این روزها برای دومین بار مشغول خواندن کتاب ارزشمند «تجربه دولت بختیار در انقلاب ۵۷» به ویراستاری سروران آذر خونانی و دکتر حمید اکبری هستم.
هر برگی که بیشتر میخوانم و هر نوشتاری را که به پایان می برم، بیشتر برایم آشکار می شود که چرا چنین شد و چرا فرجام «انقلاب شاه و ملت» ، به قدرت رسیدن آخوند ها در ایران شد.
بررسی شرایط اجتماعی- سیاسی سال های پایانی حکومت شاهنشاه ، فارغ از نمایش های «تونل زمان» و عصبیت ها و تیره روزی های حاصل از استقرار استبداد کنونی و فجایعی که استقرار و استمرار این حکومت برای ایران و ایرانی داشته، بخوبی نشان میدهد که سرکوب جامعه مدنی، خفقان سیاسی و سانسور مطبوعات از یک سو ، و باز گذاشتن دست مذهبیون ، نفوذ بیش از حد آنها در عرصه آموزش و پرورش و فرهنگ؛ نتیجه ای جز بر آمدن یک حکومت اسلامی ارتجایی و زن ستیز و ایران ستیز نمی توانست داشته باشد.
آنچه عیان و قابل پیش بینی نبود، زمان این تحول و افتادن به ورطه تیره روزی و نگون بختی ایرانیان بود.
یکی از مقالات این کتاب سخنرانی آقای دکتر کاظم ایزدی در کنفرانسی است که به همت ایران- دوستان آذر خونانی و دکتر حمید اکبری در بنیاد دانشگاهی دکتر محمد مصدق در دانشگاه نورث ایسترن شیکاگو برگزار شد.
دکتر کاظم ایزدی کارشناس مرکز آمار ایران بوده است و در سخنرانی خود به یک سری آمار مربوط به سرشماری سال ۱۳۵۵ خورشیدی اشاره میکند؛ زمانی که دولت جان نثار مرحومهویدا در اوجقدرت بود، هنوز تورم و گرانی ها شروع نشده بود و نمی گذاشتند که صدای مخالفی شنیده شود.
این آمار ها از نگر من تا اندازه ای به این پرسش دیرسال ما پاسخ میدهد که «چطور شد که این طوری شد»؟
من فقط گذارا به دو سه مورد اشاره میکنم.
به عنوان مثال در سال ۱۳۵۵ خورشیدی(۱۹۷۶ میلادی) کل کتاب های منتشر شده به رقم سه هزار جلد نمیرسد (۲۸۹۱ جلد)، آنهم با تیراژ ۲ تا ۳ هزار جلد. از این میان اما، ۲۵٪ آنها کتاب های مذهبی هستند.
جمعیت کشور در این سال ۳۴ میلیون نفر است، با میانگین سنی ۲۲٫۴ سال؛ وسطح سواد جامعه برخلاف تصور من و یا «تونل های زمان» بسیار پایین است. نصف جمعیت آن زمان از ۶ سال به بالا خود را با سواد معرفی کرده اند.فقط ۳٪ این جمعیت تحصیلات بالاتر از دیپلم دارند.
آقای ایزدی اشاره میکند که تنها ۴۷٪ جامعه شهر نشین بودند، که بسیاری از آنان بعد از اصلاحات ارضی به شهرها آمده بودند و با مفاهیمی چون مدرنیزاسیون و اصولن مفهوم شهروندی وشهرنشینی بیگانه بودند و سد البته بسیار مذهبی.
همین بررسی های آماری نشان میدهد که در همین سالها تعداد دختران دانشجوی لچک بسر( محجبه)بطور چشمگیری افزایش پیدا کرده است.
این مقاله و البته مقاله ها/ سخنرانی های دیگر این کتاب که به همت والای آذر خونانی و حمید اکبری ویراستاری شده،دلایل عدم توفیق زنده یاد دکتر شاپور بختیار و اصولن دلایل عدم استقرار یک حکومت دمکراتیک در ایران را به تصویر می کشد.
به امید دیدار آذر خونانی و دکتر حمید اکبری در روز یکشنبه پیش رو در انتشارات فروغ در شهر کلن.
۲۳ شهریور ۱۴۰۱