) سر از زندان فلک الافلاک درآورد و بار دیگر با تلاش برای رساندن صدای حقیقت در فضای تاریک واقعیت نفس گیر بعد مرداد ۱۳۳۲، کارش به زندان کشید .
گزارش محرمانه « امانوئل شین ول » وزیر دفاع حکومت کارگری انگلیس میگوید : اگر به ایران اجازه داده شود که در این مبارزه پیروز شود، مصر و دیگر کشورهای خاورمیانه هم به پیروی از آن تشویق خواهند شد، اقدام بعدی ممکن است ملی کردن کانال سوئز باشد .
برنامه مصدق در دو ماده خلاصه میشد که گوهر حقیقت طلبی او در مبارزه با واقعیت استعمار بیگانه و استبداد سلطنت است :
استیفای حقوق مردم ایران از منابع و ذخایر غارت شده مملکت به وسیله بیگانگان و اصلاح قانون انتخابات
این نکات در حقیقت، اساس و پایه استقلال و آزادی و حاکمیت مردم را در ایران تضمین میکرد و راه غارت منابع طبیعی، از آن مهمتر دخالت و تخریب مبانی استقلال و ترقی مملکت در سیاست داخلی کشور بسته میشد و اصل حاکمیت مردمی با خلاصی قوه مقننه از نفوذ دربار و دیگران به تثبیت میرسید .
این چهره ماندگار تاریخ معاصر و طنمان ، الگوی استقلال خواهی کشورهای جهان سوم آن روز گار، در واقع بنیان گذار جنبش کشورهای غیر متعهد ،در ۲۹ اردیبهشت ۱۲۶۱ متولد و در ۱۴ اسپند۱۳۴۵ در ۸۴ سالگی جان به جان آفرین تسلیم نمود « یادش نیکو و راهش پر رهرو باد »