پس از فاجعه منا در عربستان سعودی یک عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی اعلام نمود که یک کمیته حقیقت یاب برای ریشه یابی علت اصلی این فاجعه تشکیل خواهد شد. وی البته بلافاصله و قبل از اینکه اساسا این کمیته تشکیل شود و کار خود را آغاز نماید! نظر خود را به این گونه اعلام می دارد: “بر اساس شواهد و اعلام مسئولین وزارت امور خارجه و سازمان حج کشورمان علت اصلی بروز فاجعه منا بیتدبیری عوامل امنیتی رژیم سعودی بوده در حالی که اگر مدیریت کار به درستی انجام میشد با این فاجعه انسانی روبرو نبودیم. ”
این اولین باری نیست که دولت و مجلس شورای اسلامی دست به تشکیل به اصطلاح کمیته های حقیقت یاب می زنند. همین نماینده در ادامه مصاحبه خود اضافه می کند که “دو سال پیش نیز دو زائر زن ایرانی د فرودگاه جده بر اثر حادثهای به وضع فجیعی کشته شدند و مجلس کمیته حقیقتیابی را برای این امر تشکیل داد اما سعودیها اجازه بررسی ندادند و وزارت امور خارجه هم این موضوع را جدی نگرفت و امروز ما شاهد این هستیم که حوادث بعدی بسیار شدیدتر بوده است.”
محمد خاتمی رئیس جمهور اسبق جمهوری اسلامی نیز یک کمیته حقیقت یاب را مامور کشف و بررسی قتلهای زنجیره ای کرد، اما رهبری جمهوری اسلامی با قربانی کردن یکی از مهرهای اصلی این قتلها، سعید امامی از طریق او سرنخ دستور قتلها می توانست تا خود این رهبری ردیابی شود، عملا این کمیته را از کار انداخت. مجلس هشتم نیز یک کمیته حقیقت یاب برای بررسی واقعه کوی دانشگاه در خرداد ماه سال ۱۳۸۸ تشکیل داد، اما برخی از نمایندگان آندوره حتی اجازه ندادند که گزارش این کمیته بطور کامل در صحنِ مجلس قرائت شود.
در رابطه با حوادث بند ۳۵۰ زندان اوین نیز مجلس شورای اسلامی یک کمیته حقیقت یاب تشکیل می دهد، اما این کمیته نیز در میان تضادهای سیاسیِ جناحی در مجلس عملا نمی تواند کاری از پیش ببرد و قبل از اینکه حقیقت یابی کند تبدیل به محلی برای منازعات سیاسی می گردد؛ و یا قبل از اینکه نتایج کار خود را گزارش نماید حاصل کار آن توسط برخی از نمایندگان مجلس از قبل تعیین می گردد. ابراهیم آقامحمدی نماینده خرم آباد در مجلس شورای اسلامی درباره عکسهای “مادر یکی از زندانیان به هنگام ملاقات فرزندش نگران حال او شده و از حال رفته است”، به روزنامه شرق گفت: “این تصاویر را فتوشاپ میکنند. شما باید حرف و قول رئیس زندان را باور داشته باشید. همه اینها خبرسازی است. شما به حرف مادر یک زندانی اعتماد میکنید و آن وقت به حرف رئیس زندان، نه.” عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی نیز می گوید: “جوسازی و شایعات شبکه های مختلف ضدانقلاب در نشان دادن وضعیت زندانیان بند ۳۵۰ اوین صحت ندارد.”
در رابطه با اسید پاشی بصورت دختران و زنان در اصفهان و سایر شهرهای ایران نیز مجلس شورای اسلامی یک کمیته به اصطلاح حقیقت یاب تعیین می کند، که این کمیته نیز کاری از پیش نمی برد و یکی از اعضای آن اعتراف مینماید ”کار، کار سختی است! مجرم هر کاری که انجام داده به صورت هوشمند عمل کرده و الان نیز به شکل یک موش به سوراخی خزیده است. تا بیرون هم نیاید قابل دستیابی نخواهد بود. این یقین را هم داریم به محض اینکه از سوراخی که در آن پنهان شده بیرون آید، عملیات دستگیری انجام خواهد شد.”! که ظاهرا مجرم و یا مجرمهای اصلی همچنان در پستو ها و سوراخهای این نظام با خیال آسوده زندگی می کنند و نیازی نیز به خروج از دخمه های خود ساخته در نظام ولایت فقیه ندارند.
در واقع امر، تاکنون هیچ یک از کمیته های به اصطلاح حقیقت یاب مجلس شورای اسلامی حتی نتوانسته اند یک گام در جهت یافتن ریشه های اصلی حوادثی مانند کوی دانشگاه، حمله به بنده ۳۵۰ زندان اوین و یا اسید پاشی به صورت دختران و زنان بردارند، تا چه رسد به حقیقت یابی. این کمیته ها یا بازیچه تضاد های جناحی بوده اند و یا قبل از اینکه برای یافتن حقیقت ایجاد شده باشند، در راستای یک هدف سیاسی خاص و بهره برداری جناح های قدرت در جمهوری اسلامی و در اصل برای پوشاندن حقیقت تشکیل گردیده اند.
کمیته حقیقت یابی که مجلس شورای اسلامی برای بررسی حوادث منا در عربستان قصد تشکیل آنر دار نیز، از همان نوع کمیته هایی است که حتی قبل از تشکیل، نتایجِ بررسی های آن تعیین و مشخص شده است. نتایج از قبل تعیین شده ای که قبل از تشکیل این کمیته، بطور آشکار توسط یک عضو مجلس اسلامی اعلام می گردد. بعبارت دیگر، این کمیته نیز مانند سایر کمیته های حقیقت یاب، بجای جستجوی حقیقت در جهت اهداف سیاسی خاص شکل خواهد گرفت.
علتِ عدم موفقیتِ قابل پیش بینی این به اصطلاح کمیته های حقیقت یاب (و در واقع امر لوث کننده حقیقت) در این گفته معروف مارتین هایدگر نهفته است که ” اصل و ماهیت حقیقت همانا آزادی است” (Das Wesen der Wahrheit ist die Freiheit). لاپوشانی حقیقت و لوث شدن آن در این واقعیت نهفته است که “حقیقت” اساسا بدون آزادی امکان ظهور ندارد؛ و شرط اصلی دست یابی به حقیقت همانا وجود آزادی است. بعبارت دیگر هرگونه حقیقتی که بزور و تحمیل بخواهد اِعمال گردد، در درجه اول با خود که مدعی حقیقت است در تضاد و تناقض قرار می گیرد. زیرا انسانها هریک می توانند برداشت خاص و متفاوتی از “حقیقت” داشته باشند، و برخورد سالم و بدور از تحمیلِ این برداشتهای مختلف با یکدیگر، تنها در یک فضای آزاد و باز امکان پذیر است.
در واقع یک ملاک بسیار مهم برای تشخیص حقیقت از دروغ، “احترام به آزادی” توسط نظامهای سیاسی است که ادعای برخورداری و گفتن حقایق را می نمایند. اما زمانی که در عرصه عمل، آزادیِ تحقیق در مورد صحت ادعاها تامین نگردد و بلکه بر عکس، با هر وسیله ممکن از بررسی و ریشه یابی حوادث ممانعت بعمل آید، قطعا باید گفت که آن نظام سیاسی بجای حقیقت، دروغ می گوید، دروغ می سازد و دروغ منتشر می نماید. حقیقت و آزادی آن اندازه به هم وابسته و با یکدیگر رابطه دو طرفه دارند که دانستن حقیقت و زندگی در یک فضای حقیقی یکی از شروط اصلی تحقق یک زندگی آزاد و انسانی است و بر عکس نیز، آزادی عمل و اندیشه شرط حیاتی و ضروری برای دست یابی به حقیقت می باشد.
اما شرط اصلی زندگی در یک فضای حقیقی عدم وجود و حاکمیت نظامهای ایدئولوژیک-سیاسی است. در نظامهایی که تنها یک حقیقت مطلق و غیر قابل تردید وجود دارد، که آنهم فقط از مبانی دینی و یا فلسفی آن نظام ریشه می گیرد، پندار و توهمی از یک موجود و پدیده ای که منشا همه نرمها و ارزش ها است شکل داده و تبلیغ میگردد. پندار و موجودی کاملا ذهنی، تخیلی و دور از واقعیت که حتی انسانهای آن جامعه نیز به آن دسترسی ندارند و فقط باید آنرا بپرستند و یا وجودش را بپذیرند. اما ادعای برخورداری از حقیقت مطلق از یکسو و تحدید آزادی فکر و بیان از سوی دیگر تناقض بسیار بزرگی در درون خود می پرورد که فقط با آزادی و مهمتر از هر چیز جراتِ کسب و گرفتن آن و بر ملا کردن آن دروغ بزرگ، که تحت عنوان حقیقت مطلق نمایش داده می شود، قابل حل است.
بعبارت دیگر تنها راه دست یابی به حقیقت همانا وجود آزادی است، و تنها راه تقابل و تضارب اندیشه و برداشت های انسان از جهان پیرامون خود همانا شرایط آزاد و برابر در بیان و ابراز این اندیشه ها و برداشت ها می باشد. به گفته بنجامین فرانکلین : “فردی که آزادی را قربانی امنیت می کند، لایق هیچکدام نیست، آبراهام لینکلن نیز می گوید”: “کسانی که آزادی را برای دیگران نمی خواهند خود سزاوار آن نیستند.” آزادی نه تنها ملاک صحت و سقم یک حقیقت ادعایی است، بلکه ملاک خود نیز می باشد، به این معنی که آزادی را فقط خود آزادی می تواند محدود کند. مرز آزادی هر فرد آزادی فکر و عمل دیگران است.
جالب توجه و در واقع افشا کننده ماهیت اصلی کمیته های حقیقت یاب مجلس شورای اسلامی اما برخورد گزینشی این مجلس با حوادث و اتفاقات است. اگر سر و صدای مقامات این نظام در ضرورت تشکیل کمیته های داخلی و بین المللیِ حقیقت یاب پیرامون حوادث حج بلند است، اما حرفی و کلامی از یک نفر، حتی دولت ها و مجالس اصلاح طلب، مانند مجلس ششم، مبنی بر ضرورت تشکیل کمیته حقیقت یاب پیرامون اعدامهای سال ۱۳۶۷ شنیده نمی شد و اکنون نیز شنیده نمی گردد. زمانی که کمیته حقیقت یاب پیرامون اسید پاشی در اصفهان اعلام می کند که هنوز هیچ عاملی حتی شناسایی نشده است تا چه رسد به دستگیری آنها، باید گفت که چنین کمیته هایی بدلیل منافع سیاسی و جناحی نه تنها حقیقت یاب نیستند بلکه به چهره حقیقت اسید می پاشند.
http://haghaei.blogspot.com