همزمان با آغاز کار دولت دوازدهم و ادامه برنامه های از قبل تعین شده ، پرداختن به مطالبات سیاسی ، اجتماعی و فر هنگی که زیر بنای تحولات اساسی انهم در منطقه ژئوپلیتیک خاور میانه خواهد بود موضوع اصلی بنظر میرسد .
با خواسته جامعه جوان و متفکرمان که در مجموع بیش ا ز ۳۰ میلیون نفرمردم کشورمان را شامل میشود و یقینا دیگر اقشار که به دلیل دغدغه معاش و تامین نیازهای اولیه زندگی ، مجالی برای تفکر و مطرح ساختن این امر مهم نیافته اند منطبق ودارای الویت تام و تمام میباشد و به همه جوسازی های اخیر که عارف و عامی بمصداق « هر کسی از ظن خود شد یار من » به تشریح ماوقع پرداخته اند ، خاتمه میدهد .
آنچه از ابعاد مختلف بعد از انتخاب مجدد روحانی رخ نمود در این برهه بسیار حساس با رفراندمی که عملابیان و تعریف شد و مخالفت علنی با خواسته ها روشنگری هایی را در پی مناظره ها ی انتخاباتی همراه آورد .
بنا بر تعاریف مدیریت کلان و ضرورت عبور از حاشیه ها « ادای مراسم سوگند» باید به این اتلاف وقتها پایان دهد و برنامه های ملی برمبنای منافع ملت در بلند مدت سامان یابد و دولت بتواند از جدا ل در این مرحله خارج ، وظایف خود را بر اساس سوگندی که مجدد ادا مینماید حسب ضرورتها انجام و مقدم شمارد .
دولت در این مقطع گذشته از اقدامات زیر بنایی معیشتی و رسیدگی به اقشار فرو دست با برنامه های مناسب زمان و براساس علوم مدون توسط کادرقوی اقتصادی موظف …بدور از « هر گونه آزردگی » در مسیر «بتاریخ پیوستن – و ماندگاری ، بعنوان دولتی سلیم النفس و آزاد اندیش » در « فازسیاسی و بنیادی» طبق تعاریف بین المللی که برنامه های « اجرایی وعملیاتی دمکراتیک » میتوان بر ان نام نهاد عمیقا نیازمند حمایت واقعی گسترده انانی است که تغییر و عبور از « ساختارهای نیمه دمکراتیک » در مقایسه با « نظام های بی ساختار و غیر دمکراتیک » را مورد دقت قرار میدهند. هر چند کوشش و بر نامه ریزی برای اثرگزاری در شرایط داخلی و منطقه ای بسیار بیشتراز سایر برنامه ها به صرف وقت واجماع ملی قدرتمند نیازمند است .
سیستم مقتدر و رانت جوی مسلط موجود چنانچه خود را با حضور در صحنه انبوه فعال کیفی مواجه ببیند ، در مسیر جبران مافات از لجاجت و مقاومت که منافع بلند مدت تمامی ملت را همراه می آورد ، منصرف و با شناخت هدف که مغایر فعالیت مشروع و قانونمند انان نیست از کارشکنی تدریجا منصرف میشود .
اولویت بخشیدن به « توسعه سیاسی» و توجه اساسی به ان ضامن «توسعه اقتصادی پایدار» میباشد و از فرو افتادن به « دامان پوپولیسم و انحراف » مشابه تغییر از « خاتمی به احمدی نژاد سال ۸۴ » در سال ۱۴۰۰ که در همین نزدیکی هاست ممانعت مینماید .
سقف مطالبات توده گرفتار مسایل روز مره زندگی با توقعات نخبگان سیاسی فاصله بسیاری دارد و مدیریت افکار عمومی با انبوه جوانان تحصیل کرده ( در داخل تمامی خانواده ها ) با در دسترس بودن انبوه وسایل ارتباط جمعی برای جلب توجه مردم و نخبگان عملی ضروری و بازسازی زیر ساختهای آسیب دیده اقتصادی همراه با توسعه سیاسی از اهمیت کامل بر خوردار میباشد .
توجه به شاخص های روند توسعه با همیاری مجلس ( با همه کم و کسری و بازیگری گروهی از مجلس نشینان موروثی) و تعدادی از مدیران میانی با تجاربی که اندوخته و کوششی که در مسیر هماهنگی با دولت تدبیر وامید در دور دوم دارند ….ضرورتی انکار نا پذیر بنظر میرسد .
با اقدامات تاثیر گذار و تقویت نهادهای مدنی با پشتیبانی اراده ملی و باستناد دست آورد های انتخاباتی پر آب و چشم ۲۹ اردیبهشت ماه «که تشکیلات مخالفین با همه توان سازمان یافته » آینده نگری اکثریت ایرانیان هشیار اما ساکت و ناظر را نا دیده می گیرند ، امکان تحقق خواسته های سیاسی -مدنی میسر تر خواهد بود .
تامین هزینه ادامه پروژه ها ، تشویق عملی و قانونمند سرمایه گذاران داخلی ، بازگشت روند سرمایه گذاری خارجی ، اصلاح روابط بین المللی ، افزایش درآمد نا خالص ملی ، افزایش ارزش پول ملی ، ممانعت از فساد و حکومت رابطه ها ، سپردن کار به کاردان ، رعایت اصول در انتصابات، کاهش بیکاری ، رعایت آزادی های مصرح در قانون اساسی و…فرایندی تدریجی و زمان بر بطول ۴ سال دور دوم دولت منتخب میباشد و رفع کامل تحریمها با « برجام ۲ » و تصویب حقوق شهروندی عملا جایگاه « مخالفین قسم خورده » را تضعیف و موفقیت منتخب ملت و همراهان اورا تضمین مینماید .
با همه این توصیف میتوان گفت مخالفین متشکل و دارای تشکیلات سیاسی به راحتی دست از گریبان دگر اندیشان که خیر خواه جامعه بشمار میروند بر نمیدارند و بگمان خود در مسیر انصراف دولت « جد بلیغ » مبذول ، فراموش کرده ا ند که « موجیم که آسودگی ما عدم ماست ».
این توصیه به این گروهها که شاید دلسوزانه در پی رفاه جامعه با تعاریفی دیگر بر آمده اند و به رای اکثریت بظاهر خود را معتقد نشان میدهند در این مرحله بنظر نگارنده واجب مینماید و این تشکیلات که از لحاظ عده تا ۱۶ میلیون نفرمیتوان پیروان انان را با خوشبینی رقم زد ، در ضمن رهبری آنان ساده تر از مدیریت دیگر اقشار بنظر میرسد ، بایستی :
_در راس سران و اطاق فکر با ادعای سهم داشتن در حمایت از توافق برجام وهمراهی با دولت برای مصادره دست آوردها تلاش کنند که هنوز هم با ویژگیهای طرفداران فراموشکارشان و هنر نهفته متفکرین این تشکیلات امکان پذیر است .
_ آنان با سرمایه گذاری در موارد ی که تضعیف کننده گروهشان بوده ، بمصداق «عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد» طی دو سه ماهه اخیر « قدرت نفوذ سیاسی» خود را بشدت به تحلیل برده اند ، در این مقطع با رندی های آشکاری که دارند با تمهیداتی مشروع میتوانند امید رای دهندگان بخود را افزایش دهند .
_ این اقلیت با نفوذ میتوانند « در مصافی مجدد در صحنه دمکراسی » که خواه ناخواه به دلیل ضرورتها ی زمان و مکان و ویژگیهای جامعه پویای ایرانی اجتناب نا پذیر مینماید ، با تجدید نظر درروش و منش های خود که با سلایق جامعه هماهنگ و مغایر ارزشها نباشد ، با صداقت در عمل مقبولیت نسبی را بدست آورد که در انصورت « با رعایت اصول دمکراسی» گرایش به آنان دور از تصور نیست .