ایرانیانی که در جغرافیای اقلیم کردستان عراق حتی برای مدتی کوتاه زیسته و با توده مردم کرد عراقی ارتباط داشته اند، در نگاه اول شروع به مقایسه شباهت ها و تفاوت های کردهای عراقی با کردهای هم وطن می کنند. آنچه بیش از هرچیز در این مقایسه خودنمایی می کند روحیات عشیره ای قاطبه کردهای عراقی نسبت به رفتار و رویکرد اجتماعی- مدنی اکثریت کردهای ایرانی است. به نحوی که بجز تاحدی در شهرهای سلیمانیه و اربیل (هَولیر)، در سایر شهرها و شهرک ها و مناطق روستائی همچنان رویکرد عشیره ای و توسعه نیافته با حفظ ظواهر مدرن پابرجاست. در اقلیم، اکثرمردم نه بر اساس قابلیت های دمکراتیک و ارتقاء رفاه احزاب، بلکه بیشتر به واسطه تعلق خاطر نژادی و منافع حاصل از آن از جریانات سیاسی تبعیت می کنند. برای مثال کردهای بادینی (به دینی) که اکثرا ساکن شهرهای دهوک و اربیل هستند بیشتر حامی خاندان بارزانی و جریان سیاسی وابسته به آن یعنی حزب دمکرات کردستان عراق بوده اند و از سوی دیگر کردهای سورانی که اکثرا ساکن سلیمانیه و کرکوک هستند تحت تاثیر جهت گیری های سیاسی اتحادیه میهنی کردستان عراق بوده اند. حزب گوران (تغییر) جریانی جوان و فسادستیز می باشد که از سلیمانیه و با شعار فسادستیزی برخاست و از حمایت جوانان مدرن در شهرهای سلیمانیه و اربیل برخوردار گردید و به واسطه آن موفق به کسب کرسی های قابل توجهی در پارلمان کردستان گردید. اما گوران یارای مقابله با الیگارشی فاسد خاندان بارزانی را نداشت و نهایتا اعضای آن از پارلمان و دولت اخراج گردیدند که این خود نشانه ای بود بر عدم پذیرش هوای تازه توسط گندابی که توسط مسعود بارزانی ایجاد شده است. در واقع، در کردستان عراق رشد سیاسی و اقتصادی هر جریان یا حتی فرد کرد عراقی تابعی بوده است از میزان نزدیکی به الیگارشی های فاسد سیاسی که همیشه در حال لابی و معامله با حاکمان ترکیه و ایران در زمینه واردات و کنترل گمرک ها و با حکومت عراق جهت نحوه دریافت و مدیریت سهم ۱۷% مردم کردستان عراق از فروش نفت می باشند. این درحالی است که بسیاری از مردم اقلیم حتی علیرغم هم عشیره بودن با نخبگان و سران احزاب قدرتمند، بعلت کمبود منابع از امکان دسترسی محدود به منابع قدرت و ثروت برخوردار نبوده اند و این خود مقدمه ای برای اقبال به حزب گوران بوده است. با تغییر نسل و افزایش مطالبات مدرن و غیر عشیره ای جوانان در اقلیم کردستان عراق، مسعود بارزانی جهت جلوگیری از ریزش رای عشیره ای تضمینی به جریان خود و پیشگیری از اقبال بیشتر مردم به جریانات فسادستیز و مدرن همچون حزب گوران، تصمیم به برافراشتن پرچم عوام فریب همه پرسی استقلال اقلیم کردستان عراق نمود تا بتواند بدین طریق همچنان خیمه سنگین الیگارشی خاندان بارزانی بر سیاست و اقتصاد اقلیم کردستان را حفظ کند و از سوی دیگر در تاریخ کردها نام خود را بعنوان رهبر استقلال کشور کردستان جاودانه کند. غافل از آنکه حکومت اقلیم فاقد ظرفیت های لازم جهت استقلال طلبی می باشد. نتیجه استقلال طلبی، کشوری ناتوان و محصور در میان خشکی هایی معاند خواهد بود چرا که یکی از پیامدهای استقلال طلبی، بسط غیر قابل کنترل ناسیونالیسم کردی است که جز دیگرستیزی خوداگاه و ناخوداگاه در میان همسایگان عرب، ایزدی، ترک و ترکمن و ایرانی نتیجه ای در پی نداشته است. از سوی دیگر با تحریم های همه جانبه مورد توافق حکومت های حاکم بر ترکیه، عراق، ایران و سوریه، اقلیم با بحران اقتصادی از جمله عدم امکان دسترسی خطوط هوایی به خارج از اقلیم، عدم امکان صادرات و واردات و… مواجه خواهد شد که در نتیجه آن احتمالا ناسیونالیسم پر هیجان کردی طراحی شده توسط مسعود بارزانی تدریجا با واقع بینی سیاسی جایگزین می شود. لازم به ذکر است تاکنون بجز کشور اسرائیل هیچ کشور دیگری از تجزیه کشور عراق که عضوی از سازمان ملل متحد می باشد حمایت نکرده است. حمایت اسراییل از استقلال اقلیم نیز تنها باعث بدبینی کردهای مذهبی وسلفی که در اقلیم کردستان و سایر کشورها نیز کم تعداد نیستند خواهد گردید که ممکن است در شرایط نامناسب اقتصادی به گسترش اختلافات داخلی دامن زند. در مقیاس بزرگتر نیز همه پرسی استقلال اقلیم کردستان نبرد با داعش و تروریست های اسلامی را کاملا به حاشیه رانده است و به اتحاد کرد و عرب و ترک و ایرانی جهت مبارزه با بلای خانمان سوز تروریسم اسلامی خدشه وارد نموده است که از ابتدا نیز این مسئله یکی از دلایل اصلی عدم حمایت امریکا و اروپا از همه پرسی استقلال اقلیم کردستان عراق بوده است. پرسش بنیادین اما آن است که اقلیمی که پیشمرگانش هراسان از بلای داعش، شهر سنجار را به حال خود رها کرده و گریختند که در نتیجه آن بسیاری در سنجار کشته شدند و زنان به کنیزی فروخته شدند و از سوی دیگر با تهاجم ناگهانی داعش تا شهر مخمور در حدود ۳۰ کیلومتری اربیل، دست به دامن حمایت لجستیک و میدانی جمهوری اسلامی و قاسم سلیمانی شد، چگونه قادر خواهد بود در مقابل نیروی قدرتمند تروریست های اسلامی که هرچند وقت یکبار در قامت یک نام جدید همچون القاعده و داعش طلوع می کند، مقاومت کند ؟ از سوی دیگر این روزها شبه نظامیان شیعه حشدالشعبی نیز بهانه های خوبی برای افزایش تخاصم با پیشمرگان کرد عراقی در کرکوک، سرحدات موصل و استان دیاله بدست آورده اند که این خود گویای نا امنی همه جانبه در مرزهای اقلیم کردستان خواهد بود که نتیجه آن افزایش هزینه های امنیتی-نظامی اقلیم و همچنین عدم امکان توسعه اقتصادی در میان مدت و بلندمدت خواهد بود.