تاریخ همچنان زنده است و برگ های آن ورق خورده و با نسل ها سخن می گویند. فایل صوتی مرحوم آیت الله منتظری برگی از تاریخ جنایت های رژیم می باشد که باری دیگر اما اینبار بلند تر از دفعات پیشین با نسل ها سخن گفته و می گوید. پیش از این در ارتباط با جنایت سال شصت و هفت، مطلبی تحت عنوان “لزوم خوانش مکرر کشتار سال شصت و هفت” مرقوم و منتشر نموده بودم. اما اینک فایل صوتی منتشر شده توسط بیت فقیه مظلوم نکات مهم دیگری را در برابر دیدگان ما گشوده و می گشاید.
اول: پس از افشای فایل صوتی اخیر توسط بیت مرحوم منتظری ، حجه الاسلام احمد منتظری به دادگاه ویژه روحانیت قم احضار و به مدت سه ساعت به پرسش های طرح شده از سوی دادگاه ویژه روحانیت پاسخ گفته است. دادگاه ویژه روحانیت مدعی “افشای اسرار سری نظام” شده است. همچنین به درخواست وزارت اطلاعات فایل صوتی مذکور از سایت آیت الله منتظری محذوف گشته است. واکنش اعمال شده از سوی نهاد های امنیتی و قضایی رژیم نشان از آن داشته و دارد که پس از گذشت سال ها توان دفاع و توجیه از کشتار زندانیان سال شصت و هفت در توان رژیم نبوده و نیست. دستاندر کاران کنونی رژیم و حتی مجریان وقت جنایت کشتار جمعی به نیکی از وقاحت واقعه مطلع بوده و میباشند چرا که در غیر این صورت لازم نمی بود با احضار فرزند مرحوم منتظری خواهان محذوف نمودن فایل مذکور از سایت آیت الله منتظری شوند. همچنین اگر فتوای خمینی در خصوص این کشتار ها صحیح و از نقطه قوت برخوردار می بود دادگاه ویژه روحانیت نمی باید انتشار فایل صوتی را از مصادیق افشای اسرار سری نظام قلمداد می کرد. چرا که عمل حق نیازی به سری بودن و در پرده ماندن نداشته و ندارد.
دوم: اعوان و انصار خمینی بنا بر استناد از قول او مرحوم منتظری را “شیخ ساده لوح” خطاب نموده و واژه مذکور را در ادبیات خط و مشی خمینیستی نهادینه نموده اند. اما آنچه از نفس ضبط نوار کنونی در جلسه قائم مقام وقت رهبری با هیئت اعدام بر می آید جز این نیست که مرحوم منتظری نه تنها ساده لوح نبوده است بلکه خلاف ادعای منادیان مکتب خمینیسم به آینده تاریخ علم داشته و تعمدا جلسه مذکور را ضبط نموده است. همچنین است محتوای سخنان مرحوم منتظری خطاب به اعضای هیئت اعدام. پس از سال ها پیش بینی فقیه مجاهد صادق از آب در آمده و امروز روز جامعه ایران اعضای هیئت اعدام را جنایتکار خطاب کرده و میکنند.
سوم: افشای صوت مرحوم منتظری در فایل صوتی اخیر نه تنها سندی تاریخی بوده و میباشد بلکه، ترسیمی از نگاه رسمی و ساختارهای حاکم در رژیم را به گونه ای معرفت شناسانه در خود جای داده است که تحلیل و تبیین آن میتواند نقشه راه امروزین در جهت تقابل با رژیم حاکم قرار گیرد.
*آنگونه که از گفتار مرحوم منتظری در فایل صوتی افشا شده بر ما معلوم می آید بسیاری از دست اندرکاران وقت رژیم که به تأیید اعدام ها صحه نهاده و در آن راستا اقدام نمودند، خود به اشتباه صدور حکم قتل عام از سوی خمینی آگاه بوده و در خفا به تقبیح آن پرداخته بودند. مرحوم منتظری در این فایل صوتی میگوید:
«و متأسفانه بدبختی ما این است که دستگاه قضائی ما در رأسش شخصی قرار گرفته است که خودش با این چیزها مخالف است آن وقت می آید در نماز جمعه آن طور شعار می دهد و وقتی هم که می خواهد از امام سئوال کند به جای اینکه بروند پیش امام بگویند آقا به این وسعت مصلحت نیست و ضرر دارد می نویسد آیا حالا در استانها اعدام کنیم یا شهرستان ها. این از بدبختی ما است که در دستگاه قضائی ما در رأسش چنین شخصی قرار دارد»
رئیس وقت دستگاه قضائی “آیت الله موسوی اردبیلی” بوده است. بنا بر ادعای مرحوم آیت الله منتظری رئیس وقت قوه قضائیه خود از بطلان احکام صادره قتل عام توسط خمینی مطلع بوده اما به جهت منافع و مصالح شخصی در جهت اعمال منویات خمینی اقدام نموده است. به قطع و یقین در لایه های مختلف رژیم حاکم از صدر تا ذیل شخصیت هایی بوده و هستند که به قباحت منش و روش ها در جمهوری اسلامی علم داشته و دارند. گویی اینان مصداق بارز “بلعم ابن باعورا” در قرآن بوده و می باشند که بر خلاف علم و آگاهی خود در طریق منافع شخصی گام نهاده و حق و حقوق را تباه نموده و مینمایند. کلام وحی راجع به بلعم ابن باعورا ها میگوید:
«وَاتْلُ عَلَیْهِمْ نَبَأَ الَّذی آتَیْناهُ آیاتِنا فَانْسَلَخَ مِنْها فَأَتْبَعَهُ الشَّیْطانُ فَکانَ مِنَ الْغاوینَ * وَ لَوْ شِئْنا لَرَفَعْناهُ بِها وَ لکِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الْأَرْضِ وَ اتَّبَعَ هَواهُ فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ الْکَلْبِ إِنْ تَحْمِلْ عَلَیْهِ یَلْهَثْ أَوْ تَتْرُکْهُ یَلْهَثْ ذلِکَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذینَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ»
“اعراف / صد و هفتاد و پنج و صد و هفتاد و شش”
« و بر آنها بخوان سرگذشت آن کس را که آیات خود را به او دادیم ولى خود را از آن تهى ساخت و شیطان در پى او افتاد، و از گمراهان شد. و اگر مى خواستیم، او را با این آیات بالا مى بردیم اما او به پستى گرایید، و از هواى نفس پیروى کرد. مثل او همچون سگ است که اگر به او حمله کنى، دهانش را باز، و زبانش را برون مىآورد، و اگر او را به حال خود واگذارى، باز همین کار را مى کند این مثل گروهى است که آیات ما را تکذیب کردند. این داستانها را بازگو کن، شاید بیندیشند»
بی گمان با رژیمی که در بالاترین سطوحش شخصیت های تصمیم ساز و عملگرا به بطلان مدعیات خود و هم قطارانشان علم و آگاهی داشته اما حقوق شهروندان را انکار نموده و مینمایند چگونه میتوان و میباید باب گفتگو را جهت اصلاح اعمال و رفتار رژیم گشود؟؟؟ به نظر می رسد سخن گفتن با چنین ساختار قدرتی سخن گفتن با کسی ست که تعمدا خود را به نشنیدن زده است تا حرف حق را استماع ننماید. گویا واجب آمده است راهی دیگر طلب نمود.
**حجه الاسلام محمد حسین احمدی، حاکم شرع خوزستان اعتراض خود در ارتباط با نحوه عملکرد کمیته های اعدام را به مرحوم منتظری ارجاع می دهد. قائم مقام وقت رهبری در دیدار با اعضای کمیته اعدام این مسئله را چنین بازگو می کند:
«سه روز قبل قاضی شرع یکی از استانهای کشور که مرد مورد اعتمادی میباشد با ناراحتی از نحوه اجرای فرمان حضرت عالی به قم امده بود میگفت مسئول اطلاعات یا دادستان از یکی از زندانیان برای تشخیص این که سر موضع است یا نه پرسید، تو حاضری سازمان منافقین را محکوم کنی؟ گفت آری، پرسید حاضری مصاحبه کنی؟ ، گفت آری، پرسید حاضری برای جنگ عراق به جبهه بروی؟ ، گفت آری، پرسید حاضری روی مین بروی؟ گفت مگر همه مردان حاضرند روی مین بروند، وانگهی از من تازه مسلمان نباید این همه انتظار داشت. گفت معلوم میشود تو هنوز سر موضعی، و با او معامله سر موضع انجام داد. و این قاضی شرع میگفت من هر چه اسرار کردم تصمیمات به اتفاق آرا باشد و اکثریت پذیرفته نشد، و نقش اساسی را همه جا مسئول اطلاعات دارد و دیگران عملا تحت تاثیر میباشند . . .»
نقل قول مرحوم منتظری از اعتراض حاکم شرع دادگاه های انقلاب خوزستان نشان از آن دارد که همواره شخصیت ها و نیروهای سالم در بدنه رژیم قرار داشته و دارند اما ساختار قدرت در چنین رژیمی به گونه ای تعریف و ترسیم شده است که از دست شخصیت های سالم هیچ گونه عملی در راستای بهبود و اصلاح امور ساخته نبوده و نیست. اکنون با این شواهد موجود میباید توان را بر اصلاح ساختار حاکم نهاد تا این توان ضایع شود یا می باید کلیت ساختار رژیم را از بنیان هدف قرار داده خانه ای نو بنا نهاد؟؟؟
چهارم: مدت زمانی ست اصلاح طلبان بر این باور بسر برده و می برند که با چنگ انداختن به ریسمان پوسیده بیت دیکتاتور جماران، سید حسن خمینی را به جامه ولایت فقیهی ملبس نمایند. اما آیا بیت خمینی و نوه ایشان هیچ گونه تمایلی به نقد عملکرد جدشان و نبش قبر مجدد تاریخ داشته اند یا خیر؟؟؟ یقین می رود که مواضع سید حسن خمینی در قبال افشای فایل صوتی اخیر بازگو کننده این مهم است که همراهان خمینی راهی را طی نموده اند که به هیچ وجه من الوجوه قابل بازگشت و بازبینی نبوده و نمی باشد. سید حسن خمینی در اعلام موضعی گفته است:
«علی(ع) می فرمایند: اگر با شمشیرم بربینی مومن بزنم که دشمن من شود با من دشمنی نخواهد کرد واگر تمام دنیا را به منافق ببخشم تا مرا دوست بدارد دوست من نخواهد شد واین بدان جهت است که قضای الهی جاری شد و بر زبان پیامبر امی گذشت که فرمود: ای علی! مومن تو را دشمن نگیرد و منافق تو را دوست نخواهد داشت . . . جای سوال دارد برخی کسانی که این نقطه را هدف قرار می دهند به چه امیدی و با چه هدف، ملاک و تحلیلی یکی از عمیق ترین محورهای وحدت ملی را هدف قرار می دهند؟ البته یقین دارم که از این کار بهره ای نمی برند؛ اما بازگو کردن سخنانی که دروغ بودنشان معلوم شده و بی اساس است، چه فایده ای دارد؟ البته این اولین بار نبوده و آخرین بار هم نخواهد بود و مانند همان کسانی که نسبت به علی(ع) بغض داشتند، کسانی نسبت به امام و انقلاب بغض دارند و تا آخر نیز خواهند داشت اما خداوند آن محبت را دلها قرار داده است»
پنجم: اینگونه که از بیان سید حسن خمینی بر آمده و می آید ایشان گمان بر آن دارند که وحدت ملت در گرو عدم انکار جنایات جدشان بوده و می باشد. حلقه جماران علی رغم اختلافات خود با بیت ولی فقیه کنونی در یک نقطه اشتراک نظر داشته و دارند. حلقه جماران نیک در یافته اند که نهاد کذائی ولایت فقیه که همچون “گوساله سامری” بر انقلاب سال پنجاه و هفت تحمیل شد عمود خیمه رژیم بوده و می باشد. گویا تاریخ باری دیگر تکرار شده است. اینبار نه در بنی اسرائیل بلکه در میان مسلمانان ایران. انقلابی که بنایش از نوفلوشاتو “ولایت جمهور مردم” بود در تهران به “ولایت فقیه” تحول یافت. حال ولایت فقیه که حقوق ناس را اینچنین پایمال نموده است مصداق بارز گوساله سامری ست و خمینی به عنوان برسازنده آن در مقام سامری. توجیه سید حسن خمینی همان است مه “هارون” در پاسخ به سئوال موسی عنوان کرد. موسی با عتاب گفت:
«قَالَ یَا هَارُونُ مَا مَنَعَکَ إِذْ رَأَیْتَهُمْ ضَلُّوا أَلَّا تَتَّبِعَنِ أَفَعَصَیْتَ أَمْرِی قَالَ یَا ابْنَ أُمَّ لَا تَأْخُذْ بِلِحْیَتِی وَلَا بِرَأْسِی إِنِّی خَشِیتُ أَنْ تَقُولَ فَرَّقْتَ بَیْنَ بَنِی إِسْرَائِیلَ وَلَمْ تَرْقُبْ قَوْلِی»
طه / نود و دو الی نود و چهارشنبه
«موسی گفت: اى هارون وقتى دیدى آنها گمراه شدند چه چیز مانع تو شد که از من پیروى کنى آیا از فرمانم سر باز زنی؟ هارون گفت: اى پسر مادرم نه ریش مرا بگیر و نه سرم را من ترسیدم بگویى میان بنى اسرائیل تفرقه انداختى و سخنم را مراعات نکردى»
حسن خمینی و حلقه جماران همچون هارون البته با این تفاوت که نه از منظر صداقت بلکه از منظر کژی شکستن گوساله سامری ولایت فقیه را منکر و نقد و افشای خمینی سامری را منکر شده اند. اکنون زمان آن است که سامری و گوساله خود ساخته اش نیست و نابود شوند تا ولایت جمهور ملت حاکم شود.
تنها مطالب و مقالاتی که با نام جبهه ملی ايران - اروپا درج ميشود، نظرات گردانندگان سايت ميباشد
بازنشر مقالات با ذكر مأخذ آزاد است
بازنشر مقالات با ذكر مأخذ آزاد است