bbc
درحالیکه نظامهای حکومتی در خاورمیانه یکی پس از دیگری دستخوش بحران شدهاند و ثبات منطقه در حال فروپاشی است، اندیشکده معتبر آمریکایی شورای آتلانتیک روز ۴ ژوئن (۱۲ خرداد) پروژهای را آغاز کرد که هدف آن تهیه یک استراتژی درازمدت برای دولت آمریکا در جهت مقابله با چالشهای موجود در خاورمیانه است. این طرح راهبردی قرار است از ظرفیتهای جهانی و بازیگران منطقهای نیز یاری بگیرد.
ریاست گروه متخصصان و محققان این پروژه را که “کارگروه راهبرد خاورمیانه” Middle East Strategy Task Force نامیده میشود و مورد حمایت هر دو حزب جمهوریخواه و دموکرات است، دو تن از سیاستمداران کهنهکار آمریکایی یعنی مادلین آلبرایت، وزیر امور خارجه آمریکا در زمان ریاست جمهوری بیل کلینتون و استیون هدلی، مشاور امنیت ملی کاخ سفید در دوران ریاست جمهوری جورج بوش بر عهده دارند.
آن طور که در اولین نشست گروه در روز ۴ ژوئن مطرح شد، تفاوتی که این پروژه با طرحهای قدیمی دارد این است که به جای آن که عدهای در واشنگتن بنشینند و برای تأمین منافع آمریکا استراتژی خاورمیانهای تهیه کنند، هدف این کارگروه این است که از خواستهای مردم منطقه آگاه شود و با درک ریشههای اصلی هرجومرج بیسابقه در منطقه، سیاستی را تدوین کند که هم مردم منطقه به خواستههایشان برسند و هم آمریکا از آن نفع ببرد.
یکی از شرکتکنندگان جلسه ۴ ژوئن، جیمز زاگبی، فعال سیاسی و یکی از متخصصان طراز اول در امر نظرسنجی و مدیرعامل موسسه خدمات پژوهشی زاگبی بود که به کار نظرسنجی و پژوهش در کشورهای عربی مشغول است. حضور زاگبی از آن جهت اهمیت داشت که وی علاوه بر تخصصش، یک عرب آمریکایی است (پدرش از لبنان به آمریکا مهاجرت کرده). از آنجا که از سال ۲۰۰۱، یعنی سربرآوردن القاعده در صحنه سیاسی جهان تا امروز، مشکل افراطگرائی و شکلگیری نیروهای موسوم به “جهادی” عمدتاً در جهان عرب به وقوع پیوسته “کارگروه راهبرد خاورمیانه” توجه خاصی به کشورهای عرب منطقه خواهد داشت.
در پی جلسه مذکور زاگبی توجه سیاستگذاران آمریکایی را به این نکته جلب کرد که اعراب نسبت به مردم آمریکا نظر مثبتی دارند، اما نظرسنجیها نشان میدهد که از سیاستهای آمریکا منزجرند. وی اضافه میکند که در ۱۵ سال گذشته، وقتی در نظرسنجیهای مختلف از اعراب پرسیده شده که “بزرگترین تهدید صلح و ثبات” در منطقه چیست، دو مورد رویارویی اسرائیل و فلسطین و “دخالت آمریکا در جهان عرب” همواره در بالای فهرست قرار گرفته است.
از قضا فتوای بن لادن در ماه اوت ۱۹۹۶ (مرداد ۱۳۷۵) مبنی بر اعلانجنگ علیه آمریکا، بر پایه دو موضوع فلسطین و حضور سربازان آمریکایی در عربستان استوار بود که وی از آن با عنوان “اشغال سرزمین حرمین شریفین” یاد میکرد.
از جمله وقایعی که زاگبی به عنوان دخالت آمریکا از آن یاد میکند، جنگ عراق است. واقعیت این است که پس از حمله سال ۲۰۰۳ آمریکا به عراق گروههای شورشی معروف به جهادی با سرعت بسیار بیشتری شروع به رشد کردند.
گروه موسوم به “دولت اسلامی عراق” که دو رهبرش در سال ۲۰۱۰ به دست سربازان آمریکایی کشته شدند، بعد از تحولات سوریه در آن کشور فعال شد و تحت رهبری جدید ابوبکر بغدادی به “دولت اسلامی عراق و شام (سوریه)” و سپس به “دولت اسلامی” یا داعش تغییر نام داد.
زاگبی در جلسه گشایش “کارگروه راهبرد خاورمیانه” نظرسنجیها در منطقه را که حاصل چندین سال کار بود مرور کرد و گفت که اعراب اعتقاد خود را به این که آمریکا “بتواند کار صحیحی (در منطقه) انجام دهد” از دست دادهاند.
نکته جالب و شاید غیرمنتظرهای که زاگبی مطرح میکند این است که مردم کوچه و بازار در کشورهای عربی بهطور مکرر در نظرسنجیها گفتهاند که آمریکاییها میتوانند برای ایجاد شغل، بهبود آموزش و سیستم بهداشت و درمان به آنان کمک کنند. با این همه باز هم در صدر فهرست کمک هایی که آمریکا میتواند به آنها بکند “حل مناقشه فلسطین و اسرائیل” قرار دارد.
به این ترتیب تا اینجا چند چالش عمده بر سر راه “کارگروه راهبرد خاورمیانه” مشاهده میشود.
منازعه اسرائیل و فلسطینیان
اول این که صلح اسرائیل و فلسطینیان با وجود بنیامین نتانیاهو تا آینده قابل پیشبینی قابل تحقق نیست.
حمایت یک جانبه آمریکا از اسرائیل در این وضعیت، چنانکه نظرسنجیها نشان میدهد و زاگبی هم به آن اشاره دارد، احساسات ضد آمریکایی را در منطقه بالا نگاه میدارد و مانع از عملی شدن هر نوع برنامه راهبردی آمریکایی برای غلبه بر بحرانهای منطقه خواهد بود.
null
رئیس جمهور آمریکا گفته است که خطر اصلی برای کشورهای عرب خلیج فارس، ایران نیست، بلکه وضعیت داخلی آنهاست
متحدان غیردموکراتیک
چالش پیچیده دیگری که پروژه شورای آتلانتیک و خیل عظیم متفکرانش با آن روبرو خواهند بود، حمایت “راهبردی و اجباری” آمریکا از متحدان خود در منطقه است که تقریباً جملگی حکومتهای غیردموکراتیکاند.
باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا در مصاحبه فروردینماه امسال خود با توماس فریدمن، ستوننویس سرشناس نیویورکتایمز گفت که بزرگترین خطری که کشورهای شورای خلیج (فارس) را تهدید میکند، نه ایران، بلکه واقعیتهای داخلی آن کشورها و نارضایتیهای درونی است.
به این ترتیب اگر استراتژی تدوین شده از سوی “کارگروه راهبرد خاورمیانه” بخواهد نسبت به این مسئله بیتفاوت باشد، خطر انفجارهای بیشتر در منطقه به دلیل طبیعت حکومتهای مزبور وجود دارد. از طرفی، اگر آمریکا حمایت خود از حکومتهای غیر دموکراتیک متحد دست بکشد، معلوم نیست که کار به کجا خواهد کشید و کنترل منابع عظیم انرژی در این کشورها به دست کدام گروه یا گروهها خواهد افتاد.
در نگاه اول به نظر نمیرسد بتوان راهحل مطلوب و “عملی” برای مقابله با این چالش پیدا کرد، اما باید دید “کارگروه راهبرد خاورمیانه” با این مشکل چگونه برخورد میکند.
ایران
و بالاخره چالش عمده دیگری که کارگروه شورای آتلانتیک با آن مواجه خواهد بود، موضوع ایران است. منطقاً، آمریکا و ایران باید برای غلبه بر دشمن مشترک خود، یعنی نیروهای جهادی سلفی، با یکدیگر همکاری کنند.
اما حمایت ایران از جنبشهایی مانند حماس و جهاد اسلامی (هرچند که گاه شدید و گاه ضعیف میشود) و حزبالله لبنان، که همگی دشمنان قسمخورده اسرائیل هستند به آمریکا اجازه نمیدهد با ایران به یک اتحاد درازمدت دست یابد.
تضاد و درگیری بین ایران و اسرائیل همواره منبع ایجاد تنش در رابطه ایران و آمریکا بوده است. خود این امر یکی از بحرانهای جدی است که همواره شبح یک رویارویی نظامی را بر سر منطقه گسترده نگاه میدارد.
از سوی دیگر ایران که آمریکا را یک دشمن راهبردی میبیند سعی دارد با گسترش عمق استراتژیک خود در منطقه، آمریکا را به حالت تدافعی فرو ببرد. این رویکرد باعث رقابت بین دو کشور شده و عراق و سوریه را، به قول فیلسوف انگلیسی توماس هابز، صحنه “جنگ همه علیه همه” کرده است.
آیا “کارگروه راهبرد خاورمیانه” قادر است راهحلی بیابد که دو کشور را به سمت آشتی و همکاری هدایت کند؟ شاید بتوان گفت که این امر بستگی قطعی به نتیجه نهائی مذاکرات هستهای دارد.
آیتالله خامنهای در فروردینماه امسال گفت: “مذاکرات در خصوص موضوع هستهای یک تجربه است. اگر طرف مقابل از کجتابیهای خود دست بردارد، این تجربه را میتوان در مسائل دیگر ادامه داد. ”
در صورت شکست مذاکرات، به احتمال قوی شرایط در منطقه به شدت پیچیدهتر و کار پروژه “کارگروه راهبرد خاورمیانه” بسیار دشوارتر خواهد شد.