آرمیتا گراوند، قربانی خشونت سیستماتیک علیه زنان در جمهوری اسلامی است


شوربختانه آرمیتا گراوند پس از ۲۸ روز، در حالی که در کما در بیمارستان نظامی فجر به‌سر می‌برد، جان‌باخت. حمله وحشیانه حجاب‌بان‌های جمهوری اسلامی، فرضیه شایع درباره نقطه آغاز مرگ مغزی او بود، که احتمال صحت آن با توجه به عدم ارائه فیلم داخل واگن متروی محل واقعه، قوت پیدا کرد. خبر غم‌انگیز جان‌باختن آرمیتای ۱۷ ساله، در حالی منتشر شد که خانواده‌ی وی در طول ۲۸ روز گذشته، نه تنها امکان ملاقات و حضور در کنار دخترشان را نداشتند، بلکه تحت بدترین فشارها نیز قرار داشتند. امروز حتی پس از مرگ او نیز، این فشارها هم چنان از سوی نهادهای سرکوب رژیم ادامه دارد. خانواده آرمیتا از داشتن هرگونه تماس با رسانه ها بدون اطلاع و مجوز مامورین امنیتی جمهوری اسلامی منع شده‌است.

آرمیتا هم‌چون بسیاری از دختران هم نسل خود و به دنبال جنبش انقلابی «زن، زندگی، آزادی»، حجاب و پوشش اجباری را به کناری نهاده بود، تا از اولیه‌ترین حقوق خود، یعنی حق انتخاب آزادانه‌ی پوشش دفاع کند و به تبعیض نهادینه شده علیه زنان در جمهوری اسلامی اعتراض کند. او فرجام تلخی برای این اعتراض و نافرمانی مدنی پیدا کرد. آرمیتا آفتابی را که مطمئن بود طلوع خواهد کرد، دیگر نخواهد دید!

یک سال پیش، قتل حکومتی مهسا امینی، خشم فروخورده‌ی بسیاری از هموطنان‌مان را به عصیانی علیه رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی و ماموران سرکوب وی تبدیل کرد و در پی آن جنبش انقلابی «زن، زندگی، آزادی» که هم‌چنان ادامه دارد، زاده شد. گرچه در طول بیش از این یک سال، صدها نفر از زنان و مردان و به‌خصوص جوانان، به دست رژیم به قتل رسیده‌اند، و هزاران نفر هم‌چنان در زندان‌ها به‌سر می‌برند، اما ایران پس از قتل مهسا، دیگر ایران قبل از آن نیست. مردم با مبارزه‌ی خود، فضائی آفریده‌اند که در آن ترس از نیروهای سرکوبگر جمهوری اسلامی، دیگر حرف آخر را نمی‌زند. شجاعت دختران و پسران جوان بازتولید شده، خود را در اشکال مختلف نافرمانی مدنی نشان داده‌است. یکی از این اشکال، سرپیچی از حجاب اجباری و انتخاب پوشش اختیاری توسط دختران و زنان است. خود حکومت نیز، علیرغم تصویب قوانین و مجازات‌های جدید هم‌چون زندان، شلاق و جریمه‌های نقدی سنگین برای تحمیل حجاب اجباری و راه‌اندازی نیروهای جدید سرکوب همچون «حجاب‌بان»‌ها، به ناتوانی در «جمع کردن» آن اذعان دارد. اما شرایط امروز کاملا با شرایط شروع جنبش انقلابی مهسا متفاوت است. اخبار مربوط به وضعیت آرمیتا در طول بستری بودنش در بیمارستان نیز تحت این شرایط، با اخبار مربوط به قتل فجیعانه‌ی داریوش مهرجوئی و همسرش و نیز حمله‌ی حماس به اسرائیل و شروع جنگ، مدتی دیگر در صدر اخبار نبود. اما امروز با اعلام خبر جان باختن آرمیتا گراوند، بار دیگر مردم ایران داغدار شدند و زخمی دیگر بر پیکر میهن ما افزوده شد.

هم میهنان!
آرمیتا نیز چون مهسا، نیکا، حدیث، مینو، سارینا، حنانه، آیلار، … و بسیاری دیگر از دختران جوان، قربانی یک حکومت استبدادی مذهبی شد. باید یک صدا علیه اعمال خشونت سازمان‌یافته و نفی کرامت انسانی‌ زنان به اعتراض برخاست. در این روزهای سخت، خانواده آرمیتا را تنها نگذاریم. گرچه رژیم تلاش می کند تا از برگزاری هرگونه مراسم سوگواری و تجمعی جلوگیری کند و صدای معترضان را خاموش کند، اما با پشتیبانی از خانواده آرمیتا و همه خانواده های داغدار، این ترفندها را با شکست همراه کنیم!

ما ضمن ابراز همدردی با خانواده آرمیتا گراوند و دوستان و آشنایان وی،‌ و ابراز انزجار از سرکوب سازمان‌یافته علیه زنان، از همه مبارزان راه آزادی، سازمان ها و احزاب مترقی و نهادهای طرفدار حقوق بشر می خواهیم، علیه ادامه‌ی آن به هر شکل ممکن اعتراض کنند. ما همچنان خواهان تشکیل کمیته مستقل تحقیق با حضور گزارشگر ویژه سازمان ملل جهت بررسی واقعیت ماجرا هستیم و از نهادهای بین‌المللی مدافع حقوق بشر می‌خواهیم، تمام تلاش خود را علیه تکرار چنین فجایعی بکار گیرند. ما بار دیگر پشتیبانی خود از مبارزه علیه فشار و سرکوب را اعلام کرده و خود را در کنار و همراه مردم، به‌ویژه زنان آزاده کشورمان می‌دانیم و خواهان رفع تبعیض علیه زنان، به رسمیت شناختن حقوق آنان از جمله حق آزادی پوشش و برچیدن فوری هرگونه نهاد امنیتی در تحمیل حجاب اجباری هستیم.

«همگامی برای جمهوری سکولار دموکرات در ایران»
شنبه ۶ آبان ۱۴۰۲ – ۲۸ اکتبر ۲۰۲۳

تنها مطالب و مقالاتی که با نام جبهه ملی ايران - ارو‌پا درج ميشود، نظرات گردانندگان سايت ميباشد
بازنشر مقالات با ذكر مأخذ آزاد است