انجام مراسم سوگند ریاست جمهوری همزمان با سالگرد نهضت ملی ایرانیان «در یکصدو ویازده سال قبل» بعنوان مشروطه طلبی ایرانیان « که کماکان با خطرات و خطیرات فراوان همچون بسیاری نقاط که پیوسته حقوق جامعه و آزادی ها یعنی مشروطه خواهی ملتها با ممانعت و مخالفت مقتدران همراه و پایان ناپذیر بدلیل آنچه منافع و مطامع فردی و گروهی انحصار طلبان اقتضاء مینماید» از دوجنبه واجد اهمیت است« روند برگزاری و نتیجهی آن» که طی ماههای گذشته در ارزیابیها و تحلیلهای متعددی، واکاوی و از دیدگاههای مختلفی بزیور قلم آراسته شده است.
نکته با اهمیت و شاید مهمترین موضوع انتخاب مجدد روحانی و همزمانی انتخاب او با دورانی که آیتالله خامنهای سالمندتر و پیرتر میشوند، میباشد.
رهبر جمهوری اسلامی متولد ۱۳۱۸ است و ۷۸ سال عمر کرده و در پایان دههی هشتم زندگی میباشد. رأس نظام سیاسی با تمام ویژگیهایی که در طول زندگی سیاسی خود ـ بخصوص ربع قرن اخیربروز داده، پیرتر، و طبیعتا فرسودهتر میشود و کمتر امکان تحرک و اعمال مدیریت طبق تعریف پزشکی حتی در سلامت نسبی که ایشان از آن برخوردار نمیباشند… خواهد داشت.
افزایش سن و سالمندی (اگر این شخص را زمینی و جایزالخطا ببینیم و میرا ( تبعاتی اجتنابناپذیر از منظر فیزیولوژیکی داردوتأثیراتی بر ادراک، اندیشه، حافظه، تصمیمگیری و…..کبر سن تاملاتی را از بسیاری لحاظ با خود همراه می آورد و علم پزشکی نیز این دوران را دوران استراحت میداند، تصمیماتی مشابه انتصاب افراد فرتوتی به عضویت شوراهای مختلف که اختیارات وسیعی دارند مبین این ناتوانی ها میباشد.
آثارافت فیزیکی ناشی از سالمندی قابل تشخیص در مورد فرد اول نظام که دارای مسؤلیتهای بیشمار در عین حال طبق قوانین مکتوب موجود بدون مسیولیت! وعملا مبرا از پاسخگویی میباشد، با همه ویژگیها اگر مورد ارزیابی واقع بینانه قرار گیرد، از مصایب بیشمار بعدی میکاهد.
در چنین وضعی (روند کهولت و افزایش پیری ) حضور شخصی مثل حسن روحانی در مقام ریاست جمهوری که چگونگی رسالت و اندیشه خود را بخوبی در مناظره ها نشان داد و سخنان صریح او از آن زمان تا امروز – در کنار شخص نخست نظام سیاسی، بیگمان آثار متفاوتی در مقایسه با حضور کسی چون رییسی یا دیگر رقبای نه چندان معقول وی، در انتخابات پر آّ ب و چشم ۲۹ اردیبهشت – خواهد داشت.
بخصوص که منتخب مردم با بیش از۲۴ میلیون رای خواص جامعه – تا کنون با همه کارشکنی ها – معتمد و نمایندهی رهبر در شورای عالی امنیت ملی، و منتصب وی در مجمع تشخیص مصلحت نظام میباشد.
روحانی به دلیل جایگاه حقوقیاش، این مجال را دارد که گزارشاتی واقعیتر و اطلاعات دقیقتری همراه با ضرورت آینده نگری براساس منافع ملی ایرانیان هشیار و ناظر به آیتالله ارائه کند.
او با رویکردی که در «تدبیر و اعتدال» خلاصهاش کرده، با تحمل مثال زدنی میتواند از امروز قوی تر از گذشته وهمزمان با دور دوم مسؤلیت خود که بر دامنه پاسخگویی در مناظره ها افزوده ، تعاملی بس متفاوت با رأس نظام سیاسی برای انتقال دادهها ـ داشته باشد.
آنهم در مقطعی که سالهاست باندهای اقتدارگرا به مهمترین مجرا و مرجع ارسال گزارش و ارزیابی به رأس نظام سیاسی مبدل شده و بدون تشخیص مصلحت ملک و مردمان ارام وساکت ، آن می کنند که دقیقا بر خلاف منافع ملی بشمار میرود و عارف و عامی برآنند.
گزارشهای روحانی مبتنی بر نتایج بررسیهای علمی و تحقیقات کارشناسان مستقل و فراجناحی بعد از۴ سال تجربه (آنهم با کم وکیفی در مدیریت کلان که از بسیاری جهات در کمتر کشوری مشاهده توان کرد) بوده واعتماد شخص اول نظام سیاسی را به این ارزیابیها، بیشتر خواهد کرد.
در روزهای بحرانی در پیش امروز و فردای ایران در ارتباط با سیاست داخلی، خارجی و مشکلات منطقه ای بیگمان این تحلیل های واقعی که بشرف عرض میرسد! میتواند به خروج کشور از معضلات متعدد که اغلب برشعار تکیه دارد و دارای مصرف موقت داخلی بنظر میرسد، یاری رساند.
بصراحت میتوان گفت: منابع اطلاعاتی و مراجع اتخاذ تصمیم رهبر با وجود همه امکانات متنوع و صادق در اختیار، متاسفانه و با درد بسیار: از حلقههای بسته و تنگنظر و اقتدارگرا، با باندهایی که منافع قبیلهای را بر منافع ملی ترجیح میدهند تشکیل شده است وبا همه اندیشمندی وهنرمندی ایشان دربسیاری جهات، کبر سن مانع طرد آنانست.
این ادعا، به معنی نگاهی ایدهآل به روحانی و همکارانش نیست؛ بلکه تنها بهمعنای داوری در مورد وضعیتی است که بهعلل و دلایل محسوس، میتوانست بدتر ـ و چه بسا بهمراتب بدترـ باشد.
این نگاه همچنین مبتنی است بر تحلیل شرایط امروز و فردای ایران از منظر اصول همین قانون اساسی با همه کم وکسری و گذار تدریجی و گام به گام به دموکراسی و وضع بهتر برای ایران – به ویژه در شرایطی که برای اکثریت ایرانیان ملموس است.
شرایطی که آثار مخرب خود را در تمامیتخواهی اقتدارگرایان و ناکارآمدی و بیکفایتی مدیران ارشد مستقردر بخش انتصابی و بدون شرایط احراز دارد، و از سویی در تحریمها و تهدیدهای بینالمللی.
انهم در بودن ترامپ مقتدر و معترض به بسیاری تفاهمات بین المللی، که گام به گام بر تهاجم خود با تبانی کشورهای مطیع جنوب خلیج همیشه فارس، می افزاید و در پی سلب آرامش نسبی با کمک آنچه که دگر اندیشان مقیم آن دیار به او مشابه باندهایی در درون – کشورمان – القاء میکنند.
البته تحقق تغییرات محسوس در این دو عرصه زمانبر خواهد بود و محتاج سیاست ورزی حرفه ای وصبوری موجود در تیم بخرد تحت مدیریت جناب ظریف … .
کیفیت تعامل روحانی و چگونگی همکاری او ـ به مثابهی یکی از بازیگران مهم سیاسی ایران از فردای ۲۹ اردیبهشت ـ با چهره اول حاکمیت سیاسی در ایران، نقشی مهم در میزان توفیق برنامههای رییس جمهور منتخب، و امکان گسترش دموکراتیزاسیون در ایران از منظری واقع گرایانه و اصلاح جایگاه بین المللی کشورمان خواهد داشت.
به بیان دیگر، این هوشمندی و ذکاوت سیاسی، توان مثبت و خلاق و هنرمندانهی روحانی و تعدادی از افراد پاک دست کابینه است که میتواند موجب حسن استفاده از امکان موجود، و به تبع آن، افزایش کامیابی دولتآینده او، وکاهش دغدغه دموکراسی خواهان و توسعه نسبی ایران در ۴ سال آینده منتهی به ۱۴۰۰ گردد – که: تکرار دوران اصلاحات از لحاظ واگذاری به پوپولیسم بس زیان آور است و اگر از هم اکنون در برنامه ها دیده نشود در حکم نوشدارو خواهد بود.
اگرباور داریم که پیروزی روحانی بدون همراهی مرکز ثقل قدرت در اردیبهشت ماه گذشته بهمان راحتی عملی نبود و در تضاد واقعی که به اشکال متفاوت خود را نشان داد ممکن نمیشد، در این صورت، تداوم همگامی و حفظ رابطهی توأم با اعتماد رهبر و رییس قوه مجریه، در این دوره با همه اما و اگرها – از همه مهمتر شرایط ویژه، اهمیتی معنادار مییابد.
بنابر این تعامل میان دو نفر اصلی و مهم سیاسی ایران امروز: رییس جمهوری روحانی در سالهایی که آیتالله پیرتر میشود، ارزشی قابل تأمل مییابد، حتی این واقعیت دلواپسان مقتدر و زیرک دارای هوش منفی را که بلطایف الحیل با انتخاب مجدد او با حد اکثر امکان و همه ابزار حتی با از دست دادن بخش عظیم همراهانشان، مخالفت نمودند – خوش بیاید یا آزردگی خود را بر خلاف منافع ملی با ادامه اشتباهات خود پی گیر باشند .