با درود و احترام به هموطنان آزاده،
در طی چند سال گذشته، با پشتوانه تجارب کار تشکیلاتی درجبهه ملی ایران و به اعتبار دوستی و نزدیکی با بیشتر فرهیختگان سیاسی و اجتماعی میهن و برحسب وظیفهی ملی تلاش کردیم که با تمامی ملیگرایان کشور، در یک جبههملی واحد و برطبق اساسنامه مصوب پلنوم ۱۳۸۲ خورشیدی گرد هم بیاییم و خانهی مصدق بزرگ و میراث گرانبهای ملت ایران را به جایگاه واقعی خودش یعنی مهمترین آلترناتیو ملی کشور، بازگردانیم.
نخست با کمک و همراهی جوانان، علاقمندان و فرهیختگان در داخل و خارج از کشور، تلاش کردیم آسیبشناسی نماییم و فرصتها و تهدیدهای امروز کشور را شناسایی کرده و بهدنبال راهکار باشیم. سپس پیشنهاد تشکیل شورایی برای برگزاری پلنوم جدید بر طبق اساسنامه جبهه ملی با حضور حداکثری و بدون پیششرط را مطرح نمودیم و تقاضا کردیم تمام نمایندگان اُستانها و اعضای سازمانهای موجود جبهه ملی با برگزاری پلنوم جدید و نوشتن سند راهبُردی و برگزاری انتخابات شورای مرکزی همراهی کنند.
متاسفانه بنا بعللی که ما در اینجا نمی خواهیم به آنها بپردازیم، با توجه به شرایط خطیر کشور تصمیم گرفتیم با مسؤلین «جبهه پنجم و ششم» وارد مذاکره شویم. در این راستا نماینده ما آقای جمال درودی، منتخب پلنوم۱۳۸۲، با آنان وارد مذاکره گردید و با توجه به جنبش گسترده اعتراضات و اعتصابات مدنی و خشونتپرهیز ملت ایران با شعار «زن زندگی آزادی»، بازهم به ضرورت همبستگی و یکپارچگی همه نیروهای ملیمصدقی داخل و خارج کشور گوشزد نمود و خواهان همکاریهای بی قید و شرط با یکدیگر شد. ولی باز هم موفقیتی حاصل نشد. از اینرو ما لازم میدانیم به یک مشکل اساسی که جبهه ملی ایران گرفتار آنست و مانند سدی در برابر رشد و تحول این تشکل قرار گرفته، اشاره کنیم.
ما بر آنیم که بدون برخوردی بنیادین، اوضاع اسفبار کنونی جبهه ملی را نه میتوان درست فهمید و نه به ادامه زندگی بارور آن امیدی داشت. بهنظر میرسد که مسؤلین نامبرده، درک صحیحی از شرایط کشور نداشته و تمایلی به ایفای نقشی موثر در اوضاع کنونی که یک جنبش بزرگ ملی در کف خیابان جاریست، ندارند و تنها به دادن مصاحبه هایی با تکرار کلی گوییها و پیشنهادهای متوهمانه، مانند الگوهای «کنگره ملی» و «عفو عمومی و بخشش اموال اختلاس شده »، اکتفا کرده و عملا راه را بر جوانان ملی سد می نمایند.
طی سالهای گذشته، جبهه ملی ایران متاسفانه برای بازسازی خود فرصت لازمی نداشته است. دوران باز شدن فضای سیاسی جامعه ایران نیز متأسفانه برای انجام این مهم بسیار منقطع و کوتاه بوده و استمرار استبداد در اشکال گوناگونش مجال نوسازی به این سازمان را نداده است. در این دوران، بقول خودشان با “پایین کشیدن فتیله“ ما بیشتر با بیانیه های ادواری و کلی گویی هایی که میخواستند همه چیز بگویند، ولی هیچ چیز نمیگفتند، مواجه هستیم.
با تاسیس جبهه ملی ایران- سامان ششم، که در راس آن منتخبین پلنوم ۸۲ چون آقایان: دکتر هرمیداس باوند، جمال درودی، دکترعلی رشیدی و مهندس کورش زعیم جای داشتند، هموندان جوان جبهه ملی امیدوار شدند که از این پس دَرِ خانه مصدق بر پاشنه نوی خواهد چرخید و روابط سنتی گذشته نقشی نخواهند داشت. ولی از قرار معلوم تداوم عادات جا افتاده که در اشکال سنتها بازتولید میشوند، رهبران بلامنازع و فعالین مایشایی می سازند که جلوی رشد، توسعه و پیشرفت هرگونه ضوابط و روابط دموکراتیک را میگیرند و سد راه شکوفا شدن خلاقیتها میگردند؛ بنام سخنگو و رؤسای همه زیر مجموعه «رهبری» اظهار نظر می کنند و هر تصمیمی را شخصاً میگیرند.
بدین ترتیب ما تصمیم گرفتیم، با نام «جبهه ملی ایران و اروپا» از تمام ملیگرایان مصدقی در داخل و خارج کشور خصوصا زنان و دانشجویان ملی جوان میهن تقاضا کنیم پا به پیش گذارند و ما را در تشکیل پلنوم جدید، سند راهبُردی نوین برای جبهه ملیایران و انتخابات دموکراتیک شورای مرکزی، یاری نمایند.
پاینده ایران
زن زندگی آزادی
دبیر شورای جبهه ملی ایران و اروپا
جمال درودی
۷ بهمن ۱۴۰۱