چندشوهری از ایران به هند رسیده است

زنان؛ قربانیان و یا ذینفع سیستم چندشوهری؟

محبوبه حسین زاده

 

شنبه25 دی 1389

تغییر برای برابری : «دوی» در سن 14سالگی ازدواج کرده است. او اکنون 70ساله است و بیوه و البته همچنان متاهل چون فقط یکی از شوهرانش فوت کرده است. مردم روستایی که این خانواده در آن ساکن هستند با مزرعه های کوچکی که در دامنه های 11000فیت هیمالیا درست کرده اند زندگی می کنند و اگر قرار باشد یک مزرعه بین پسران خانواده تقسیم شود، کفاف سیرکردن شكم یک خانواده را نمی دهد.

خانم دوی می گوید:« کار کردیم و غذا خوردیم. وقتی سه برادر، یک زن دارند و همه آنها به یک خانه برمی گردند، وقتی برای کار دیگری هم نمی ماند. آنها همه چیز را با هم شریک می شوند».

خانواده های چندشوهر به ندرت بیشتر از شش تا هفت بچه دارند.خانم دوی هم از سه شوهرش، پنج فرزند دارد. بچه های وی، بزرگترین شوهر خانم دوی را «پیتاجی»(پدر) و شوهران جوان تر وی را «کاکو» یا عمو صدا می کنند. خانم دوی علاقه ای به صحبت کردن در این مورد ندارد که کدام یک از شوهرانش، پدر کدام یک از فرزندانش است. او فقط می گوید:« یک مادر، خودش می فهمد».

اما همیشه زندگی در خانواده های چندشوهری به این سادگی و بدون مشکل نیست. بومو، زن دیگری است که هم اکنون همسر سه مرد است که همه آنها با هم برادر هستند. در حقیقت این سه برادر وقتی که جوان بودند با دو زن ازدواج کردند. اما 25سال قبل، برادر بزرگتر و همسر اول، این خانواده شراکتی را رها کردند تا زندگی مستقلی برای خودشان داشته باشند. بومو اکنون با این دو برادر در یک خانه شریکی زندگی می کند اما در حققیت او همچنان به شوهر سوم هم تعلق دارد. بومو می گوید:« من با هر سه تا شوهرم رفتار برابری دارم. همه آنها را هم به یک اندازه دوست دارم».

او دارای چهار فرزند است. راجرام، برادر کوچکتر و شوهر دوم بومو می گوید:« من همه بچه ها را به یک اندازه دوست دارم، آنها بچه های یک مادر هستند. ما چهار بچه داریم و هیچ کدام از آنها برایمان با دیگری فرقی ندارد». راجرام می گوید:« هیچ حسادتی در این زندگی وجود ندارد. اگر این طور بود، خب من هم زن دیگری می گرفتم ».

یکی دیگر از اهالی روستا می گوید:« ما دنیای بیرون از اینجا را ندیده بودیم و فکر می کردیم که همه جا همین طور است و برادران زنانشان را با هم شریک می شوند. چندشوهری هیچ وقت به نظرمان چیز بدی نمی آمد». او که البته فقط دارای یک پدر و مادر است، می گوید:« در کلاس درس ما، همه بچه ها از خانواده های چندشوهر بودند. یادم می آید که در خانواده های آنها، وقتی یکی از پدرها می خواست تا با همسر شراکتی بخوابد، کفشش را بیرون در اتاق می گذاشت و دیگر پدرها وارد این اتاق نمی شدند».

سویک دایال باجسن، هم در دره دیگری در هیمالیا زندگی می کند که چندشوهری از نوع برادرانه در آن رایج بوده است؛ دره ای که چندین ماه سال پوشیده از برف است. این مرد 60ساله می گوید:« اگر یک برادر با یک زن دیگر ازدواج کند، احتمال مشاجرات فامیلی زیاد می شود. سرمایه خانواده تقسیم می شود و مشکلات زیاد می شود». او به خاطر می آورد که هیچ وقت پدرش در مورد ازدواج وی حرفی را مطرح نکرده بود ولی او و برادرش می دانستند که وقتی به سن ازدواج برسند، باید با برادر بزرگترشان در همسرش شریک شوند.

با وجودی که در دره لاهویل، پدرسالاری جریان دارد اما چندشوهری باعث شده تا زنان در مورد هر مساله ای اعمال قدرت کنند. نیلچند پسر 40ساله باجسن است. او می گوید:« صدای یک زن همیشه صدای غالب و حاکم برخانواده است. هرچه که مادرم می گفت حرف آخر بود».

چند سال قبل رشد سریع تغییرات اقتصادی در هند به این دره هم رسیده است. ماشین های مسافرکش ارزان باعث شدند تا افراد این دره بتوانند با دنیای خارج ارتباط فیزیکی برقرار کنند. بچه ها کم کم برای اولین بار به مدرسه رفتند و مردها برای اولین بار در تاریخ این دره، شغلی در شهرهای نزدیک پیدا کردند و برای اولین بار در زندگی شان درآمد و پول بدست آوردند. پس برادران مجبور نبودند تا در یک همسر شریک شوند.

یکی از برادران باجسن، توانست به عنوان بنا در شهر کوچکی در نزدیکی دره مشغول به کار شود. او با درآمدش، قطعه زمینی خرید و تصمیم گرفت تا این ازدواج شراکتی را رها کند. او دختری را که در این ازدواج متعلق به او محسوب می شد، نزد همسرسابق و دیگر برادرانش گذاشت و رفت تا زندگی جدیدی را با یک زن جدید آغاز کند. چندسال پیش به عنوان یک مهمان معمولی و عموی دختر و نه به عنوان پدر عروس در مراسم ازدواج دخترش شرکت کرد.

نیلچند پسر آقای باجسن، نه تنها دوره دبیرستان را هم تمام کرده که لیسانس گرفته و هم اکنون معلم است. او با پس اندازش، زمینی نزدیک شهر خریده و یک خانه خشتی خوش نما ساخته که با همسر و پسرش در آن زندگی می کند. او در حال ساخت یک طبقه دیگر است تا در طول زمستانهای سرد که خواهر و برادرهایش به آنجا می آیند، از آن استفاده کند. هیچکدام از خواهر و برادرهای وی هم طبق سیستم چندشوهری ازدواج نکرده اند. نیلچند می گوید:« این سیستم برای همان موقع فایده داشته است ولی الان دیگر غیرقابل استفاده است. دنیا امروز تغییر کرده است».

********
محققان علوم اجتماعی معتقدند که واژه پلی اندری از کلمه یونانی پلی اندریا گرفته شده است؛ پلی به معنای زیاد و آندریا به معنای مرد؛ این واژه وقتی بکار برده می شود که یک زن دارای چندین شوهر باشد. نوشته ها و تحقیقات علم مردم شناسی پلی اندری را این گونه تعریف کرده اند:« وقتی که یک زن اجازه دارد همزمان بیشتر از یک شوهر داشته باشد». کاپادیا می گوید:« چندشوهری، نوعی وصلت است که زن دارای بیشتر از یک شوهر است و یا چند برادر دارای یک همسر و یا چندهمسر اشتراکی هستند». گلداشتاین عقیده دارد:« پلی انداری، شکلی از ازدواج است که در آن دو مرد و یا بیشتر، در یک عروس سهیم می شوند». بریفالت اظهار عقیده می کند:« چندشوهری، شکل معکوس و یا مکمل چندهمسری خواهران است و وقتی که یک زن به ازدواج یکی از مردان اعضای خانواده درمی آید، در حقیقت با همه مردان بالغ و درآستانه ازدواج آن خانواده ازدواج کرده است».

انواع چندشوهری
چندشوهری بر حسب رابطه بین شوهران مختلف یک زن به دو گونه تقسیم می شود: چندشوهری برادرانه که در مواردی بکار می رود که شوهران یک زن، با هم برادر هستند؛ و چندشوهری غیربرادرانه که در این موارد، شوهران یک زن لزوما با هم نسبتی ندارند.

چندشوهری برادرانه
این نوع از چندشوهری در بین قبایل «خساس» ساکن «دهرا دون» رواج دارد.« خساس» قومی قدیمی و هندو-ایرانی هستند که قرنها قبل از آسیای مرکزی به مناطق کوهستانی هند مهاجرت کرده اند. از بین قبایل دیگری که هنوز چندشوهری به شکل برادرانه و یا دیگر اشکال در آنها رواج دارد، می توان از «گالونگ مالا مادسار»، «ماویلانس» و ....در ایالت« کرالا» نام برد.

چندشوهری غیربرادرانه
در این نوع چندشوهری، لزومی وجود ندارد که شوهران یک زن با هم برادر باشند. یک زن آزاد است تا شوهرانش را از بین افراد دیگری که برادر شوهرش نیستند، انتخاب کند. یک زن به صورت متوالی و دوره ای در خانه شوهرهای مختلفش زندگی می کند و در دوران اقامتش در خانه یکی از آنها، شوهران دیگر حق ورود به آن خانه را ندارند. زنان قوم «تدا» ساکن«نیلجیری» در جنوب هند آزادی کامل دارند تا هر شخصی را به شوهری خود انتخاب کنند. زن که دارای چندین شوهر است، خودش هم راهی را برای هماهنگ کردن مدت زمانی که با هر یک از شوهرانش زندگی می کند، تعیین می کند مثلا ماه اول با شوهر اول، ماه دوم با شوهر دوم، ماه سوم با شوهر سوم و این زمان بندی دوباره تکرار می شود. این سیستم چندشوهری در قبیله «کتاس» و قبایل،«کاروازیس»،«پولایاس»،«موتوواناس» و «مانانس» در کرالا رواج دارد.

چندشوهری از کجا آمده است؟
چه عواملی باعث به وجود آمدن چندشوهری و توسعه آن شده اند؟ «ماجمودار» در نوشته هایش درباره مردم«جانساریس» که ساکنان «جانسار-باور» هستند، این موضوع را مطرح می کند که چندشوهری در جانسار-باور با استناد و به مدد اساطیر«پانداوا» انجام می شده است که ریشه این اساطیر به قوم«خساس» برمی گردد؛ قومی هندو-ایرانی که دارای نژاد آریایی هستند.

در شعر حماسی و مقدس«ماهابراتا» هم ادعا می شود که برادران «پانداوا» (پنج پسر «پاندو» که همه آنها با یک زن ازدواج کرده بودند) در دوره سرگردانی به هند مسافرت کردند و بنیاد سنتی چندشوهری، چندهمسری و ازدواج های متفاوت از یکدیگر را برای برادران ارائه کردند که هیچکدام از اینها به اندازه چندشوهری در «تیبتان نپال» و یا منطقه« پاهاری» انجام نمی شود.

پرینس پتر هم می نویسند:« ویساس در مورد چندشوهری می گوید که رسم گرفتن بیشتر از یک شوهر در کشور هند، پیشینه بسیار قدیمی دارد، به همین دلیل از لحاظ تاریخی توجیه پذیر است». بریفالت هم می نویسد:« ازدواج چندشوهری در بین هندو-آریایی ها در پنجاب با دیگر بازماندگان قدیمی تر سیستم قبیله ای جامعه هند مشترک است. ازدواج چندشوهری در سیستم های قبیله ای هند از لحاظ فرهنگی همانند رسوم مردم چندشوهر هندو-کوش در زمانی است که مهاجمان وارد خاک هند شدند». وسترمارک می نویسند:« به طور کلی رسم چندشوهری در شمال هند منحصر به تبتی های غیرآریایی و یا قبیله «دراویدان» شده است، در عین حال که باید هنوز در بین آریایی ها وجود داشته باشد».

تاثیرات اکولوژیک
شرایط خاص محیط زیست هر منطقه، همواره باعث می شود که ساکنان آن مناطق از رسوم خاصی که حاصل ابتکار انسانها برای زندگی در این مناطق است پیروی کنند. «سیمون» چندشوهری را حاصل محیط زیست سخت و خشنی می داند که انسان ها در این شرایط تشخیص می دهند که « نیمی از یک لقمه بهتر از هیچی است». «سینگ» هم درباره چندشوهری در هند قدیم می نویسد:« زندگی در این مناطق به اندازه سرزمین های کوهستانی مرتفع سخت بوده است و مسلما در این شرایط چندشوهری به اتحاد خانواده و خواهر و برادران کمک می کرده است. در این شرایط مقابله با رشد جمعیت از طریق منحصر کردن قدرت تولیدمثل تعداد زیادی از مردان به یک زن صورت می گرفت. حتی خود زنان هم با داشتن شوهران بیشتر در چنین محیط زیست سخت و نامناسبی احساس امنیت بیشتری می کردند». شاید شرایط اکولوژیک یکی از مهم ترین فاکتورهای به نفع چندشوهری باشد که باعث گسترش این پدیده در جوامع شمال غربی هیمالیا شده است. اما چندشوهری در بین« خساس» امری دائمی و همیشگی بوده که فاکتور اجتماعی و بیولوژیک زندگی آنها به همان اندازه محیط زیست طبیعی در این پدیده دخیل بوده است. «ون دن بارگا» و «باراش» بر این عقیده اند« چندشوهری در شرایط خاصی مثل شرایط شدید و سخت اکولوژیکی رخ می دهد».« یک تحلیل نشان می دهد که هرجا چندشوهری در آن مرسوم و رایج بوده، محیط زیست سخت و خشنی وجود داشته و این ساختارهای اجتماعی هم نتیجه تطابق و سازگاری با محیط بوده اند». «راها» و «ماهاتو» هم بر این عقیده اند که« چون منطقه هیمالیا دارای شرایط آب و هوایی نامساعدی و منابع محدود و ذخایر غذایی ناکافی است، باید هم در رشد جمعیت محدودیت وجود داشته باشد و وجود چندشوهری تا حد زیادی به حل این مشکل کمک می کند».

کشتن نوزادان دختر و نابرابری های جمعیتی بین زنان و مردان
اختلاف تعداد زنان و مردان می تواند یکی از مهم ترین دلایل رواج چندشوهری باشد. « سینگ» با استناد به « مک لنان» می نویسد:« ریشه ازدواج با افراد خارج از قبیله باید به فقدان توازن بین جنس ها ربط داشته باشد. پس چندشوهری هم باید دلیل مشابهی داشته باشد». بریکز هم می گوید که چندشوهری بدون شک باید با کمیاب بودن زنان ارتباط داشته باشد.

همه این اظهارات در حالی مطرح می شود که کاهش تعداد دختران در همه جای هند رخ داده است و فقط محدود به مناطقی که در آن چندشوهری صورت می گیرد، نیست. طبق آمار دولتی هند به ازار هر 1000پسر، در مناطق شهری 900دختر و در مناطق روستایی 946دختر وجود دارد. هرچند در برخی تحلیل ها تلاش می شود تا این امر به عنوان یک پدیده اکولوژیک مطرح شود، اما کاهش تعداد دختران در بعضی مناطق هند به دلیل از بین بردن نوزادان دختر بلافاصله پس از تولد است. در حالی که معدود افرادی همچون «ریورس» چندشوهری را نتیجه کشتن فرزندان دختر و کاهش جمعیت زنان می دانند، «والتون» به این مساله اشاره می کند که« هیچ نشانه ای مبنی بر کشتن نوزادان دختر در جانسار-باور وجود ندارد درحالی که چندشوهری در این منطقه رواج دارد».

طبق مطالعاتی که صورت گرفته در برخی مناطق هند، نوزادان دختر را با دستمالی مرطوب خفه می کنند و یا مخلوطی شیره مانند سمی به او می خورانند و یا در موارد دلخراش دیگری به نوزاد، برنج شالیکوبی نشده می خورانند که این امر باعث پاره شدن نای و مرگ نوزاد می شود. نتیجه یک مطالعه دیگر در سال 1995در ایالت تامیل نادو صورت گرفته، نشان می دهد که کشتن نوزادان دختر در این ایالت بین خانواده های هندو رواج دارد. از بین 1250 خانواده ای که تحت این مطالعه قرار گرفته بودند، 740خانواده از آنان فقط یک دختر داشتند و 249خانواده هم مستقیما قبول داشتند که بلایی سر نوزاد دختر آورده اند تا بمیرد. این در حالی است که بیشتر از 213 خانواده، بیشتر از یک فرزند پسر داشتند در حالی که نیمی از پاسخگویان فقط یک دختر داشتند.

مسائل اقتصادی؛ عامل مهم سیستم های مختلف ازدواج در هند
عوامل اقتصادی در تحقیق های گوناگون از سوی «وسترمارک»،«ساکسنا»،«کاپادیا»،«پارمار» و دیگران به عنوان یکی دیگر از عوامل اصلی و مهم چندشوهری ذکر شده است. «شیشادیا» بر این عقیده است که در جانسار-باور« توزیع نابرابر دارایی های خانوادگی بین برادران به صورت غیرمستقیم باعث ترغیب به ادامه خانواده های چندشوهر در این منطقه شده است». وسترمارک هم می گوید:« فقر زنان و تعداد کم آنان به آسانی می تواند از دلایل چندشوهری باشد».

باید به این نکته مهم توجه کرد که مسائل اقتصادی یکی از عوامل مهم سیستم های ازدواج در هند است. این مساله تا آنجا دارای اهمیت است که پیدایش «کاست» در هند را هم تا حدود زیادی متاثر از عوامل اقتصادی و تلاش برای باقی ماندن ثروت خانوادگی در همان کاست از طریق ازدواج بین اعضای یک کاست و ممنوع بودن ازدواج افراد با کاست های مختلف می دانند. کاست، نوعی خاص از طبقه بندی اجتماعی است که فقط در هند وجود دارد و شغل، موقعیت اجتماعی و پرستیژ هر فرد بستگی به کاست ی دارد که در آن متولد می شود. از سوی دیگر امکان تغییر کاست وجود ندارد و افراد کاست های پایین تر نمی توانند به کاست بالاتری بروند. بیشتر ثروت این کشور در دست افراد کاست بالا است که درصد کمی از جامعه هند را شامل می شوند. با وجودی که در سال 1950 تبعیض علیه کاست غیرقانونی اعلام شد، اما همچنان این سیستم در هند رعایت می شود و همچنان ازدواج دختران جوان با افرادی از کاست دیگر( ازدواج خارج از کاست؛به خصوص با مردی از کاست پایین تر) باعث می شود که این دختران توسط خانواده های خودشان به قتل برسند( آمار بیانگر حداقل 1000مورد قتل ناموسی در سال در هند است که بیشتر این قتل ها به دلیل سرباز زدن دختران از ازدواج های اجباری و یا برقراری رابطه عاشقانه و یا ازدواج های غیررسمی با افراد کاست های پایین تر و یا حتی در مواردی بالاتر از خود صورت می گیرد).

در ازدواج درون کاست که سیستم رایج ازدواج در سرتاسر هند( به جز قبایلی که چندشوهری در آن رواج دارد) است، خانواده هر دختر در هنگام ازدواج دخترشان متعهد می شوند که مبلغی را به عنوان «دوری» به خانواده شوهر بپردازند و تا قبل از پرداخت کامل این مبلغ( که گاهی شامل زمین، خانه، ماشین و یا وسایل منزل هم می شود) ازدواج رسمی صورت نمی گیرد. و هرچند رسم «دوری» در قانون هند ممنوع شده است، همچنان خانواده های هندی به این رسم ادامه می دهند. یکی از دلایل تمایل خانواده های هندی به داشتن نوزاد پسر و کشتن نوزادان دختر بلافاصله بعد از تولد حتی در مناطق شهری، همین رسم« دوری» است. به همین دلیل هم دختران و پسران باید با افرادی از کاست خودشان ازدواج کنند تا ثروت در دورن این کاست باقی بماند.

علاوه بر ازدواج درون کاست، سیستم دیگری از ازدواج در برخی ایالات هند وجود دارد که طی آن، هر مرد می تواند با خواهرزاده خود ازدواج کند تا در حقیقت تمام آن چیزی که به عنوان« دوری» در هنگام ازدواج به دختر خانواده منتقل شده، بعد از ازدواج دختر این زن با دایی اش دوباره به خانواده بازگردانده شود!

با همه این تفاسیر، در سیستم های چندشوهری هم مسلما مسائل اقتصادی، عاملی مهم در پیدایش و ادامه چندشوهری بوده است همان طور که مردانی که از سیستم چندشوهری تبعیت کرده اند هم در صحبت هایشان این مساله زا ذکر کرده اند که اگر هر برادر با یک زن ازدواج می کرد، همان ثروت اندک خانوادگی هم تقسیم می شد و دیگر چیزی باقی نمی ماند.

از سوی دیگر سینگ هم می نویسد:« وقتی که یک فرد پولدار هم چندشوهری را اجرا می کند به این دلیل است که می خواهند سرمایه و ثروت شان را از هم تفکیک نکنند تا قدرت و تاثیرشان خدشه دار نشود. وقتی تامین قیمت عروس در بعضی از مناطق برای یک شخص بسیار بالا ست، چندین مرد سرمایه هایشان را شریک می شوند تا بتوانند یک همسر خریداری کنند»!

یک توضیح مختصر
در اولین جلسه درس علوم سیاسی، استاد پیش از شروع هر بحثی کتابی را معرفی و تاکید کرد که همه دانشجویان خارجی حتما باید این کتاب را بخوانند. قرار بود در کلاس علوم سیاسی، جنبش های اجتماعی در هند تدریس شود و به همین دلیل همه ما باید با ساختار جامعه هند آشنا می شدیم تا بهتر متوجه شویم که دلیل پیدایش هر کدام از این جنبش ها چه چیزی بوده است. در کتاب به مبحث جالبی برخوردم که در مورد چندشوهری بود و آنجا تاکید شده بود که در صد سال گذشته این نوع ازدواج در هند بسیار مرسوم بوده است. مسلما در آن کلاس بحثی در این مورد صورت نگرفت. تا این که همین چندماه قبل ویدوئی در فضای مجازی منتشر شد که یکی از گزارشگران زن سی ان ان به یکی از این مناطق سفر کرده بود تا گزارشی در مورد چندشوهری تهیه کند، اما باز چیزی که در این میان هیچ بحثی در مورد آن نشد، حقوق زنان در این ازدواج بود. همین امر بهانه ای شد تا به سفر به مناطقی از هند که این نوع ازدواج هنوز در آن صورت می گیرد، فکر کنم. یا باید به کرالا، ایالتی که هنوز چندشوهری در برخی از قبابل آن مرسوم و پذیرفته شده است، سفر می کردم یا تبت. اما اگر از فاصله دو و سه شبانه روزی سفر با قطار و اتوبوس برای رسیدن به این مناطق صرفنظر می کردم، باز هم بحث پیدا کردن راهنمای محلی و چگونگی برقراری ارتباط با این افراد، مطرح بود که تقریبا هیچ کدام از این موارد برای یک دانشجوی بدون امکانات رسانه ای میسر نبود. پس باید به تحقیقات جامعه شناسی و گزارشهای دیگران اکتفا می کردم. اولین نکته ای که باعث تعجبم شد، این بود که در بسیاری از منابع، چندشوهری را متعلق به اقوام ایرانی می دانستند که در مهاجرت خود به هند، این سیستم را هم با خود به این کشور همراه آورده بودند.

از سوی دیگر در بسیاری از منابع موجود در مورد چندشوهری که تقریبا همه آنان بوسیله مردان نوشته شده، ضرورت وجود چندشوهری در این جوامع دور در دسترس، حمایت از زنان در مناطق جغرافیایی سخت و غیرقابل سکونت ذکر شده است بدون این که دلیلی ذکر شود که چرا در این جوامع تعداد دختران آنقدر کمتر از پسران است که هر زن می تواند حداقل دو شوهر داشته باشد؟ آیا جز واقعیت ساده و دردناکی همانند کشتن نوزادان دختر؟ مشکلی که حتی در ایالت مدرن تری همانند ماهاراشترا(بمبئی، پایتخت این ایالت است) باعث شده که امروز برغم غیرقانونی بودن آزمایش تعیین جنسیت نوزاد قبل از به دنیا آمدن، به ازای هر 1000پسر فقط 922 دختر وجود دارد و این امر تا آنجا باعث نگرانی مسئولان شده که به فکر راهکارهایی برای کاهش کشتار نوزاد دختران بلافاصله بعد از تولد افتاده اند.

اما نکته ای که مغفول مانده، این است که در سیستم های چندشوهر هم، این زنان هستند که مورد تبعیض مضاعف قرار می گیرند. در این شکل از خانواده فانکشنالیستی که بر مبنای کارکرد و حفظ سرمایه بنا شده، زن علاوه بر کارکردن در مزارع کوچک و رسیدگی به امور خانه و فرزندان، باید به چندشوهر خدمات جنسی ارائه کند و از آنجا که شبهای هفته و یا ماه بین شوهران مختلف یک زن تقسیم شده است و زن وظیفه ارضای نیازهای جنسی همه شوهران خود را برعهده دارد مسلم است که چندان چاره ای برای گریز از این وظیفه و در حقیقت تبدیل شدن به کارگر جنسی در تمامی شبهای ماه را ندارد. هرچند شاید در این سیستم این زنان به دلیل تعداد محدودشان و این که تنها ارائه دهندگان خدمات جنسی در دره ها و مناطق کوهستانی دور از دسترس محسوب می شوند، در چارچوب خانواده هایشان چندان بی قدرت نباشند و بتوانند اعمال نفوذ کنند اما این سیستم هم مشابه گفتمان سرپرستی خانوار در اسلام یا قوانین ایران است که مردان مالک بدن زن هستند و تصمیم گیرنده در مورد مسائل ازدواج و فسخ آن. در نظام چند شوهری هم مردان(همان طور که در گزارش ابتدایی این مقاله ذکر شد) می توانند در مورد ازدواج مشترک شان تصمیم بگیرند و اگر مردی تمایل به ادامه زندگی مشترک با چند برادر نداشته باشد، می تواند این سیستم را ترک کند ولی زن این خانواده، همچنان همسر آن مرد هم محسوب می شوند و مجبور به ارائه خدمات جنسی به وی است در حالی که در هر صورت این زن است که هیچ سهمی از ثروت خانوادگی ندارد.