در باب تاثیر جنبش زنان بر جنبش سبز؛ یا تاکید بر کمپین یک میلیون امضاء

نیلوفر انسان

این روزها آن قدر بحث حضور زنان در عرصه های گوناگون سیاسی و اجتماعی پر رنگ است که به ندرت می توانی تحلیلی را بیابی که تلاش نداشته باشد از زاویه زنان و حرکتهای بی سابقه آنها در چند سال اخیر به به کنکاش بپردازد . زنان و مسائل آنها همیشه یکی از مهم ترین موضوعات مورد بحث در سطح رسانه ها بوده است. و یکی از آخرین و داغ ترین آنها نظارت شدید و اخیر بر حجاب آنهاست . اما حضور زنان در جنبش دموکراسی خواهی یک سال اخیر مردم ایران و تاثیری که بر روند شکل گیری این حرکت داشته اند نیز در میان بحث ها بدون توجه نمانده است. اگر چه برخی با این تاثیر و برقراری تشابهات موافقند و برخی دیگر مخالف . در واقع پس از انتخابات پرسش زیر به شکل مداومی مطرح بوده است :

حرکتهای زنان- و در موردی به خصوص کمپین یک میلیون امضاء- در چند سال اخیر چه تاثیری در روند شکل گیری جنبش دموکراسی خواهی ایران داشته اند؟و آیا اصلا می توان تاثیری متصور شد؟

در این یادداشت برای یافتن پاسخ پرسش بالا کمی به عقب تر بر می گردم ، به بررسی ماهیت کمپین یک میلیون امضاء . زمانی که کمپین یک میلیون امضاء در شهریور 85 آغاز به کار کرد بنای کار خود را بر گفت و گوی آزاد در سطح جامعه پیرامون قوانین تبعیض آمیز علیه زنان قرار داد، و این مهم ترین شاخصه کمپین بوده و هست. گفت و گو و حوزه عمومی دو مولفه اصلی این کمپین را شکل می دهند.یورگن هابرماس فیلسوف و جامعه شناس معاصر آلمانی که معمولا به عنوان عضو نسل دوم فیلسوفان سنت تئوری انتقادی و یا مکتب فرانکفورت معرفی می شود از جمله نظریه پردازانی بود که در نظریات خود بر این دو مولفه تاکید داشت.

در نظر گاه هابرماس حوزه عمومی، عرصه اي اجتماعي است که در آن افراد از طريق مفاهمه و استدلال که بنای آنها بر تعقل است و در شرايطي عاري از هرگونه فشار، زور و در شرايط برابر براي تمام طرف هاي مشارکت کننده مجموعه اي از رفتارها، مواضع و جهت گيري هاي ارزشي و هنجاري را توليد مي کنند. تلاش کمپین در راستای بردن مسائل حقوقی زنان به عرصه های اجتماعی و در شرایطی که در آن گفت و گوی آزاد و مبتنی بر استدلال و بدون اعمال هر گونه زور و وجود سلسله مراتب صورت می گرفت ، از عوامل تقویت حوزه عمومی در چند سال اخیر بود . البته نمی توان شرایط باز اجتماعی در 8 سال دوران اصلاحات را نادیده گرفت چه آن شرایط فراهم شده در 8 سال دوران اصلاحات بود که به جنبش و سازمانهای غیر دولتی زنان و سایر جنبش های اجتماعی اجازه جان گرفتن دوباره در عرصه های عمومی را داد و مسبب بلوغ جامعه مدنی شد.فعالیتهایی که تا آن زمان در خانه ها و زیر زمینها صورت می گرفت حال به خیابان ها و کوچه ها و فضاهای عمومی آمده بود و جانی دوباره در حوزه عمومی می یافت . به عقیده بسیاری از دانشمندان علوم اجتماعی گروههای فعال در جامعه مدنی نقشی اصلی در روح دادن به عرصه عمومی ، عدالت جویی و سیاستهای منتج به افزایش اتحاد دارند . جنبش ها و حرکتهای زنان که بخشی از جامعه مدنی محسوب می شوند با آمدن به عرصه عمومی ، عرصه اي که در آن مي توان اختلاف نظرات آرا و افکار را از طريق بحث و استدلال منطقي و نه از طريق توسل به جزميات جا افتاده و يا با توسل به احکام سنتي صادره از سوي عرف و عادات حل کرد ، نه تنها حوزه عمومی را تقویت کرد که کنش ارتباطی که کنشی بدون توسل به خشونت و مبتنی بر نقد و گفت و گو است را به عنوان کنشی رهایی بخش وارد جامعه نمود .

اما اگر به نظریات هابرماس بازگردیم ، او ريشه هاي تاريخي و مکاني ظهور حوزه عمومي را در درون سالن ها و مجامع عمومي بحث هاي آزاد و علني پيگيري مي کند. از جمله باشگاه ها، کافه ها، روزنامه ها و مطبوعات . همانطور که در طول سه سال فعالیت کمپین دیدیم ، به خوبی از چنین فضاهای عمومی ای در این زمینه استفاده شده است . اگر چه کمپین نتوانسته برخوردار از رسانه های عمومی تری چون روزنامه و مطبوعات باشد اما به فراخور خود تا حدی از این موضوع نیز گذر کرده و از فضای مجازی به عنوان رسانه خود بهره برده است. گسترش حوزه عمومي در واقع تابع پيدايش امکان گفت وگو و تعقل آزاد یا به عبارتی مبتنی بر «کنشی ارتباطی» است.

"کنش ارتباطي داراي موقعيت اجتماعي است. در کنش ارتباطي فرد عامل براي به دست آوردن تفاهم و توافق هيچ سلاحي جز استدلال منطقي و قانع کننده ندارد، انسان ها آزادتر و آسوده تر مي توانند بدون دغدغه مستقيم و بلاواسطه مشکلات ضروري مادي، در يک فرآيند تبادل نظر به توافق و همبستگي دست يابند. هدف اين نوع کنش اجتماعي، شناخت همگاني و پذيرش حقايق واحد است. اين حوزه در واقع يک آرمان اجتماعي است. جواب ها از پيش آماده نيست بلکه افراد با تبادل نظر و نقادي خود راه هايي را برمي گزينند. در کنش ارتباطي، شرکت کنندگان بر همکاري خود مي افزايند و ديگر محاسبات خشک رياضي وار و فشار سنت هاي از پيش موجود در ميان نيست بلکه افراد با گفت وگو سعي دارند راه هايي براي توافق برگزينند. اين کنش در ذات خود رهايي بخش است چرا که با خود کنش هاي متعالي را همراه دارد."

این امکان گفت و گو و تعقل آزاد چیزی است که اصلی ترین اهرم کمپین را شکل می دهد . تفاوتی نمی کند که نتیجه گفت و گو به گرفتن امضاء بیانجامد یا اینگونه نشود مهم آن است که این گفت و گو بدون وجود فشار و سلطه و در شرايطي عادلانه، آزادانه، آگاهانه و برابر و بدون خشونت صورت می گیرد و منجر به بازاندیشی در مفاهیم موجود در گفتمان مسلط می شود. و پس از آن امکان تفکر و تعقل فراهم می آید . این همان کنش ارتباطی مطلوب و «وضعیت کلامی ایده آل» است که منجر به تقویت حوزه عمومی شده و کمپین را واجد عقلانیت ارتباطی ای می کند که رهایی بخش است .


تاثیر جنبش زنان و کمپین یک میلیون امضاء بر جنبش سبز

اما هدف من از شروع یادداشت با توصیف ماهیت کمپین یک میلیون امضاء این بود که بگویم این حرکت و نظایر آن چه تاثیری بر جنبش سبز داشته اند . دو توکویل معتقد است که جوامع مدنی افق دید شهروندان عادی را بزرگ تر کرده و آنها را توانمند می کنند. شاید عمده ترین ارتباط جنبش زنان – کمپین یک میلیون امضاء ، سازمانهای غیر دولتی زنان و سایر جنبش های اجتماعی – با جنبش سبز همین نقشی باشد که آنها در گسترش افق دید شهروندان باز ی کرده اند. این جنبش های اجتماعی که به تدریج حرکتهای خود را گسترش داده و روز به روز بیشتر به سمت نقد و گفت و گو و تداوم اعتراض اما با توسل به کنش های بدون خشونت می رفتند حوزه عمومی را در ایران تقویت کرده و «کنش ارتباطی» را به عنوان کنشی رهابی بخش و مطلوب برای تغییر وارد فرهنگ حرکتهای مردمی در ایران کردند. در واقع این حرکتها دو نقش عمده را در این میان بازی می کردند ، یکی در زمینه ارائه استراتژی به این جنبش در توسل به مبارزه بدون خشونت و ترویج فرهنگ این مبارزه و پذیرش نقد در فضای گفت و گو که به حرکتهای بدون خشونت و مبتنی بر گفت و گوی مردم پس از انتخابات منجر شد و دیگری تقویت حوزه عمومی و جان دادن به آن که خود نقش عمده ای در خودآگاه کردن مردم برای ورود به عرصه دموکراسی خواهی داشته و دارد . چه در آفریقای جنوبی زمانی که فعالیت اجتماعی و سیاسی سیاهان تحت هر عنوانی برای رهایی از نظام تبعیض نژادی ممنوع بود مگر در اتحادیه های کارگری ، آنها اولین قدم برای تقویت حوزه عمومی در آفریقای جنوبی را با تشکیل اتحادیه های کارگری برداشتند تا برای اعتراضات بزرگترشان مجرایی ، باز باشد .

به عبارت دیگر همه این حرکتهای کوچک فعالان جامعه مدنی ایران در سطوح عمومی و با گسترش فن آوری در سطوح مجازی و با رشد روز افزون رسانه های اینترنتی و ماهواره ای ، که خود امروزه بخشی از عرصه عمومی محسوب می شوند و در وسیع ترین مورد آن کمپین یک میلیون امضاء ، مجرایی بودند برای حرکتهای وسیع تری که امروز شاهدیم. در واقع جنش زنان از آن تجمع خیابانی خود در 22 خرداد 84 که به مسالمت آمیز ترین شکل ممکن برگزار شد و پس از مدتها با گذشتن از دیگری بزرگ، خیابان این عرصه عمومی را از آن خود کرد و مصرانه خواهان تغییر در قانون بود تا کمپین یک میلیون امضاء و معنا بخشی دوباره آن به فضاهای شهری و البته حرکتهای دیگر در زمینه های دیگر جنبش زنان ، خواسته و نا خواسته معناهای تازه ای را برای مبارزات مدنی خلق کردند . نمودها و تاثیرات این حرکتها را در راه پیمایی کاملا مسالمت آمیز 25 خرداد 88 ، که با سکوت و به زیبایی هر چه تمام تر برگزار شد شاهد بودیم . آن راه پیمایی و راه پیمایی های پس از آن بود که معنای دیگر به خیابانهای شهر داد و الگوی مصرف آنها را عوض کرد و شهر را از آن مردم نمود و به مدنی ترین شکل ممکن ، بدون خشونت و تنها با سکوت برگزار شد و البته به آن تراژدی ختم شد .

اینها همه درسی بود که برگ برگ آن از سالها حرکتهای مسالمت آمیز جنبش زنان ایران و به ویژه کمپین یک میلیون امضاء ، جنبش دانشجویی ، حرکتهای کارگری و صنفی و بسیاری دیگر از حرکتها و جنبش های تولد یافته در جامعه مدنی ایران ، بر جان جنبش سبز نقش بسته بود .

اما در پایان باید گفت در حالیکه پس از انتخابات با مهاجرت و کوچ بخش عظیمی از خبرنگاران و فعالان جامعه مدنی از ایران روبرو شدیم و این خود می تواند بر گسترش افق دید شهروندان عادی و پر قوا ماندن حوزه عمومی تاثیر گذار باشد ، حال با وجود آنکه پس از انتخابات و در سال گذشته سخت گیری درباره حجاب به دلیل التهاب موجود در جامعه کم رنگ شده بود اما برخورد با زنان به بهانه حجاب و پر رنگ شدن گفتمان رسمی حجاب در یک ماه اخیر شدید تر از همیشه دیده می شود . در حالیکه زنان در حرکتهای پس از انتخابات از فعالترین و مسالمت جو ترین کنشگران بوده اند – که از میانشان ندا آقا سلطان به نمادی برای آنها بدل شده - ، به نظر می رسد که هدف به خانه راندن این نیمی از جمعیت برای ضعیف شدن فضای نقد و گفت و گو در جامعه و ضعف «کنش ارتباطی» و در نتیجه آن «حوزه عمومی» است که این می تواند بر روند حرکتهای جنبش سبز تاثیر گذار باشد .