پاینده ایران
ای آفریدگار پاک
ترا پرستش می کنم و از تو یاری می جویم
هم میهن
بارها گفتیم و نوشتیم آنگاه که اداره یک جامعه، چند قطبی و خان خانی بشود و بصورت ملوک الطوایفی اداره شود، ثمره ای جز هرج و مرج و بی قانونی در پی نخواهد داشت. جامعه ای که در آن شهروند فاقد تامین ( جانی و مالی و اجتماعی ) باشد دست آوردش اینست که در روز روشن در شهر، آنهم جلوی دیدگان اینهمه نیروهای انتظامی و نظامی و امنیتی که از بام تا شام از توانایی خود در منطقه و جهان دم می زنند و از دست رنج همین شهروندان گذران زندگی می کنند و فلسفه وجودی آنها پاسداری از مرز و بوم و جان و مال شهروندان و پیشگیری از هرگونه تجاوز و رویدادهای مصیبت بار و رسیدگی و معرفی عاملان آنها تعریف می شود، این متجاوزان به نوامیس بیمارانی هستند که باید از اجتماع دور باشند، دخترانی را با هزاران امید و آرزو در زندگی از هستی ساقط کرده و خانواده های آنها را به سوگ ابدی آنان نشانده اند و جامعه را در وحشت فرو برده اند، با اندوه عده ای هم با سکوت خود به این جنایت غیر انسانی می نگرند و از کنار این فجایع بی توجه می گذرند غافل از اینکه در چنین وضعی همگی در معرض خطرند و اگر نیکو بنگرید این اسید پاشی ها در واقع اسید پاشی به چهره ی نظام است، نه تنها دختری با هزاران امید، هشداریم! تاریخ واکنش ما را به این رویداد ضد انسانی به قضاوت خواهد نشست.
رویداد وحشیانه اسید پاشی به ایراندختانمان در اصفهان و سکوت نهادهای پاسخگو و خودداری از افشای آمران و مجریان این اعمال، گویای از هم پاشیدگی و نوعی سردرگمی و یا باج دادن به جریانهای ضد قانونی است، آنهم با وجود هزاران دوربین مداربسته در سطح شهر، از دستگیری جنایت پیشگان عاجز و ناتوانند، مگر امنیت مردم اولویت اول هر نظامی نیست؟
آنگاه که عناصر قانون شکن برخلاف تمام موازین انسانی و اجتماعی و قانونی دست به اعمال مجرمانه می زنند و هیچگاه هم تحت پیگرد قرار نمی گیرند. بدیهی است که در چنین اوضاعی ” خودسری ” رسم شود و ماموران رسیدگی در برابر اینان ساکت باشند و بجای پاسداری از امنیت عمومی شهروندان و پیشگیری از وقوع جرایم مختلف وظیفه اصلی خود را با غرور در کوی و برزن به جمع آوری چند بشقاب ماهواره از بام خانه های مردم و تذکر و بازداشت چند جوان بخاطر وضع پوشش ظاهرشان شده است گویی جامعه مشکل دیگری ندارد؟ اسید پاشی، شبح اعتیاد، گرسنگی، بیکاری، اختلاس، خودکشی، تبعیض و . . . نیز در کشور ریشه کن شده است؟ و یا زندانیان سیاسی نیز آزاد شده اند؟.
بقول قدیمی ها در محلات جنوبی تهران شاید ” لوطی سر محله خالی است ” وگرنه هرکس و هر گروهی بخود جرات و اجازه چنین تجاوز و گستاخی های بر جان و مال فرزندان این ملت را نمی داشت و بدنامی عاید کاربدستان نمی کرد.
حزب ملت ایران بر این باور است در کشوری که قانون گزینشی اجرا شود، کشور بصورت ملوک الطوایفی اداره شود، در میان ملت خودی و غیر خودی باشد، ویژه خواری به رسمی عادی بدل شود، تبعیض روا داشته شود، هرکس اجازه هر حرکتی از اختلاس گرفته تا فساد و قتل و اسید پاشی را بخود می دهد، چون قانون درباره همه یکسان اجرا نمی شود. این اعمال جامعه را بسوی ناامنی و رویارویی های زیان بار پیش می برد. از تجاوزها به حقوق خصوصی و عمومی شهروندان باید جلوگیری و بذر آن را در نطفه خفه کرد تا بتوان در آسایش و آرامش زیستی شرافتمندانه را تجربه کرد، از اینرو در اسرع وقت، آمران و عاملان اینگونه جنایات را به مردم معرفی و آنان را بدست قانون، البته قانونی که خودی و غیر خودی نمی شناسد و حافظ منافع ملت است، سپرد.
برچیدن زندان سیاسی خواست ملی است
زنده باد آزادی و استقلال و عدالت اجتماعی
معرفی آمران و عاملان اسید پاشی خواست همگانی
اجرای قانون بدون تبعیض یک خواست ملی است
حزب ملت ایران
تهران ۱۴ آبانماه ۱۳۹۳ خورشیدی