تبعیض جنسیتی محصول جهل است

گفتگو با صدیقه وسمقی

24 خرداد 1389

تغییر برای برابری: 22خرداد روز همبستگی جنبش زنان ایران، امسال خاطره ی یک رویداد دیگر را هم یدک می کشید، سال روز انتخابات دوره ی دهم ریاست جمهوری و وقایع پس از آن. گذشته از بسیاری اتفاقاتی که در این سال به وقوع پیوست، به نظر می رسد میان تغییرات اجتماعی مورد نظر معترضان به نتیجه ی انتخابات و مطالبات جنبش زنان ایران پیوندهایی وجود دارد، همینطور میان آنچه در این یکسال بر معترضان رفت با آنچه در این سال ها بر فعالین حقوق زنان گذشته است.آنچه می خوانید گفتگویی است با صدیقه وسمقی در همین رابطه.

1- در چند سال گذشته به دلیل افزایش ورود دختران به دانشگاه ها و فعالیت های اجتماعی و نیز به دلیل تلاش های مستمر فعالین حقوق زنان، بحث برابری جنسیتی در عرصه های مختلف همواره مطرح بوده است، تا جایی که بحث احقاق حقوق زنان و تلاش برای ایجاد برابری جنسیتی پیش از انتخابات نیز به یکی از چالش های کاندیداهای مختلف تبدیل گردید. در اعتراضات گسترده مردمی پس از انتخابات نیز حضور زنان و دختران در صفوف مقدم معترضان به گواه تصاویر و فیلم های موجود انکار نشدنی است. اکنون سئوال این است که با به آنچه گفته شد آیا گفتمان جنسيت در اعتراضات بعد از انتخابات، اصولا از مطالبات مطرح شده، هست ؟ و اگر نيست چرا؟

باید گفت که تبعیضات میان انسانها از جمله تبعیض میان زن و مرد و نابرابری حقوق آنان به دلیل تفاوت در جنسیت، محصول دوران جهل است. هر چه در تاریخ به عقب تر باز می گردیم و هر چه جهل انسان بیشتر بوده، تبعیضات را بیشتر می بینیم. به ویژه جهل در میان آن دسته از انسانها که مورد ظلم قرار گرفته اند. منظورم این است که هر چه جهل زنان نسبت به توانایی و حقوق خودشان بیشتر بوده، بیشتر مورد تبعیض و ستم قرار گرفته اند. به تاریخ بردگی نیز اگر نگاه کنیم وضعیت همین گونه است. بسیاری از بردگان، خود نیز باور کرده بودند که با انسانهای آزاد تفاوت دارند و شایسته حقوق برابر با آنان نیستند. به تدریج که آگاهی در میان بردگان تحت تاثیر عوامل گوناگون افزایش یافت، بردگان به بردگی خود و نابرابری حقوق خود با دیگران اعتراض کردند و بدین ترتیب طومار بردگی به شکل گذشته آن، درهم پیچیده شد. زنان با توجه به ضعف جسمانی نسبت به مردان در نقاط غیر متمدن جهان که زندگی، وحشی است تحت سلطه مردان قرار داشته و هنوز هم قرار دارند.

هر چه وابستگی زندگی به قوت و قدرت جسمانی کاهش می یابد و هر چه وابستگی به عقل و توانایی فکری و مهارتهای علمی افزایش می یابد، ما رشد زنان را بیشتر می بینیم. زنان خود را بیشتر باور می کنند و مردان نیز به غلط بودن باورهای کهن نسبت به زنان پی می برند.

در ایران نیز خوشبختانه چنین حرکتی که محصول آگاهی و بالندگی زنان است به وجود آمده است. زنان عملا نیز به ظالمانه بودن قوانین تبعیض آمیز پی برده اند و طعم تلخ این تبعیضات را تجربه کرده اند.

به نظر من با توجه به اینکه زنان تقریبا نیمی از جمعیت کشور را تشکیل می دهند و خواسته های آنان خواسته های یک صنف محدود نیست، نهضت برابری خواهی و رفع تبعیض آنان بسیار مهم و قابل توجه است . خواسته های زنان شامل منافع موقت و کوتاه مدت نیست که فراموش شود، این خواسته ها، مطالباتی انسانی است که لازمه زندگی انسانی زنان است.

الان نیز این مطالبات وجود دارد و اعمال محدودیت های شدید حکومت مانع ابراز این خواسته ها نشده است. مخالفت با لایحه حمایت خانواده نمود کوچکی از جنبش زنان است. اینکه ممکن است برخی تصور کنند جنبش زنان در برابری خواهی حقوق از حرکت باز ایستاده تصوری غیر واقعی است. این جنبش از حرکت باز نایستاده بلکه این تصور، از اعمال محدودیت و فشارهای شدید حکومت بر زنان و دیگر فعالان سیاسی و اجتماعی به وجود آمده است.

2- بسیاری از فعالین حقوق زنان بر این باورند که در انقلاب سال 1357 علیرغم حضور گسترده زنان در احزاب و گروه های فعال سیاسی و نقش جدی آن ها در شکل گیری انقلاب، مطالباتشان به دست فراموشی سپرده شد چون همواره مطرح می شد که اکنون مسایل مهم تری برای بحث وجود دارد. شما فکر می کنید در حال حاضر نیز چنین است؟ یعنی اکنون نیز به بحث برابری جنسیتی و یا در معنای کلی تر احقاق حقوق زنان به عنوان مسئله ای جزیی نگاه می شود که اکنون مجالی برای پافشاری بر آن نیست؟ اگر فضا را اینگونه می بینید به عقیده شما فعالین حقوق زنان چگونه می توانند در تغییر آن نقش بازی کنند و راهکارهای پیشنهادی شما برای مشارکت فعال تر در این عرصه چیست؟

سوال شما دارای چند بخش است . اجازه دهید به هر بخش جداگانه بپردازیم . به نظر من مهمترین دلایلی که باعث شد حقوق زنان پس از انقلاب 57 نادیده گرفته شود ،دو دلیل عمده است. اول آنکه زنان خود نیز در آن زمان مطالبات خود را تشریح و تبیین نکردند. تصور آنان از اسلام و اعتماد آنان به حاکمان دینی این باور رادر بسیاری از آنان به وجود آورده بود که حقوقشان تامین خواهد شد. همانطور که اکثریت ملت همین تصور را داشتند و به این جهت، مطالبات خود را بطور جزیی مطرح نکردند. از سوی دیگر هیجانات اوایل انقلاب وپس از آن وقوع جنگ نیز باعث می شد، طرح این مباحث تضعیف شود.

اما دلیل دوم، نگرش حاکم بر نظام سیاسی کشور نسبت به زن و حقوق اوست. این نگرش فقهی که حاکم بر همه حوزه ها در کشور است، تحت تاثیر عرف و فرهنگ مسلمانان اولیه در سرزمین حجاز است. من میان عرف، فرهنگ و سنن جاری در جامعه مسلمانان اولیه و اسلام، تفاوت قائلم ومعتقدم که اکثر بخش های فقه اسلامی تحت تاثیر این گونه عوامل است. فقها به دلیل اشکالات جدی که در مبانی فقه وجود دارد، میان عرف، فرهنگ و سنن مسلمانان اولیه و تعالیم و احکام اسلامی تفکیک قائل نشده اند. فقه با همین ضعف بزرگ در جمهوری اسلامی وارد حوزه ی قانونگذاری شد و از جمله قوانین مربوط به زنان با چنین دیدگاهی وضع شد. سالها تجربه عملی به زنان ثابت کرد که این قوانین نمی تواند حقوق آنان را تامین کند.

درباره بخش دیگر سوال باید بگویم اینکه موضوع اصلاح حقوق زنان و تغییر قوانین در این جهت به تعویق افتاده است، یک علتش همان دلیل دومی است که بیان کردم. چرا که برخی گمان می کنند تبعیض میان حقوق زن و مرد، یک دیدگاه اسلامی است و در نتیجه در برابر تغییر آن مقاومت می کنند. آنان فکر می کنند اگر حقوق زن و مرد در حوزه های گوناگون برابر شود اسلام به خطر خواهد افتاد. این نگاه عجیبی است . این دیدگاه قرن ها است که بر اسلام سایه افکنده و به همین دلیل اسلام به عنوان دینی مدافع تبعیضات معرفی شده است. این نگاه محصول علاقه مردان نسبت به سلطه بر زنان است و نه محصول اسلام. اما متاسفانه آنرا با ابزار دین توجیه می کنند.

من اشکالات زیادی را متوجه این دیدگاه می دانم که در دو کتاب خود (الف: زن، فقه، اسلام--- ب: بضاعت فقه وگستره نفوذ فقها) به تشریح و نقد آن پرداخته ام. علت دیگر به تاخیر افتادن اصلاح قوانین مربوط به زنان این بوده است که زنان تا چند سال اخیر در این مسیر جدیت نداشته اند. اکنون بسیاری از زنان، آگاه و مصمم هستند. آنان با جدیت تمام می خواهند که قوانین تبعیض آمیز تغییر کند. هر چه آگاهی در میان اقشار مختلف زنان بیشتر شود، تحقق این هدف ممکن تر خواهد شد. من گمان می کنم آگاهی عمومی زنان نسبت به حقوق خود و تبعیضات موجود هنوز کم است. بهترین راه، تلاش برای افزایش آگاهی است. اگر حکومت این همه موانع برسر راه فعالیتهای مدنی قرار نمی داد، گسترش آگاهی کار سختی نبود. اما در حال حاضر این کار اگر چه دشوار است، اما ممکن است . تشکیل شبکه های گوناگون اطلاع رسانی و آموزشی در شرایط حاضر از راه های بسیار مفید است. البته فعالیت های آشکار اجتماعی را نیز نباید فراموش کرد.

3- نگاهی به فعالیت های زنان در سال های گذشته و به طور مشخص برگزاری تجمع های اعتراضی زنان در این سال ها نشان می دهد که برخی از اینگونه تجمع ها گاه منجر به شکل گیری حرکت هایی مستمر و شبکه ای در بین فعالین حقوق زنان از جمله کمپین یک میلیون امضا (با الهام از مطالبات تجمع 22 خرداد 1385) شده است. شما فکر می کنید اعتراضات خیابانی مردم در یک سال گذشته نیز می تواند الهام بخش شکل گیری حرکت هایی مستمر و شبکه ای در بین گروه وسیعی از مردم شود؟ و آیا تجربه برگزاری چنین تجمع های مسالمت آمیزی توسط فعالین اجتماعی و به ویژه زنان در شکل گیری این نوع اعتراض در ابعاد گسترده موثر بوده است؟

بله قطعا چنین بوده است. از یکسو فعالیت آگاهانه زنان در حرکت های یکسال اخیر موثر بوده و به عبارت دیگر زنان را باید از پیشگامان جنبش سبز دانست و از سوی دیگر حرکت های گسترده یکسال اخیر نیز که توقف ناپذیر بوده و به شکل های گوناگون تداوم یافته، متقابلا بر جنبش زنان تاثیر داشته است. همانطور که قبلا گفتم، مطالبات اقشار گوناگون جنبش سبز و به ویژه زنان مطالبات موقت و سطحی نیست. این خواسته ها ضرورت های زندگی انسانی اقشار گوناگون از جمله زنان است که فراموش شدنی و دست برداشتنی نیستند، هر چه محدودیت بیشتر شود، هر چه فشار حکومت برای توقف طرح این خواسته ها افزایش یابد مطالبات جدی تر می شود. من نمی فهمم که چرا حکومت چنین رفتاری را می کند؟ در حالی که می توان با اقشار گوناگون از جمله زنان گفتگو و مذاکره کرد و به راهکارهای علمی و کارشناسی دست پیدا کرد. مطرح کردن مطالبات مردم از حکومت و فعالیت مدنی برای دست یافتن به خواسته ها از حقوق مسلم شهروندان است. محدود کردن این فعالیت ها غیر قانونی و ظالمانه است، که فقط هزینه را برای حاکمان و همینطور مردم بالا می برد.

4- در سال های اخیر بسیاری از فعالین اجتماعی به ویژه تعداد زیادی از فعالین حقوق زن بازداشت، زندانی و یا محروم از کار و تحصیل شده اند و اخبار مربوط به اینگونه فشارها همواره از طریق رسانه ها به اطلاع مردم رسیده است. فکر می کنید پایداری فعالین اجتماعی بر مطالباتشان علیرغم تمام فشارهای موجود، در شکستن فضای رعب و وحشت و سرکوب و زندان و محرومیت موثر بوده است؟

مطمئنا مقاومت و پایداری زنان و دیگر فعالان سیاسی که ظالمانه بازداشت و تحت فشار قرار گرفته اند و همینطور پایداری کسانی که با وجود محدودیت ها و تهدیدهای فراوان به فعالیت ادامه می دهند، موجب شکستن فضای رعب و وحشت شده است. چنان که دیدیم و شنیدیم در بازداشتگاه ها به رفتارهای بسیار زشت و غیر انسانی دست زدند و حتی افرادی در این بازداشتگاه ها کشته شدند. این رفتار های وحشیانه از آن رو انجام گرفت که معترضان بترسند. اما نتیجه، افزایش موج اعتراضات شد. عده زیادی نیز به معترضان پیوستند، چرا که فهمیدند واقعا ظلم و ستم وجود دارد. افزایش ستم و منع مردم از حقوقشان هیچ گاه وسیله خوبی برای حکومت کردن نیست. آنچه که مردم را به اعتراض وامی دارد، عدم تامین حقوق آنان است. حال چگونه می توان با پایمال کردن هر چه بیشتر این حقوق، آنان را وادار کرد که از اعتراض دست بردارند؟!

امروز بهترین راه برای کشور این است که مجرمان و متعدیان به حقوق مردم از بدنه حکومت کنار گذاشته شده، محاکمه و مجازات شوند و افرادی خوش سابقه، عاقل و مورد قبول، زمینه گفتگو با اقشار گوناگون معترضان را فراهم کنند و همینطور زمینه تحقق این خواسته های به حق و قانونی را آماده کنند. به هر حال به نظر من راهی جز تداوم حرکت های مدنی وطرح مطالبات وجود ندارد. امیدوارم افراد عاقل و پایبند موازین اخلاقی و انسانی نیز در بدنه حکومت در صدد برآیند که بهترین راه را برای پاسخگویی به شهروندان هم میهن خود بر گزینند. مطمئنا راهی که تا کنون انتخاب شده یعنی سرکوب، استفاده از تفنگ و باتوم و قمه و لشگر کشی نظامی در برابر آحاد ملت بدترین راه ممکن بوده است. در اینجا بد نیست به این نکته نیز اشاره کنم که برخی از مسئولین از آنجا که با قوانین و حقوق شرعی و قانونی و انسانی شهروندان آشنا نیستند و فقط به مصالح صاحبان قدرت فکر می کنند، مردم معترض را دشمن می خوانند. حکومتی که شهروندان معترض را دشمن قلمداد کند، از مسیر درک صلاح کشور و شهروندان خارج شده است. این گونه تلقی های نادرست باید اصلاح شود و حکومت باید حقوق مردم وحق اعتراض آنان را به رسمیت بشناسد و راه های مدنی و مسالمت جویانه را برای اظهار اعتراض باز کند تا این حرکت ها به راه های نادرست کشیده نشود.

5- با وجود آنکه اکنون به نظر می رسد که اعتراض های مردم بر مبنای مطالباتی گسترده است که برخی از آن ها در تجمع های خیابانی در قالب شعار مظرح می شود، فکر می کنید همچنان مطالبات کمپین یک میلیون امضا مطالبات بخشی از جامعه هست؟ و می توان به کارآمد بودن این حرکت در فضای کنونی امیدوار بود؟

بله، بخشی از مطالبات زنان، همان مطالباتی است که کمپین مطرح کرده است. من فکر می کنم این گونه حرکت های مدنی باید استمرار یابد و مطمئنا همانطور که تا کنون موثربوده، بعد از این نیز موثر خواهد بود. نکته ای که همواره باید به آن توجه کرد، بازنگری و تحلیل حرکت و دستاوردها و رفع اشکالات آن است. این کاری است که در سطح کلان نیز به آن نیازمندیم. اگر جمهوری اسلامی در سه دهه گذشته به طور مستمر به نقد و ارزیابی عملکرد خود و رفع اشکالات آن می پرداخت، شاید به سمت جلو حرکت می کرد. اگر در قانون اساسی راهکارهایی پیش بینی شده بود که نظام نو پای جمهوری اسلامی بتواند، خود را نقد و باز نگری کند و خطاها را بشناسد و اصلاح کند و در این طریق مردم و کارشناسان، مشارکت داشته باشند، به نقطه فعلی نمی رسید. البته اگر این راهکار نیز مانند اصول متعدد قانون اساسی معطل نمی ماند!