یکی از آفت ها و بیماری های مزمن در پیدایش احزاب بزرگ و مستقل، که بتوانند با ایجاد موازنه قدرت در سپهر سیاسی کشور، زمینه ساز توسعه کثرت گرایی سیاسی و اقتصادی در ایران باشند، مانع فرهنگی می باشد. این مانع، در کنار «سرکوب نهاد های سیاسی» توسط قدرت حاکم و آسیب های دیگر نظیر «وابسته بودن تشکیلاتی» اندکی از احزاب به بیگانگان، وابسته بودن بسیاری از آنها به قدرت حاکم در داخل کشور، بعلاوه بی برنامه بودن، «فصلی بودن» احزاب دولت ساخته… از جمله موانع پیدایش احزاب و سازمانهای مستقل و مشارکت جو در مسیر توسعه سیاسی در ایران است.
اما از نظر راقم این سطور موانع «سرکوب احزاب» و «مانع فرهنگی»، دو گلو گاه اصلی در مسیر توسعه کشور ما می باشند که گشایش در آنها راهگشای شکوفایی و بالندگی ایران خواهد بود.
در ارتباط با موانع فرهنگی، به نظر میرسد پیش از پیدایش مرام فکری لیبرالیزم و فردگرایی، ایرانیان، بویژه نخبگان سیاسی آن، بطور ژنتیک فرد گرا، «خود محور» و بعضن «خود شیفته» بوده و هستند؛ با چنین خصلتی طبیعتن منافع فردی و شخصی را بر منافع جمعی ترجیح می دهند؛ در همین رابطه و به نقل از آقای زیبا کلام، «وابسته فرهنگی یکی از کشور های غربی سالها قبل در خصوص رفتار های اجتماعی ایرانیان به دولت متبوعش نوشته بود که دو ایرانی حتی حاضر نیستند برای تحصیل مال از فرد ثالثی، با یکدیگر همکاری نمایند». اما جالب تر اینکه می نویسد:« ایرانی ها مردمانی هستند متفرق و روحیه همکاری در آنان فوق العاده پائین است، به نحوی که اگر در ابتدای هفته چند نفرشان حزبی و گروهی را تشکیل دهند، تا اواسط هفته نیمی از گروه از آن جد شده و انشعاب می کنند و تا پایان هفته مابقی هم جدا شده و هرکدام می روند به دنبال تشکیل گروه و دسته ای که خود در رأس آن باشند»!
۱۳۹۹/۰۹/۰۹ شمس