هرجا سري است مي کوبند     هرجا دري است مي بندند

گفتگوي نوشين احمدي با سيمين بهبهاني در مورد حمله به شيرين عبادي

 

‫۱۹ دي ۱۳۸۷

مدرسه فمينيستي: «سالي كه به‎دنيا آمدم، شيرين عبادي، جامه‎ي قضاوت بر تن كرد و از اولين زنان قاضي در ايران شد تا جامعه، حق قضاوت زنان را به‎رسميت بشناسد و در كسوت قضاوت، حقوق زن ايراني را فرياد زند و به نوشته در آورد و آن را طلب كند... وقتي هنوز نمي‎دانستم شجاعت در ابراز انديشه چيست و چطور آن را مي‎نويسند اشعار شجاعانه و زنانه‎ي سيمين بهبهاني را خواندم و متوجه شدم ادبيات را چگونه مي‎توان به متن زندگي و دردهاي اجتماعي زنان پيوند زد... هنوز به مدرسه نمي‎رفتم و سواد خواندن نداشتم كه نوشته‎هاي ماندگار مهرانگيز كار در دفاع از حقوق زنان ايران در نشريات وقت منتشر و افق‎هاي نوين براي زنان ايراني را نويد مي‎داد...» اين جملات را پيشترها در زمانه بهار جنبش زنان به قلم آوردم ولي امروز در اين دنياي ديوانه و مملو از خشونت، با چشماني اشک بار از بي رحمي، دوران پاييزي جنبش خود را با سختي و با مرارت پشت سر مي گذاريم، مي دانم که اين دوران نيز مي گذرد و بار ديگر اوج ها و باز هم فرودهايي ديگر در پيش است، تنها غصه ام از آن روست که اين سه ياري که به ما مبارزه آموخته اند، يکي در آن سوي آبهاست و آن ديگري به خاطر سوي چشمان اش به زحمت مي تواند اشعارش را بخواند و اين يک که هميشه پشت و پناه بي پناهاني همچون ما زنان بوده است، امروز در معرض هتک حرمت و بدترين خشونت ها آن هم از سوي «هموطنان» اش قرار گرفته است. دلم گرفته است که امروز، مايي که آن سه را همواره ستوده ايم و هر کدام شان براي ما نماد و نشانه اي از چهل تکه مبارزات مان است، چنين ناخواسته در مشقت و سختي قرار گرفته اند.

دلم گرفته است اما هنگامي که مي بينم شيرين عبادي، اين ستون ماندگار جنبش زنان، همچنان شجاعانه و يک تنه در برابر همه اين تندبادها مي ايستد و با ايستادگي اش نيز به ما درس هاي جديدي مي آموزد، پر از اميد مي شوم. اميد به اين که شيرين عبادي اين زن يکه و سرافزار، زني تنها در آستانه فصلي سرد، فصل هاي سرد را به خاطر همه ما و با ياري همه ما به کناري خواهد زد.

اميد به اين که سيمين بهبهاني، به رغم چشماني که فروغ اش کاهش مي يابد، هنوز مي سرايد و مي خواند و با اشعارش با ظلم مي ستيزد. اميدم آن است که شيرين عبادي و سيمين بهبهاني همان گونه که سينه سپر کردند و با حرکت و قدم مبارک خود، لايحه حمايت از خانواده را از «صحن علني مجلس» زدودند، امروز نيز با همبستگي ما زنان، مي توانند سينه سپر کنند و همه اين تندبادها را به کناري بزنند.

مصاحبه زير را هنگامي که روز گذشته پاي صحبت سيمين بهبهاني به خاطر يار ديرينش (شيرين عبادي) نشسته بوديم با ايشان انجام دادم که حاکي از نگراني او در مورد برخوردهاي اخير نسبت به شيرين عبادي است

نوشين احمدي خراساني: خانم بهبهاني، حتما اطلاع داريد که کانون مدافعان حقوق بشر را پلمب کردند و متاسفانه حملات خشونت آميزي را در مورد خانم شيرين عبادي آغاز کرده اند. مي خواستم نظر شما را در اين مورد بدانم. و اين که چرا خانم عبادي مرکز چنين برخوردهايي قرار گرفته است؟

سيمين بهبهاني: من از اين بابت قلبا بسيار متاسفم. تا مدت ها پيش مي شد احساس کرد که يک سلسله کارهاي عاقلانه اي به چشم مي خورد، اما مدتي است که مي بينم که آنچه انجام مي گيرد گاه حتا خلاف عقل سليم است و گاه به شکل چشم گيري، حتا به نوعي حالت لجبازي پيدا مي کند. من بيشتر جلسات عمومي که کانون مدافعان حقوق بشر برگزار مي کرد شرکت داشتم و در آن جا هيچ بحثي که صدمه اي به امنيت کشور بزند يا اين که يک جنبه شورشگري داشته باشد مشاهده نکردم. همان روز هم که دفتر کانون را پلمب کردند، من داشتم حاضر مي شدم که به اين جلسه که به مناسبت سالگرد اعلاميه حقوق بشر برگزار مي شد شرکت کنم که منصوره شجاعي با من تماس گرفتند و گفتند که چنين مسئله تاسف باري اتفاق افتاده و من تعجب کردم و باورم نمي شد که چرا بايد اين کار خشونت آميز را بکنند. فعاليت هاي کانون مدافعان و شخص شيرين عبادي، همگي به نفع کشور و سربلندي مملکت است. فعاليت هاي حقوق بشري گاهي اوقات جنبه راهنما و راهگشا و کمک به حال دارد و در همه عالم همه مي دانند که دولت ها که خودشان به تنهايي نمي توانند تصميم درستي اتخاذ کنند و همين سازمان ها هستند که راهگشاي تصميمات و اعمال درست دولت ها هستند. من فکر مي کنم تعطيلي چنين سازمان هايي و سرکوب آدم هايي مثل شيرين عبادي که فکر و نظري دارند واقعا به ضرر مملکت است.

نوشين احمدي: خانم بهبهاني، همانطور که اطلاع داريد يک عده بسيجي ريخته اند جلوي خانه خانم عبادي و تابلوي وکالت ايشان را کنده اند و با شعارهاي عجيبي که آدم حيرت مي کند، ايشان را مدافع جنگ معرفي کرده اند!!! نظرتان در مورد چنين اعمالي چيست؟

سيمين بهبهاني: به صراحت مي گويم که خانم عبادي مايه افتخار زنان ايران است. او جايزه نوبل را از آن خود کرده و تلاش و کوشش عملي شيرين عبادي است که تمام هم و غم اش را در اين چند ساله در دفاع از حقوق بشر گذاشته و جلوي بسياري از مفاسد را گرفته پرونده هايي را که در رابطه با افراد بي پناه، قتل هاي زنجيره اي، پرونده هاي فعالان دانشجويي و زنان و دراويش گنابادي به طور رايگان قبول کرده و از آنان دفاع مي کند و به سرنوشت قضايي شان رسيدگي مي کند. بنابراين فکر مي کنم چنين زني را بايد قدرش را دانست و ازش سپاسگذار بود نمي دانم چرا يک عده ريخته اند در خانه ايشان و در و ديوار را کثيف کرده اند. نمي دانم اين کارها و حرکات يعني چه؟ اين کارهاي زشتي است و اگر هر کسي حرفي دارد بزند ولي رفتن و سياه کردن ديوارها و اينجور کارها کار آدم عاقل نيست. آن هم وقتي که طرف آدم، کسي است مثل شيرين عبادي که فرد منطقي و اهل گفتگوست، مدافع صلح است و دانشي دارد و مي تواند جوابگوي اعمال خودش باشد. بنابراين اگر کسي در مورد رفتار و گفتار خانم عبادي حرفي دارد مي تواند با منطق صحبت کند ولي چنين اعمال جنجال برانگيزي واقعا شايسته نيست.

نوشين احمدي: آنها که جلوي در منزل خانم عبادي اجتماع کرده بودند شعارشان اين بود که: «اسرائيل جنايت مي کند، عبادي حمايت مي کند». با توجه به شناخت شما از فعاليت هاي خانم عبادي، نظرتان در مورد اين شعارشان چيست؟

سيمين بهبهاني: به نظر من اين شعار را احتمالا براي درست شدن «قافيه اش» ساخته اند وگرنه هيچ استناد واقعي ندارد و همه ما خانم عبادي را مي شناسيم که ايشان هميشه صلح طلب و مخالف خشونت بوده اند. همه ما و همه مدافعان حقوق بشر، ضد جنگ و خشونت و نابرابري هستيم. حالا هر جنگي و زير هر پوششي که باشد. وقتي دنيا مي تواند با صلح و صفا و گفتگو امور خودش را بگذارند و تنظيم کند، چه لزومي دارد که بايد يکي نيزه بپراند و يکي هم بمب در جواب بريزد. هر دوي اين دو دسته که خشونت ايجاد مي کنند کارهاي ناشايستي مرتکب شده اند و البته در اين ميان قربانيان اين خشونت ها يعني کودکان و زنان گناهي ندارند. من داشتم تلويزيون نگاه مي کردم و ديدم يک مردي نمي دانم از کدام گروه بود يا حماس يا اسرائيل فرقي نمي کند، ولي آنچنان زار مي زد و نشسته بود سر خرابي هايش و بچه اش را نشان مي داد که کشته شده بود و مي گفت آخر اين بچه چه گناهي کرده، من اين صحنه ها را مي بينم واقعا دلم به درد آيد و جگرم خون شده است. وقتي آدم ها مي توانند بنشينند و در مورد مشکلات شان با هم گفتگو بکنند چرا بايد مرتکب چنين جنايت هايي بشوند و خشونت راه بياندازند. حالا به فرض حماس هم از بين برود، ولي مسئله و مشکل اصلي تروريسم است که گسترش پيدا کرده و با چنين جنگ هايي، ريشه تروريسم از بين نمي رود. ممکن است جنگ يک قوانيني داشته باشد ولي تروريسم ديگر هيچ قانوني ندارد

نوشين احمدي: خانم بهبهاني عزيز، شما پيشترها شعري در مذمت جنگ سروده ايد، آيا ممکن است و حوصله آن را داريد که بار ديگر آن را براي ما با صداي گرم و ماندگار خودتان بخوانيد؟

سيمين بهبهاني: اتفاقا اين شعر وصف حال مادري است که در جنگ کودکش را از دست داده است و شعر اينطور شروع مي شود:

آشفته حال و سودايي
اندوهگين و افسرده
چادر به سر نپوشيده
رخ با حجاب نسپارده
سوداي گير و بندش نه
وز گزمگان گزندش نه
فکر بپوش و پنهان کن
خاطر از او نيازرده
چشم اش دو دانه انگور
از خوشه ها جدا مانده
دست زمانه صد خم خون
از اين دو دانه افشرده
ديوانه، پاک ديوانه
با خلق و خويش بيگانه
گيرم برد جهان را آب
او خوابش از جهان برده
يک جفت اشک نفرين را
سربازمرده پوتين را
آويزه کرده بر گردن
بندش به هم گره خورده
گفتم که چيست اين معني
خنديد و گفت فرزندم، طفلک نشسته بر دوشم
پوتين برون نياورده
پوتين برون نياورده

نوشين احمدي: خانم بهبهاني با سپاس از شما و با اميد به صلح و برابري .

 

 

تنها مطالب و مقالاتي که با نام جبهه ملي ايران - ارو‌پا درج ميشود نظرات گردانندگان سايت ميباشد .