برای پی‌گیری مطالبات، متشکل شویم

 

۱۹ خرداد ۱۳۸۸

 

گفتگوی (سید غلامرضا هزاوه‌ای) با مرضیه مرتاضی لنگرودی

برخی تحریمیان معتقدند از انجا که رئیس جمهور یک تدارکاتچی بیش نیست و تنها مجری قوانینی است که زیر نظارت مستقیم و استصوابی شورای نگهبان قرار دارد ، شرکت در انتخابات تنها مشروعیت بخشی به نظام است و هیچ دستاورد چشمگیری در صورت پیروزی کاندیدا های اصلاح طلب نصیب ملک و ملت نمی شود. در پاسخ آنان چه می توان گفت؟
حتی اگر بپذیریم که رئیس جمهور تدارکاتچی است، باید قبول کنیم که حتی اختیارات یک تدارکاتچی هم، قدرت تخریبی فراوانی را به او می سپارد. رئیس جمهور فعلی نشان داد که تا چه حد می توان در جهت سرکوب نهاد ها گام برداشت. یک تدارکاتچی هم می تواند با حسن مدیریت و یا سوء مدیریت تاثیر زیادی در جامعه بگذارد. قدرت این را دارد که اگر متفاوت فکر کند، فضا متفاوت شود. همین رئیس‌جمهور تدارکاتچی قدرت این را داشت تا دانشجویان را ستاره‌دار کند. قدرت این را داشت تا نهادهای مردمی و مدنی، جنبش های اجتماعی اعم از جنبش زنان ، کارگران، دانشجویان، … سرکوب کند. بنا بر این ترجیح آن است که رئیس جمهور حتی اگر تدارکاتچی هم هست از طریق مدارا و صلح و سازش با مردم برخورد کند نه از راه فشار بر مردم و تفکیک مردم و تبعیض. دلیلی ندارد که این تدارکاتچی تنها تدارکاتچی یک قشر خاص باشد. رئیس جمهور، تدارکاتچی باشد اما تدارکاتچی همه اقشار مردم باشد.
آقای خاتمی علی‌رغم تدارکاتچی بودن توانست اصل شورا ها را که در قانون اساسی است و ۲۰ سال بود که مغفول مانده بود، اجرا کند و اداره امور مردم در شهرها، روستاها ، محلات و … را تا حدی به خود مردم بسپارد و مردم را بیش از پیش در سرنوشت خویش دخیل سازد. تفکرات و عملکرد این تدارکاتچی می تواند مهم و تعیین کننده باشد. باید تفکر تغییر کند تا در عمل خود را نشان دهد.

تفاوتی که این انتخابات با انتخابات گذشته دارد مطرح شدن گفتمان مطالبه محور است. مطالباتی از سوی جریانات مختلف و احزابی که شانس حضور در قدرت را ندارند و همچنین جنبش های زنان، دانشجویان، کارگران وطرح شد. آیا مطرح شدن این گفتمان را مثبت ارزیابی می کنید؟چنانچه کاندیدای اصلاح طلب به پاستور راه یافت توان، انگیزه، عزم و اراده پاسخ گویی به مطالبات در او وجود دارد؟ احزاب و گروه ها و جنبش های اجتماعی چگونه می توانند پس از پیروزی کاندیدای مورد نظرشان پیگیر مطالبات شوند؟
ملی مذهبی ها اولین گروهی بودند که بحث مطالبه محوری را مطرح کردند و من به عنوان کسی که هم عضو این گروه هستم و هم از تابستان گذشته در روند شکل گیری جلساتی با رویکرد مطالبه‌محوری که به طور جداگانه و هفتگی تشکیل می‌شد حضور داشتم، گفتمان مطالبه محور را یک گام اساسی در جهت توسعه ارزیابی می‌کنم .بعد از ۳۰ سال که شرکت در انتخابات بر اساس دلدادگی، سر سپردگی و یا شخصیت پرستی صورت می گرفت این بار با رویکرد مطالبه محوری به برنامه ها نیز توجه می شود و کاندیدا ها مورد پرسش قرار می گیرند. اما باید به این نکته توجه شود که: بین وعده هایی که کاندیدا ها قبل از انتخابات می دهند، و تحقق انها بعد از پیروزی کاندیدای خاص یک تفاوت اساسی وجود دارد. کاندیداها قبل از انتخابات وعده های حد اکثری می دهند اما این مردمند که پس از پیروزی کاندیدای مورد نظرشان باید پیگیر مطالباتشان باشند . اما برای پیگیری مطالبات باید متشکل بود و مردم ما متشکل نیستند. دولت نهم همه تشکل های موجود نیم بند را سرکوب کرد. چنانچه مردم متشکل نباشند کاندیدا ها پس از انتخابات می توانند به راحتی از زیر بار وعده هایی که داده اند شانه خالی کنند. بنابراین نگرشی که مردم را متشکل می خواهد و خرد جمعی را حاکم می کند ترجیح دارد. کاندیدایی که آن نگرش را دارد مفید خواهد بود. اکنون در جامعه ما معضلات اجتماعی فراوانی چون قانون شکنی وضعیف کشی، اعتیاد، طلاق، فقر و حجم بالای نقدینگی که در دست لایه‌ای از بخش خصوصی است و از دلایل تورم به حساب می آید، وجود دارد. مطالبات حول همین معضلات شکل می گیرد. برای برآورده شدن حداقل امنیت اقتصادی، سیاسی و اجتماعی باید بتوانیم متشکل شویم .کاندیدایی که در برنامه هایش به خرد جمعی و کارکرد آن توجه می‌کند و تاکید می ورزد به نظر من گزینه بهتری است.

از دیگر دلایل تحریم انتخابات تشکیک در سلامت و عدالت انتخابات است. آیا تشکیل کمیته های مدنی نظارتی چون کمیته صیانت از آراء و کمیته انتخابات آزاد، سالم و عادلانه کافی به نظر می رسد و می تواند تحریمیان را متقاعد سازد تا از صندوق ها قهر نکنند؟
آدم از ترس مرگ خودش را نمی کشد. انتخابات حقی است که در اثر مجاهدت ها، مبارزات و هزینه های فراوانی به دست آمده است. به هر حال می توان از این حق استفاده کرد. اینکه تقلب صورت می گیرد توجیه خوبی برای عدم شرکت در انتخابات نیست اگر یک سر جریان تقلب انتخاباتی جریان اقتدار گرا باشد سر دیگر، نا آگاهی مردم از قدرت خویش در تعین سرنوشت خویش است .و یا بی تفاوتی و بی اعتنایی به این قدرت و واگذاری آن در ازای دریافت حداقلی از امنیت است. اساسی ترین مانع گسترش تقلب در انتخابات حضور حداکثری و توافق حداکثری مردم در انتخابات و کاندیدای واحد است. تجربه به ما نشان داده با وجود موانعی چون نظارت استصوابی و سایر موانعی که بر سر راه مشارکت حداکثری مردم قرار داده اند ، در سال ۷۶ آقای خاتمی از صندوق ها بیرون آمد. تقلبات چون سیلبندهای جزئی است که در مقابل سیل عظیم حضور مردم، توان ایستادگی ندارد و خواهد شکست. در دوره پیش نیز بسیاری از تحریمیان با تحریم خود، اجازه دادند که اقتدار گرایان حاکم شوند. آنها نیاز چندانی به تقلب نداشتند و زحمت زیادی برای بدست گرفتن قدرت نکشیدند. چون هواداران به اصطلاح پای کار و تشنه به دست گرفتن قدرت و انتقام گیری از اصلاح طلبان را به اندازه ای که بتوانند با حداقل آرا پیروز شوند را تدارک دیده بودند. آنها به کثرت آرای تحریمی ها بیش از آرای هوادارانشان دلبسته بودند و حساب کرده بودند که معلوم شد درست حساب کرده اند . اگر این آرای خاموش به پای صندوق آمده بودند قطعا امروز وضعیت جامعه ایران اینطور نبود. در واقع ۲۰ میلیون آرای خاموش با متقلب ها همراهی کردند .
اما توصیه ای که می توان به خاموش ها داشت این است که حالا که اکثریت اقشار مردم از دانشگاهیان، سیاستمداران، جامعه شناسان، حقوق دانان، زنان خانه دار، هنرمندان، موسیقی دانان، اهل فرهنگ و حتی کودکان مطالبات خود را مطرح کردند. خاموش ها نیز مطالبات خود را بیان کنند. به هر حال صاحبان آراء خاموش که از مریخ نیامده اند . اهل همین آب و خاکند و قطعاً مطالباتی دارند که لازم است آنها را بیان کنند. چناچه ناامید هستند که مورد بحث ما قرار نمی گیرند، شایسته این است که به عنوان یک کنشگر اجتماعی یا سیاسی دست به یک کنش فعال و اکت سیاسی یا مدنی بزنند. دارای تحلیل باشند و اگر چه تحریمی اند اما تحریم را با امیدواری و شادابی و متکی بر مستندات و مطالبات مطرح کنند. تنزه طلبی و عزلت گزینی هیچگاه دستاوردی در پی نداشته است. وقت آن رسیده است که تحریمیان از یک نق نقوی ناراضی به یک روشنفکر تحلیلگر ارتقاء سطح دهند و البته ضمن ارائه مطالبات، راهکار وصول به آنها را نیز بگویند.

http://www.kharaabaat.com/