مصاحبه با شهلا لاهيجي به مناسبت 22 خرداد

 

به كوشش مريم رحماني

 

 - 25 خرداد 1387

 

مدرسه فمينيستي: به نظر نظر شما آيا 22خرداد روز مهمی در تاریخ جنبش زنان ایران است ؟ و فكر مي كنيد این روز چه تاثیری بر حرکت های زنان داشته است؟

 

 مهم بودن یا نبودن یک روز را خواسته های شما معین می کند زمانی که شما خواسته ای دارید که طیف گسترده ای از زنان، از زن مسلمان بسیار بسیار محافظه کار تا زن مدرن و تحصیل کرده و دانشگاهی و کاملا سکولار چنین خواسته ای را دارند آن وقت آن حرکت و اهمیت طرح موضوع مطرح می شود. بعد که موضوع امضاها مطرح شد و شکل منظمی به خود گرفت هر شخصی که کمپین را امضا کرد خود عضوی برای گسترش خواسته ها در جای دیگر شد. وقتی طراحان یک خواسته ای این ذکاوت را دارند که چنین بعد فراگیری داشته باشد آن وقت می توان گفت بار همگانی دارد و چون زنان نیمی از جامعه اند باید خواسته هایشان درجایی منعکس شود و این انعکاس باید در نهاد مدنی مردم یعنی مجلس منعکس شود من دلم می خواهد خانم های نماینده مجلس بگویند به چه شکل و روش دیگری می شد این خواسته ها را مطرح کرد چون آنها چه در مجلس پنجم چه در مجلس ششم و چه مجلس هفتم این خواستها را مطرح نکردند در واقع مجلس پنجم و هفتم تنها قوانین زن ستیز تصویب کردند و مجلس ششم هم خیلی دیر به فکر اصلاح قوانین افتاد. البته این بستگی به شکل انتخاب نمایندگان هم دارد وقتی نمایندگان ما توسط یک جریان خاص معرفی و انتخاب می شوند شاید اصلا متوجه نمی شوند که باید بلندگو وصدای چه قشری از جامعه باشند وقتی گزینش می شوند که مبادا رنگ و بویی از مطالبه حقوق زنان داشته باشند طبیعی است که آنها سخنگوی زنان نخواهند بود من فکر می کنم زنان ما باید از انتخابات بعدی در ستادهای تبلیغاتی نمایندگان زن حضور بیابیند وآنها را مسئول کنند در صورت انتخاب شدن خواسته های زنان را در صحن مجلس منعکس کنند.

درباره قسمت دوم سوال به نظرم روز 22 خرداد مظلومیت حرکت زنان را نشان داد.چرا که حتی مجالی داده نشد تا این زنان صحبت کنند، ببینند این زنها می خواهند حرف خوب بزند یا حرف بد. می خواهند توهین کنند یا یک خواسته محترمانه را مطرح کنند. من در یک فرصتی که رو در روی خانم بهروزی قرار گرفتم به ایشان گفتم تصور من این بود که یکی از شما می آمد تا ببیند این زنان چه می خواهند بگویند شما زن بودید. به جای اینکه «پلیس های کتک زن» را بفرستند یک نفر می آمد و می پرسید خواسته این زنان چیست؟ ایا اینها آدم هاي خشونت طلبي اند؟ آیا همان طور که پلیس تهران به زنان پلیس گفته بود این زنها آمده بودند که حجاب هایشان را بردارند؟ آمده بودند که لباس هایشان را در بیاورند؟ یا آمده بودند که بگویند نمی خواهند همسرشان تعدد زوجات داشته باشند و به ساحت زن بودنشان اهانت شود. حق دیه برابر می خواهند و...

حتی به زنان پلیس گفته شده بود اینها مشتی زن سلطنت طلب هستند که قصد دارند کشف حجاب کنند وگرنه اگر به آنها هم می گفتند این زنان برای چه آمده اند من فکرمی کنم آنها هم چوب هایشان را زمین می گذاشتند و با ما همراهی می کردند چرا که من فکر می کنم هیچ زنی در سراسر ایران موافق تعدد زوجات نیست و اصولا در این صورت لفظ همسر زیر سوال می رود و بدین ترتیب مرد تنها مالکی است که می تواند تعداد گله اش را زیاد کند.

بهرحال تعدد زوجات مسئله ای که تمام کشورهای مسلمان بابت آن مورد نکوهش قرار می گیرند. در 22 خرداد این یکی از خواسته ها بود. اساسا موضوع این است که به زن ابتدا به عنوان یک انسان بنگريم بعد به چشم جنسیت درون او. یادمان باشد زنان هرچه می خواهند مطلقا برای خودشان نیست برای بهبود کل جامعه است. برای توسعه پایدار است. حضور در تولید و اشتغال 48درصدی بیکاری زنان است برای رفع بحران های جهانی و درونی است که ایران را احاطه کرده و بخشی از این بحران گریبانگیر زنان ایران است.

 

مدرسه فمينيستي: از دل تجمع 22 خرداد 1385 کمپین یک میلیون امضا برای تغییر قوانین تبعیض آمیز بیرون آمد. حال شما چه ارتباطی بین روز 22 خرداد و کمپین می بینید؟

 

 22 خرداد جرقه ای بود برای تغییر برخی مواد فوری، وقتی می گوییم فوری یعنی تمام موادی که تمام زنان از پایین ترین قشر تا بالاترین قشر جامعه را در بر می گیرد. کمپین دموکراتیک ترین حرکت ممکن است بدون آنکه ذره ای خشونت در آن باشد.

 

مدرسه فمينيستي: ما دوسال پیاپی در 22 خرداد تجمع داشتیم و دو سال هم تجمعی برگزار نشد و در واقع این دو سال برای برخی گروها روش چهره به چهره جایگزین روش تجمع شد تفاوت این دو نوع حرکت از نظر شما چیست و اینکه به نظر شما شرایط سیاسی و اجتماعی به چه میزان در تغییر شیوه حرکت زنان دخیل بوده است؟

 ببینید من به شخصه خودم تایید گر تجمعات عمومی در مکان های سرباز نیستم چون وقتی فراخوان می دهیم باید به فکر امنیت کسانی که مخاطب این فراخوان هستند باشیم چون در جاهایی مثل ایران که به هیچ وجه حقوق بشر و مبانی آن رعایت نمی شود ، از جمله اینکه تمام انسانها حق دارند در تمام مراکز عمومی مثل پارک ها که ورود در آن نیاز به اجازه ندارد، تجمع داشته باشند اما چون در ایران این موارد در باره هر آنچه مربوط به زنان است مطلقا رعایت نمی شود من نظر ممتنع درباره این تجمعات دارم.

اما شما ببینید اگر دو تا زن در پارک بنشینند و از مشکلات خانوادگی شان صحبت کنند و مثلا از خشونت های فیزیکی شوهرانشان صحبت کنند یا از اینکه شوهرشان ازدواج مجدد کرده اند، حرف بزنند آیا پلیس مانع آنها می شود؟مگر کمپین چیزی غیر از آن است.

روش چهره به چهره زحمت بیشتري دارد زمان بیشتری می برد و بازهم افراد در همین رابطه دستگیر می شوند من می خواهم بدانم در کجای این روش جرم نهفته است؟ چون بسیاری از دوستانی که مورد اعتراض واقع شدند؛ جلب شدند یا حتی مجازات شدند مگر جز این بوده که کنار دست زن دیگری نشسته اند و گفته اند اگر از این قانون ناراضی هستی تو هم مثل من امضا کن اسمت را هم بنویس و بگو تو هم با این خواسته ها موافقی؟ سوال من این است کجای این کار غیر قانونی است؟ در این عمل کجا خلاف قانون صورت گرفته است؟

وقتی اجازه تشکیل هیچ تشکلی را نمی دهند و اجازه نمی دهند زنان به طور قانونی حتی آن طور که در قانون اساسی قید شده است با همه مشکلاتی که دارد تشکلی درست کنند بنابراین راه دیگری جز فریاد زدن در خیابان باقی نمی ماند.

به هر حال شرایط سیاسی و اجتماعی اجبارهایی را به ما وارد می کند تحت شرایط حاضر زنان چگونه می توانند صدایشان را به جامعه برسانند ما نمی توانیم تنها با نوشتن مقاله، مصاحبه با رسانه های همگانی دیگران را از خواسته های مان مطلع کنیم تنها رادیو گفتگو چندبار اعلام آمادگی برای مصاحبه با اعضای جنبش زنان را کرده بود که آن را هم تعطیل کردند چون اصلا نظام ما تحمل شنیدن هیچ گونه ندای مخالفی را ندارد.

در این کشور یک نفر که بناست برای یک مقطعی از یک جریانی استفاده کند حق دارد تقریبا تمام تشکیلات قدرت را زیر سوال ببرد و مورد باز خواست هم قرار نگیرد. اما اگر ما بگوییم دو یا سه تا از این قانون را فعلا تاکید می کنم فعلا اصلاح کنید فریاد وااسلاما بلند می شود ولی این وااسلاما درباره سوء استفاده های مالی و امتیازاتی که به گروه های خاصی داده می شود درحالی که مردم ما کم کم دیگر نمی تواند سوار اتوبوس هم شوند، بلند نمی شود. بنابراین کل نگرش سیستم به مردم اشکال دارد یعنی مردم که اربابان و اصل هستند، فرمانده هستند تبدیل به خادمان شده اند در حالی که دولت باید خادم و مطیع مردم باشد.

 

مدرسه فمينيستي: به نظر شما کمپین باعث می شود زنان اصولگرا در مجلس هشتم تغییر قوانین تبعیض آمیز علیه زنان را در صحن مجلس مطرح کنند یا خیر؟

- موضوع این است که نمایندگان ما باید بگویند مردم را نمایندگی می کنند یا دولت را؟ این یک اصل است. اول باید به این موضوع جواب دهند. چون اگر مردم را نمایندگی می کنند بسیاری از زنان کاملا مذهبی و کاملا سنتی و کاملا معتقد به جمهوری اسلامی درخواست این تغییر را دارند و این درخواست تغییر به منزله فروپاشی نظام نیست درخواست تغییر بخشی از قوانین مدنی است. اگر زنان نماینده حداقل مدعی نمایندگی همین زنان سنتی هستند (ما را كه غرب زده خطاب می کنند و خودشان را نماینده ما نمی داند) پس اگر نخواهند چنین مسائلی را در مجلس مطرح کنند آن وقت باید گفت آنها نماینده هیچ قشری از این جامعه نیستند و تنها نماینده حاکمیت هستند و به مردم کاری ندارند.

مدرسه فمينيستي: مطلع هستید جریان حاکم در کشور امروزه از زنان و تشکل های مستقل مردمی با عنوان براندازان نرم یاد می کند و کمپین يك ميليون امضا را اینگونه نگاه می کند نظر شما دراین باره چیست؟

 

 من اگر جای مردان حکومت بودم هرگز از این لفظ استفاده نمی کردم چون این لفظ بیش از آنکه نیت مخالف (از زبان مردان قدرت می گویم) اعتراض کنندگان را نشان دهند نشان از ترس عمیق در دل حاکمان از هر گونه حرکتی است. می دانید مانند این است که یک نفر دم در خانه اش بايستد و بگوید هرکس که بخواهد از این در رد شود قصد دارد از خانه من دزدی کند آیا این درست است؟ بنابراین این ابتدایی ترین حق مردم است که اعتراضشان را نسبت به هر چیزی بیان کنند. به گرانی به عدم اشتغال زنان به اهانت به زنان در کوچه و خیابان. وقتی به وقایع زندان گوانتانامو اعتراض می کنند و می گویند روش امریکا در برخورد با زندانیان غیر قانونی است چطور با زنان ایرانی داخل سرزمین خودمان اینگونه برخورد می کنند؟ مصداق حکایت یک بام و دو هواست.