۱- از آغاز اعتراضات مرتبط با درگذشت خانم مهسا (ژینا) امینی ۹ ماه میگذرد.در دوره چند ماهه بخش قابل توجهی از کشور شاهد بروز اعتراضات خیابانی بود که هزینههای انسانی و سیاسی و اجتماعی و فرهنگی قابل توجهی نیز در پی داشت. بررسی زمینهها، علتها و ابعاد حوادث غمانگیز سال گذشته و کارکردها و پیامدهای اعتراضات چند ماه گذشته نیازمند بررسیهای چند وجهی و کارشناسی جدی و متنوعی در سطح ملی به صورتی میان رشتهای و در سطوح محلی، کشوری و منطقهای و بینالمللی است. نظام علمی و آکادمیک و نهادهای پژوهشی و مطالعاتی کشور در این باره وظیفه سترگی بر عهده دارند.هر چند قوای سهگانه کشور به ویژه قوه مجریه تاکنون نشانهای از احساس نیاز و ضرورت یا ارادهای برای چنین بررسیهای چند لایهای را لااقل در سطوح عمومی نمایان نکرده و مطالعات جدی و عمیقی درباره اعتراضات و دلایل ظهور و بروز آن در دستور کار چنین نهادهایی قرار نگرفته است.در نتیجه برای گذر از این وضعیت نیز راهبردهای روشن و مشخصی تدوین و تعریف نشده است.مشارکت بسیار پایین کشوری در انتخابات مجلس شورای اسلامی در سال ۱۳۹۸ و سپس انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۴۰۰ هشداری روشن و واضح بود که گوش شنوایی نیافت.پس از آن بروز اعتراضات صنفی و کارگری و اجتماعی متعددی در سطح کشور ظهور کرد که باز به صورت جدی از دریچه مسالهشناسی مورد توجه نظام تدبیر قرار نگرفت.
۲- اعتراضات چند ماه گذشته هم دارای ابعاد ملی است و هم ابعاد محلی.هر نوع تلاش برای حل و فصل ریشهای این پدیده نیازمند اهتمام در شناخت ابعاد مساله از طریق مطالعه و تحقیقات جدی در دو سطح ملی و کلان و نیز سطوح محلی است.هر چند بنا بر اساس تجربیات شخصی و دریافتی بر اساس معدل خرد جمعی مرتبطین میتوان درباره ریشههای اعتراضات به تفصیل سخن گفت.
۳- از زوایهای دیگر اگر ارادهای هم برای جلب مشارکت و سپس تغییر در رویکردها باشد…
ضروری است که در سطح ملی اصلاح روشها و رویکردها با مشارکت مشفقانه دلسوزان کشور از هر جناح و جریان فکری و سیاسی به یاری طلبیده شود.جدای از ابعاد و علتهای ملی بروز اعتراضات، در سطوح محلی نیز برخی زمینهها به تشدید مسائل و شکافها منجر شده و لذا برای مدیریت و حل و فصل ریشهای مسائل در سطوح محلی و منطقهای بایستههایی چند وجهی مکمل اصلاحات در سطوح ملی است. به عنوان مثال چرا در میان شهرستانهایی با شرایط نسبتا مشابه و زمینههای فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و تاریخی مشابه رویدادهای اعتراضی با هزینههای انسانی و کشته و زخمیها متفاوت همراه بود؟ به عنوان مثال چرا در استان کردستان در اعتراضات مشابه در شهرستان بیجار و کامیاران یا مریوان و بانه، اعتراضات با هزینههای کمتری روبهرو بود، اما در شهرستانهای دیواندره و دهگلان و سنندج و سقز و قروه پیامدهای غمانگیز اعتراضات بیشتر بود.چرا زاهدان بیش از ایرانشهر یا چابهار درگیر حوادث اخیر شد؟ یا در مناطق دیگر مثلا چرا تعداد تلفات در استان مازندران یا استان گیلان بیش از دیگر استانهای کشور بود هر چند در این استانها نیز میزان هزینهها مثلا در ساری با آمل همسان نبود! چرا؟
۴- در ماههای گذشته برخی مناطق کشور از جمله شهرهای ایذه، سقز، زاهدان و چند شهر دیگر در گوشه و کنار کشور بیش از دیگر مناطق کشور درگیر رویدادهای اعتراضی بوده است.به همین منظور در کنار اقدامات اساسی در سطح ملی، در سطوح محلی نیز انجام مطالعات عمیق و کارشناسی و در نهایت ارایه ابتکار عملهای هوشمندانه و کارشناسی شده و مبتنی بر دادگری و حق شهروندان میتواند به خروج از وضعیت جاری منجر شود. ساختار اجتماعی و مناسبات اجتماعی در این مناطق به ویژه در ایذه و زاهدان و سقز ظرفیتهای قابل توجهی دارد که میتواند در این مهم مورد توجه قرار گیرد.در ایذه مناسبات طایفهای و در زاهدان مناسبات طایفهای و مذهبی و در سقز ظرفیتهای مدنی در دسترسی است که میتواند در حل و فصل مسائل جاری گرهگشا باشد.در پرتو ابتکار عمل مبتنی بر خرد جمعی و ظرفیتهای محلی همراه با انعطاف و عقلانیت به ویژه درباره بازداشتیها و زندانیان و آسیبدیدگان موتور محرکه آغاز تجدیدنظر در رویههای جاری با هدف حلو فصل ریشهای مسائل موجود است.تعیین کمیتههای متشکل از ظرفیتهای منطقهای و مسوولان مربوطه گام ابتدایی برای آغاز چنین رویکردی است.در هفتههای گذشته اصلاح رویهها در سیاست منطقهای و تجدیدنظر در رابطه با عربستان اقدامی شگفتیساز تلقی شد که میتواند به اصلاحات و دگرگونی اساسی در روابط منطقهای کشور با عربستان و دیگر کشورهای عربی منطقه منجر شود.حتی پیشبینی میشود این ابتکار عمل میتواند به مناسبات با کشورهای اروپایی و امریکا نیز تسری پیدا کند.چنین ابتکار عملی در سطوح داخلی نیز میتواند کارکردهای جدی در پی داشته باشد.آیا چنین امیدی برای آغاز تجدیدنظر در رویکردها و ارایه ابتکار عملی برای درمان آسیبها و شکافها در داخل کشور واقعبینانه است؟