مدیریت بحران یکی از اساسیترین مسائل در نظام مدیریتی هر کشور محسوب میشود و کارکرد متناسب و مطلوب آن تأثیر زیادی بر کسب نتیجه مطلوب و کنترل بحرانهای مختلف زیست محیطی، اقتصادی، اجتماعی و بیولوژیکی دارد.
به گزارش خبرنگار ایمنا، الگوهای مدیریت بحران بسته به خصوصیات جمعیتی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی باید متفاوت باشد، این تفاوت الزام آور است زیرا در نظر داشتن یک الگو برای تمامی مکانها در هر شرایطی، نه تنها کمکی به رفع بحران نمیکند بلکه موجب تشدید آن نیز میشود.
مدیریت بحران در مراکز تمرکز جمعیت، بسیار حیاتی و حائز اهمیت است و در این بین شهرها و کلانشهرها در مرکز توجه قرار دارند، در این راستا سازمانهایی برای مدیریت بحرانهای شهری ایجاد شده است و مدیران این سازمانهای محلی در زمان بحران، وظیفه خدمت رسانی و کنترل شرایط را دارند، اما مدیریت این نهادها در سطح محلی همواره با مشکلاتی مواجه بوده و در حال حاضر نیز با ظهور بحران کرونا نیز نوع حاکمیت این سازمانها و استقلال عمل آنها، بار دیگر زیر ذره بین قرار گرفته است، در این ارتباط با «زین العابدین سفرچی» جامعه شناس شهری گفتوگویی داشتهایم که در ادامه میخوانید:
تجربه شهرهای کشور در مواجه با اپیدمیهای واگیردار چه بوده است؟
شهرهای کشور در طول تاریخ، شاهد شیوع بیماریهای واگیردار از جمله طاعون و وبا تا قبل از سال ۱۳۲۰ بودهاند، نزدیک به ۵۰ سال است که این بیماریها در کشور ریشه کن شده است و در طول تمامی این سالها نظام پزشکی ایران نظامی بسیار موفق بوده و ریشه کنی برخی از بیماریها مثل فلج اطفال به دلیل کارآمدی این نظام محقق شده است.
درست است که شهرهای کشور پس از گذر از دوره شیوع بیماریهای واگیردار خطرناک، به واسطه به کارگیری سیاستهای جمعیتی در سطح کلان و تجربه مواجه با مسائل سلامت، چندان درگیر چنین مسائلی در چنین سطحی نبودهاند، اما حاشیه شهرها طی سالها همچنان درگیر اپیدمیهای عفونی بوده که متأسفانه چندان به آن توجه نشده است.
حاشیه برخی از شهرهای کشور به دلیل در دسترس نبودن آب و رعایت نکردن موارد بهداشتی، بیشتر درگیر بیماریهای عفونی است البته شیوع بیماری در شهرهای بزرگ با وجود اینکه به واسطه جمعیت زیاد و تراکم روابط اجتماعی امکان انتقال ویروس زیاد است، نسبت به شهرهای کوچک خطرات کمتری دارد زیرا همانطور که جمعیت در شهر تهران متمرکز است، تمامی امکانات و تجهیزات نیز در این کلانشهر است.
توان شهرداری یا نظام اداری یک شهر کوچک برای مواجه با این بیماری، نسبت به یک شهر بزرگ بسیار کمتر است، بنابراین چنانچه بحران به شهرهای کوچک و متوسط برسد، شرایط سختتر میشود زیرا امکانات و تجهیزات لازم در این شهرها وجود ندارد و هیچ زیرساخت کافی برای مواجه با یک اپیدمی نیست در حالی که در کلانشهرها دهها و صدها بیمارستان وجود دارد و مراکزی است که میتوان کارکردهای آنها را متناسب با شرایط فعلی تغییر داد.
شهرهای بزرگ با وجود در اختیار داشتن امکانات و تجهیزات کاملتر، چگونه با این بحران مواجه میشوند؟
بحران اصلی در شهرهای بزرگ ایران مسئله ساختاری است زیرا این کلانشهرها فاقد حکومت محلی هستند و پیامدهای منفی نبود حاکمیت نظام مند محلی، در شرایط بحرانی، بیشتر نمایان میشود.
وجود حاکمیتهای محلی در شهرها موجب میشود، ارائه خدمات و اتخاذ تدابیر لازم در شرایط بحرانی مثل شیوع بیماریهای واگیردار، به صورت هماهنگ، متمرکز و منسجم مدیریت شود در حالی که بر اساس نظام متمرکزی که در حال حاضر وجود دارد، وزارت بهداشت در مقیاس ملی، دستورالعملهایی را تعریف و برنامه ریزی میکند اما مسئولان محلی حتی در سطح فرماندار شهرستان نیز چندان در نوع برنامهریزی برای مواجه با بحران نقشی ندارند.
البته در جلسات برگزار شده در خصوص مدیریت بحران و جلسات شورای تأمین شهرستان، نمایندگان سازمانهای مختلف حضور دارند اما هرکدام از این نمایندگان دغدغههای مربوط به سازمان خود را دارند و حتی ممکن است در مواردی شاهد تعارضهای خیلی جدی میان نمایندگان نهادها و شورای تأمین باشیم.
همین امر موجب شده تا با وجود تجهیزات و امکانات بیمارستانی و اقلام پیشگیری مثل ماسک و مواد ضدعفونی کننده در بازار، دسترسی شهروندان به این اقلام با مشکل مواجه باشد.
تعیین تکلیف قرنطینه شهرها از سوی نهادهای بالادستی، نشان از عقب ماندگی ساختار اداری کشور دارد، بر مبنای الگوی توسعه محلی کسی که در رأس حکمرانی محلی است باید در خصوص قرنطینه شهر یا اتخاذ تدابیر و تصمیمات لازم، تعیین تکلیف کند زیرا نهاد بالادستی و دولت مرکزی نمیتواند درک درستی از شرایط محلی داشته باشد.
ساختار حکومت محلی باید تغییر کند، زیرا اداره شهرهای چند میلیونی و حتی شهری یک میلیونی با چنین ساختاری، در شرایط بحرانی وجود ندارد.
استقلال حاکمان و مدیران محلی برای واکنش در شرایط بحرانی، چه اهمیتی دارد؟
متأسفانه نوع برخورد و دستورالعملهای مدیران ما برای همه اجتماعات محلی، یکسان است و این مسئله هم در سطح ملی و هم در سطح شهری مسئله ساز شده است در حالی که هم شهرهای مختلف و هم مناطق و محلات در درون یک شهر، تفاوتهای فاحشی دارند.
دستور العمل در نظر گرفته شده برای یک محله مرفه نشین با یک محله فقیرنشین باید متفاوت باشد، ساکنان حاشیه برخی از شهرها با مشکلات اقتصادی، مسائل فرهنگی و نبود آموزش کافی مواجه هستند و حتی برای تهیه اقلام ضروری روزانه نیز مشکل دارند و توان تهیه اقلام بهداشتی مثل ماسک، دستکش و مواد ضدعفونی کننده را با این قیمتهای حال حاضر بازار ندارند.
حتی در برخی از این مناطق حاشیهای، افراد بر اثر تحمل گرسنگی دیابت دارند و سیستم دفاعی بدن آنان برای مواجه با بیماری کرونا بسیار ضعیف است و آمادگی مواجه با این شرایط را ندارند.
در این شرایط خانههای بهداشت محلی که تحت شبکه بهداشت شهری اقدام میکنند، باید حتماً دستورالعملهای ویژهای برای مناطقی که آسیب پذیری بیشتری دارند، در نظر داشته باشند تا با شیوع گسترده بیماری، شاهد بروز فاجعه نباشیم.
توجه به نظام اولویت بندی نیز در این شرایط اهمیت زیادی دارد زیرا منابع سازمانهای شهری محدود است و در شرایط بحرانی مدیران باید اولویتهای اول و چندم خود را انتخاب و به مناطق کمتر برخوردار، بیشتر رسیدگی کنند.
در چنین شرایطی باید الگوی توزیع نرمال منابع کنار گذاشته و منابع شهری، متناسب با سطح آسیب پذیری محلات، توزیع شود.
ما باید از اعمال دیدگاهی صرفاً بهداشتی یا سیاسی به این پدیدهها خودداری کنیم و به اجتماعات محلی فضای کار بدهیم، آنها را در فعالیتها و اقدامات شهری درگیر کنیم و فضا را به نحوی فراهم کنیم تا جامعه محلی حتی در مقیاس محلههای شهر، متناسب با ویژگیهای خود، قدرت تصمیم گیری داشته باشد.
در شرایط حاضر، متأسفانه نقش جامعه مدنی بسیار کمرنگ شده است و نهادهای محلی نیز قدرت چندانی ندارند در حالی که نهادهای محلی میتوانستند آموزشهای لازم را به ساکنان بدهند، اقلام مورد نیاز آنها را توزیع و به ساکنان در سطح محلات برای جمع آوری زباله کمک کنند تا امکان انتقال ویروس کاهش پیدا کند.
با داشتن چنین الگوی متمرکزی و توسعه نامتوازن حاصل از این الگو، امروز در برابر بسیاری از بحرانهای زیست محیطی، اجتماعی، اقتصادی و بیولوژیک آسیب پذیر هستیم و آنچه موجب تشدید بحران میشود، نظام مواجه با انواع بحرانها و نحوه اداره کشور است.
با وجود چنین ساختار متمرکزی، مدیریت شهری در حال حاضر چه میتواند بکند؟
شهرداریها در چنین شرایطی مسئولیت و وظایف چندانی نمیتوانند داشته باشند زیرا به صورت مستقل عمل نمیکنند، البته ضدعفونی کردن وسایل حمل و نقل عمومی، پاک سازی معابر و ارائه آموزشهایی در مراکز تجمع به منظور پیشگیری و درمان بیماری میتواند از سوی نهادهای شهری، سودمند باشد و با آگاهی بخشی به مردم و فراهم آوردن شرایط محیطی جلوی گسترش بیماری را بگیرد.
با وجود ساختارهای متمرکز، حکومتهای محلی از جمله شهرداریها که درک درستی از شرایط دارند، نمیتوانند اقدامات لازم را انجام دهند و محدودیتهای ایدئولوژیک، محدودیتهای مالی و قدرت مرکزی اجازه مداخله مستقل نهادهای شهری را نمیدهد و البته در چنین شرایطی مردم دچار هراس بیشتری میشوند.
در حوزه جلوگیری از گسترش بیماری، نقش شهرداری چندان برجسته نیست و وزرات بهداشت بیشتر درگیر این مسئله است اما به لحاظ کنترل پیامدهای اجتماعی شهرداریها بیشتر میتوانند مشارکت داشته باشند.
با توجه به اینکه فضاهای عمومی در این شرایط بیشتر تحت تأثیر قرار گرفته، کافهها و رستورانهای بیشتری بسته شده و اساساً تجمع با توجه به احتمال شیوع گسترده بیماری، مسئله ساز است، مدیریت شهری باید با در نظر گرفتن تمهیداتی، ترس و اضطراب را در فضاهای شهری کاهش دهد و نشاط را به این فضاها تزریق کند تا افرادی که برای کارکردهای ضروری از خانه خارج میشوند، در چنین فضایی آرامش خود را به دست بیاورند.
ارائه خدمات روانشناختی به محلاتی که افراد مبتلا یا فوت شده بر اثر بیماری در آنها زیاد است نیز ضرورت دارد تا سطح تنش و اضطراب در این مناطق، به حداقل برسد، به عبارت کلی نوع برنامههای شهرداری باید نسبت به شرایط عادی تغییر کند زیرا نمیتوان با در نظر داشتن برنامههای همیشگی، شهر را در شرایط بحرانی اداره کرد.
شهروندان در مواجه با این اپیدمی، چه نقشی میتوانند داشته باشند؟
مردم به جامعه پزشکی اطمینان دارند و سالها است با نهادینه شدن علم، تحصیلات دانشگاهی و آموزشی، بسیاری از آنان موارد بهداشتی را رعایت و به نکات آموزشی توجه میکنند، میدانند که باید به نظام بهداشتی و توصیههای بهداشتی توجه کنند و در حال حاضر نیز پزشکان را قهرمانان خود میدانند.
آنچه که در حال حاضر و همزمان با شیوع این بیماری واگیردار موجب نگرانی شده است، رهاسازی ماسکها و دستکشها در معابر و خیابانهای سطح شهر است، اما از طرفی باید توجه داشت که تعداد سطلهای زباله ایزوله شده نیز در این شرایط به خصوص در فضاهای عمومی و مراکز تجمع جمعیت باید به تعداد کافی در دسترس شهروندان باشد.
با وجود هراسی که به دلیل شیوع بیماری، در شهروندان به وجود آمده، چنانچه آنان به سطل زباله دسترسی نداشته باشند، ممکن است دستکش و ماسک مصرف شده خود را در فضاهای عمومی شهر رها کنند.
در این شرایط، لازم است مدیریت شهری چندین سطل زباله متناسب با جمعیت و با اندازه مناسب، در فضاهای عمومی قرار دهد و دائماً آنها را تخلیه کند.
————————————————————-
چرا شرایط کرونا برای شهروندان عادی شده است؟
طی سه ماهه اخیر فضاهای شهری در کشورهای مختلف از جمله ایران شاهد چشم اندازهای متفاوتی بوده است، گاه آنقدر خلوت که میشد پژواک صدای پرندگان را در شلوغ ترین شهرها شنید و گاه آنچنان شلوغ که گویا دیگر اثری از کرونا، این ویروس همه گیر نیست.
به گزارش خبرنگار ایمنا، اوایل اسفندماه امسال با اعلام رسمی شیوع بیماری کووید ۱۹ در ایران، اقدامات پیشگیرانه به منظور جلوگیری از همه گیری بیشتر این بیماری به خصوص در شهرهای بزرگ انجام شد و در حالی که مردم خود را برای خرید شب عید و تعطیلات نوروزی آماده میکردند، کشور رسماً به حالت آمادهباش درآمد.
این اقدامات بخصوص در مراکز تجمع جمعیت از جمله کلانشهرهای کشور به واسطه شرایط خاص حاکم بیشتر مورد تاکید بود؛ مکانهای مذهبی بسته شد، وسایل حمل و نقل همگانی شهر تعطیل شده یا با حداقل ظرفیت به کار خود ادامه داد و فعالیت بسیاری از کسب و کارها در سطح شهر، به جز کسب و کارهای مرتبط با مایحتاج ضروری مردم ممنوع اعلام شد.
تعطیلات نوروزی نیز خود دلیلی بر خانه ماندن تعداد قابل توجهی از مردم شد و با وجود ادامه برخی تجمعها به صورت پراکنده شهرهای کشور چند روزی به یک قرنطینه واقعی رسید و حداقل برای ۴۸ ساعت در خواب رفت.
اما به دلیل ضرورت آغاز فعالیتها و حضور شهروندان در فضاهای شهری برای انجام امور روزمره، به فاصله چند روز مجدداً حجمی از جمعیت به فضاهای شهری بازگشت؛ حتی در کلانشهر تهران این اتفاق زودتر افتاد و پایتخت پس از پایان تعطیلات رسمی شاهد تراکم جمعیت و ترافیک سنگین در خیابانهای شهر بود.
در این بین راهکارهایی نیز برای حضور ایمن مردم در فضاهای عمومی ارائه شد، از قبیل فاصله گذاری اجتماعی، شیفت بندی برای حضور کارمندان در ادارات، ادامه تعطیلی برخی مشاغل با ریسک بالا و استفاده اجباری از ماسک برای حضور در مراکز پر تجمع از جمله وسایل حمل و نقل عمومی و فروشگاهها، هرکدام از این راهکارها خود با چالشهایی مواجه بوده است اما تداوم وجود این ویروس و لزوم فعالیت اقشار مختلف برای کسب درآمد، حضور مردم را در فضاهای عمومی اجتناب ناپذیر کرده است تا جایی که ظاهراً به نظر میرسد چارهای برای ادامه فعالیتها نیست.
با وجود تاکید بر حضور نداشتن غیر ضرور مردم در فضاهای شهری و ماندن در خانه به عنوان امنترین جای ممکن به نظر میرسد شرایط هر روز برای مردم عادیتر جلوه میکند، شهرها در برخی مقاطع زمانی و در برخی مکانها از جمله پارکها و بوستانها آنچنان شلوغ است که چنانچه دو تصویر از یک چشمانداز را به فاصله یک سال مقایسه کنیم، تغییر مشهودی در رفتار ساکنان شهرها نمیبینیم.
این خود جای سوال دارد که چه چیز موجب شده تا مردم این روزهاچندان اهمیتی به وجود این ویروس ندهند؛”امیرحسین شبانی” دکترای شهرسازی با اشاره به ابعاد درونی و بیرونی شکل گیری رفتارهای اجتماعی در هر مکان از جمله شهرها میگوید: بروز رفتارها تحت تأثیر مجموعهای از عوامل مختلف است، چنانچه عواملی که در طول زمان به وجود آورنده یک رفتار اجتماعی هستند، دچار تغییر شوند، رفتارها نیز تغییر میکند.
وی میافزاید: هر فرد بر حسب سن، جنسیت و شرایط متفاوت، استنباطی از وضعیتی که در آن قرار دارد انجام میدهد، به نوعی آگاهی به دست میآورد و بر اساس آن آگاهی شروع به بروز رفتار مشخصی در محیط میکند.
این استاد دانشگاه تصریح میکند: آگاهیهای رفتاری میتواند در ایجاد تحولات مختلفی که در طول زمان اتفاق میافتد، نقش داشته باشد و از یک سطح رویهای و ساده به سطحی عمیقتر منتقل و موضوع به همین شکل پیچیده و پیچیدهتر شود.
شبانی خاطرنشان میکند: وقتی رفتاری چه در مقیاس فردی و چه در مقیاس اجتماعی انجام میشود، محرکهایی از قبیل تشویق یا تنبیه موجب شده این رفتار کمرنگتر یا پررنگتر شود، مقبولیت اجتماعی یا اقدامات ارگانهای رسمی و نهادهای دولتی از جمله این محرکها است، همه این عوامل مجموعهای را تشکیل میدهد و منجر به بروز یک رفتار اجتماعی میشود.
وی تاکید میکند: هنگامی که موضوع بیماری کرونا را به خصوص در زمان اوج آن، اواخر اسفندماه و اوایل فروردین ماه مورد بررسی قرار میدهیم، پی میبریم که رفتارهای اجتماعی و رفتارهای فردی شهروندان به شدت تحت تأثیر استنباطهای آنان نسبت به این بیماری است.
این دکترای شهرسازی عنوان کرد: در آن زمان بخش قابل توجهی از ابعاد موضوع برای جامعه مشخص نبود و ابهامات و مجهولات در این زمینه بیشتر از معلومات بود، افراد نسبت به این بیماری دیدگاهی محافظه کارانه داشته و ترس آنان برای بروز رفتار اجتماعی بیشتر بود.
شبانی ادامه میدهد: هم جامعه پزشکی و هم جامعه جهانی در حالت کلی نادانستگیهای بیشتری از این بیماری داشتند و روند ابتلاء و مرگ نیز هم در کشور و هم در سایر کشورها صعودی بود، در چنین شرایطی قاعدتاً مردم درک متفاوتی نسبت به موضوع داشتند.
وی میافزاید: به تدریج با نزدیک شدن به نیمه دوم فروردین ماه و بعد از پایان روز طبیعت، فضای اجتماعی و مدیریتی کشور در سطح کلان و نظام مدیریتی شهرها در سطح خرد سازوکارهای کنترلی را برداشت، روند شیوع بیماری شیبی نزولی گرفت و همه این عوامل منجر به تغییر رفتار شد.
این استاد دانشگاه تاکید میکند: تغییر رفتار اجتماعی نسبت به هر پدیدهای، حتی کرونا در طول زمان اتفاق میافتد و ما نمیتوانیم تصور کنیم که رفتار یک مجموعه انسانی در مکانی مثل شهر با جمعیتی زیاد و در یک بازه زمانی نسبتاً قابل ملاحظه، ثابت بماند.
شبانی میگوید: چنانچه بپذیریم تغییر رفتار اجتماعی یک امر طبیعی در فرآیند برخورد با پدیدهای مثل کرونا است، میتوانیم جهت گیری رفتارها و اثر آن بر بهبود وضعیت جامعه را بررسی کنیم.
وی تصریح میکند: چنانچه بروز این رفتارها تشدید کننده روند بیماری باشد، نتوانستهایم مدیریت درستی بر رفتارهای مردم داشته باشیم زیرا به همان اندازه که رفتار تغییر میکند، روند گسترش بیماری نیز تغییر میکند، چنانچه این دو به موازات هم و به سمت مثبتی پیش بروند، میشود نتیجه گرفت که حداقل بخشهای آسیب پذیر جامعه شهری تا حدودی توانستهاند اقدامات خود کنترلی را در سیستم رفتاری خود داشته باشند.
وی تاکید دارد: با توجه به اینکه آگاهی اجتماعی نسبت به روند بیماری از طریق برخی کانالهای اطلاعاتی مشخص از جمله وزارت بهداشت ارائه میشود، قاعدتاً شکل دهنده اصلی به نحوه رفتارهای مردم نیز همین منابع هستند و شاید جریانهای غیررسمی و شبکههای اجتماعی تا این حد اثرگذار نباشند.
همبستگی معناداری بین نحوه مدیریت رسمی کرونا و رفتارهای اجتماعی
این استاد دانشگاه میافزاید: همبستگی معناداری بین نحوه مدیریت رسمی کرونا و رفتارهای اجتماعی وجود دارد، در این شرایط مردم سطح خود کنترلی را پایینتر میآورند و پی بردن به اینکه این مسیر تا چه حد درست یا غلط است نیاز به گذر زمان و تحلیل دادهها در آینده دارد، واقعیت این است که بیماری هنوز کنترل نشده اما نیاز است برای اعلان نظر علمی در این زمینه صبر کنیم.
روابط در فضای مجازی جوابگوی نیاز مردم نیست
در همین حال، ” زین العابدین سفرچی”، جامعه شناس شهری نیز معتقد است: “در ابتدای ورود این پدیده به ایران با یک پانیک اجتماعی جدی مواجه شدیم و در این مدت علاوه بر افزایش آمار فوتیها، تصاویری از شیوه تدفین قربانیان نیز موجب شد تا مردم با اضطراب اجتماعی فراگیری مواجه شوند. ”
وی اظهار میکند: بسیاری از مردم از جمله ساکنان شهرها در طول این چند ماه با دریافت اطلاعات رسمی و غیر رسمی سعی کردند از وسایل پیشگیری استفاده کنند و بر طبق آمارها حتی در کلانشهر تهران در حدود ۴۰ تا ۵۰ درصد از شهروندان خود را قرنطینه کردند.
این جامعه شناس شهری تصریح میکند: قرنطینه و محدود کردن روابط اجتماعی فشار روانی زیادی داشته و هر جامعه ظرفیت مشخصی برای حضور نداشتن در فضاهای عمومی از جمله فضاهای شهری دارد، شاید این ظرفیت بیشتر از دو سه ماه نباشد بخصوص که احساس خطر نسبت به مرگ و میر ناشی از بیماری کاهش پیدا کرده است.
سفرچی ادامه میدهد: انسانها به بودن در اجتماع و داشتن روابط اجتماعی نیاز دارند و روابط در فضای مجازی جوابگوی نیاز آنان نیست، به علاوه حضور در فضاهای عمومی شهر و حضور در طبیعت نیز مسئله مهمی است که باید در نظر گرفته شود.
وی با بیان اینکه همه دولتها در جهان در تلاش هستند تا شرایط را عادی جلوه دهند، تاکید میکند: البته رفتارهای مسئولان بر مبنای الگوهای دیگری نیز تنظیم میشود که بخش زیادی از آن نشأت گرفته از ضرورت است، اما آنچه اهمیت دارد این است که آنان ضمن تاکید بر رعایت برخی موارد از جمله استفاده از ماسک در وسایل حمل و نقل عمومی، شرایط متناسب را نیز برای شهروندان فراهم کنند و با در اختیار گذاشتن وسایل پیشگیری و به وجود نیاوردن شرایط تجمع از جمله ایجاد صفهای طولانی، به فاصله گذاری اجتماعی و جلوگیری از گسترش بیماری کمک کنند.
ایمنا