چندهمسری ؛ واقعیت تلخ زندگی زنان

 

تعدد زوجات به عنوان حقی که قانون و عرف در اختیار مردان قرار داده موضوع دادرسی پرونده های بسیاری است که پیامد های آن برای زندگی زنان و نهاد خانواده را می توان به سادگی با یک حضور کوتاه در دفاتر وکالت یا دادگاه های خانواده به وضوح دید. در ماده 1119 قانون مدنی جمهوری اسلامی ایران در مورد تعدد زوجات چنین آمده است: طرفین ازدواج می توانند هر شرطی که مخالف با مقتضای عقد مزبور نباشد در ضمن عقد ازدواج یا عقد لازم دیگر بگذارند، مثل اینکه شرط شود هر گاه شوهر زن دیگر بگیرد یا در مدت معینی غایب شود یا ترک انفاق کند یا علیه حیات زن سوء قصد یا سوء رفتاری کند که زندگانی آنها با یکدیگر غیرقابل تحمل شود زن وکیل و وکیل در توکیل باشد که پس از اثبات تحقق شرط در محکمه و صدور حکم نهایی خود را مطلقه سازد. این قانون که لغو آن یکی از مطالبات کمپین یک میلیون امضا و جنبش
برابری خواه زنان در ایران است به دفعات مورد نقد و بررسی قرار گرفته و در لابه لای پرونده های ثبت شده در دادگاه ها می توان موارد روشن نابرابری زن و مرد در پیشگاه قانون را به وضوح دید. بررسی پیامدها و روند حقوقی این قانون از ورای موارد حقوقی ثبت شده با زهره ارزنی وکیل دادگستری موضوع گفت وگویی است که می خوانید.
¦
+
با وجود آنکه تک همسری طبیعی ترین شکل زندگی زناشویی است قانون مدنی ایران به صراحت حق چندهمسری برای مردان قائل شده و از این طریق عبارت کلیشه ای «چهار زن عقدی و بی نهایت زن صیغه ای» را رسماً عینیت بخشیده است. در پرونده هایی که به شما ارجاع می شود چقدر با این مساله مواجه بوده اید که زنان از چندهمسری مردان شان و مشکلات حقوقی که به تبع آن برای شان ایجاد می شود شاکی باشند؟
همین امروز خانم مسنی برای مشاوره در مورد پرونده اش به دفترم مراجعه کرد و در همین رابطه (تعدد زوجات) کمک می خواست. این خانم چند سال از همسرش بزرگ تر بوده و مرد قبلاً یک زن و دو بچه و این خانم هم یک دختر و یک پسر داشته اند. مرد زن اول را طلاق می دهد و زن دوم می گیرد. بعد از مدتی دوباره زن سوم را می گیرد و باز صاحب یک دختر و یک پسر می شود و باز بعد از مدتی زن سوم را طلاق می دهد و با زنی ازدواج می کند که بیست و چند سال از او کوچک تر است و با او زندگی می کند یعنی در حال حاضر زن دوم و زن چهارم را همزمان دارد. این خانم که همسر دوم بود، می گفت: «من خیاطی کردم و دو دستگاه خانه داشتم. این مرد آه در بساط نداشت و به خاطر مسائل مالی زندانی شده بود. من خانه هایم را فروختم و او را از زندان آزاد کردم. بعد هم خیاطی کردم که بخشی از مخارج زندگی را تامین کنم.» سال 1338 ازدواج آنان ثبت شده و بر اساس مدارکی که همراهش آورده بود این زن در سال 1345 آموزشگاه خیاطی و درآمدی بیش از مرد داشته است. این زن می گفت: «تمام درآمدم در اختیار شوهرم بود، هم برای گذران زندگی و هم هر کار دیگری که پیش می آمد. بعد از مدتی نمایشگاه اتومبیل خرید که بخشی از پول آن را من پرداخت کردم و یک خانه هم در فرمانیه داریم که در حال حاضر در آن ساکن هستیم اما همه چیز به نام شوهرم است و حالا من می خواهم بدانم که حق و حقوقم چه می شود
این زن حالا به فکر حق و حقوق خودش افتاده بود. من به او گفتم طلاق نگیری بهتر است چون چیزی به نام تو نیست و همان حق و حقوق اندک را به تو می دهند.
این زن در حال حاضر در خانه ای در فرمانیه زندگی می کند و زن چهارم در شیراز است. خانه فرمانیه سه طبقه است و مساحت هر طبقه 250 متر است. حالا شوهر این زن آمده و می خواهد زن چهارم را هم به این خانه بیاورد و در یکی از همین طبقات اسکان داشته باشند. بهانه اش تنها زندگی کردن این دو زن است و می گوید هر دوی شما تنها هستید. اگر یک جا زندگی کنید من هم خیالم راحت می شود که دیگر تنها نیستید و از نگرانی هر دوی شما در می آیم. زن دوم در جواب این حرف همسرش داد و بیداد راه انداخته است. ناراضی بود و می گفت حتی هزینه های زندگی من را هم نمی دهد. در ظاهر این مرد دو ماه با همسر چهارم زندگی می کند و بعد از مدتی که با او دعوایش می شود به خانه همسر دوم می آید و دوباره دو ماه با این زندگی می کند و دوباره دعواشان می شود و می رود شیراز یعنی روابط عادی با همسرانش ندارد و همیشه وقتی پیش همسر دوم است که با همسر چهارمش دعوا داشته باشد یا بالعکس. البته این آقا خیالش راحت است چون هر وقت با هر یک از زن هایش دعوا کند جایی دارد که برود.
+
آیا زن چهارم با آگاهی از اینکه مرد متاهل است با او ازدواج کرده؟
بله، زن چهارم اول صیغه بوده و بعد از مدتی عقد کرده اند و طبق گفته این زن با وجود تمکن مالی از اموالش حتی چیزی را به نام فرزندانش ثبت نکرده است.می گفت: من هم به دلیل کهولت سن دیگر قادر به کار کردن نیستم و هزینه های زندگی ام را پسرم که در انگلیس زندگی می کند، می پردازد. زن در حال حاضر هیچ چیز ندارد، خانه ای را که داشته فروخته و پولش را به مرد داده و متاسفانه تمام پولی که در آن زمان پرداخت کرده قرض محسوب می شود و عین آن را می تواند در صورت توان اثبات ماجرا بگیرد نه آنچه بر ارزش این پول در این مدت افزوده شده مگر اینکه از این دارایی چیزی به نامش ثبت شده باشد.
این خانم خودش به هر حال زن دوم بوده و می گوید: بچه های همسر اول را بزرگ کرده است. اما در حالی با او ازدواج کرده که مرد متاهل بوده است. یک سری از مدارکی را که داشت به من داد. ظاهراً سال 66 دادخواست طلاق داده. لایحه شوهرش را مطالعه کردم و دیدم که این خانم سال 38 که با این آقا ازدواج کرده خودش بیوه بوده اما بچه نداشته و با علم به تاهل مرد همسرش شده است.
+
پس به شکلی این مساله علاوه بر اینکه حق و حقوق قانونی در اختیار مردان قرار می دهد که بتوانند چند همسر در آن واحد اختیار کنند متوجه زن هایی هم هست که آگاهانه یا ناآگاهانه به هر دلیلی اعم از تکیه بر توان اقتصادی مرد یا هر دلیل دیگری همسر دوم می شوند. یعنی مساله ای دو سویه است که در هر حال حق و حقوق زن است که ضایع می شود.
در ازدواج مجدد «زن» همیشه یک طرف ماجراست. ما نمی توانیم به صرف بحث های تئوریک که این تفکر مردسالار وجود دارد، مسائل را تک بعدی ببینیم. البته گاهی زن دوم هیچ اطلاعی ندارد و بعد از ازدواج یا بچه دار شدن متوجه می شود. این زن به دلیل بی اطلاعی به نوعی قربانی است. در این مواقع مردها به خاطر پنهان کاری با سوءاستفاده از ناآگاهی زن شناسنامه المثنی می گیرند و نام زن اول را در شناسنامه دوم ثبت نمی کنند و به عنوان مرد مجرد همسر دیگری اختیار می کنند. در مواردی هم زنان آگاهانه تن به ازدواج مجدد می دهند که آن هم دلایل گوناگونی دارد.
+
چطور می شود که وقتی می خواهند شناسنامه المثنی بگیرند اسم زن اول از شناسنامه حذف می شود؟ هیچ مکانیسمی در این باره وجود ندارد که از مراجع قانونی استعلام شود؟
قبلاً دفتر ازدواج باید این ازدواج ها را به اداره ثبت احوال اعلام می کرد و شاید به دلیل بوروکراسی و سیستم ثبت دستی کارمندان اطلاعات کامل را در اظهارنامه مرد ثبت نمی کردند بنابراین کسی خبردار نمی شد. اما از زمانی که کار رایانه ای شده، این مراحل تغییر کرده، بانک اطلاعاتی افراد به روز شده و می توان با استعلام جواب گرفت.
+
در صورتی که مکانیسم ثبت ازدواج ناقص انجام نشود و در بانک اطلاعاتی اطلاعات اشخاص کامل وارد شود و به روز باشد، آیا زنان می توانند با استعلام متوجه وضعیت تاهل مرد شوند؟
این در صورتی است که زنان مطلع باشند که چنین کاری می توانند بکنند. شاید هم زن آگاهی نداشته باشد که می تواند چنین کاری انجام دهد اما موضوع دیگر آن است که بعضی از زنان با علم به این نکته ازدواج می کنند. ما به صرف تفکر مردسالار حاکم نمی توانیم به هر دلیلی مسوولیت را از زنان سلب کنیم چرا که تصمیم این زنان هم در دوام تعدد زوجات موثر است. گرچه در این صورت هم مرد است که در مقابل زن دیگری تعهد و مسوولیت داشته و این مسوولیت را نقض کرده و به سمت زن دیگری کشیده شده و قانون هم این اختیار را به او داده و زن دوم نقشی به لحاظ حقوقی ندارد اما بی تاثیر در ایجاد این بحران نیست. طرف قرارداد به نوعی خود زن است که به همنوع خودش و زنی دیگر آسیب می رساند.
+
در این فرآیند مسائل حقوقی خانواده و حق و حقوقی که قانون در اختیار مرد می گذارد از پرداخت نفقه تا سایر مسائل مالی چگونه است؟
قبل از اینکه قانون مدونی باشد تعدد زوجات را به استناد شریعت و آیات قرآن انجام می دادند و تا چهار زن عقدی را مجاز و شرعی می دانستند. سنت شیعه هم صیغه را بدون محدودیت در تعداد زنان صیغه ای رایج کرد. اما به نوعی صیغه را هم می توان در زمره تعدد زوجات به حساب آورد، گرچه به لحاظ قانونی حق و حقوق متفاوتی با عقد رسمی دارد اما به لحاظ شرعی نوعی ازدواج مجدد با شرایطی متفاوت است.
از زمانی که قوانین مدون شدند یعنی از اوایل دهه 1300 که قانون مدنی به نگارش درآمد و سال 1307 که قانون مدنی نگاشته شده به نوعی بر ازدواج مجدد و تعدد زوجات صحه گذاشته شد. گرچه در قوانین ما به صراحت به تعداد زنان عقدی اشاره نشده و جاهایی هم که به تعدد زوجات اشاره شده از تعدادش ذکری به میان نیامده است. قانون حمایت از خانواده در سال 1353 می گفت اگر مرد بخواهد زن دوم بگیرد باید از دادگاه اجازه بگیرد و رعایت هشت شرط را در این زمینه الزامی کرد. اما از این عبارت «زن دوم» که در این قانون آمده می توان این مفهوم را استنباط کرد که مرد نمی تواند «زن سوم و چهارم» بگیرد. اما ماده 21 لایحه حمایت از خانواده به «زن بعدی» اشاره می کند. این زن بعدی می تواند زن سوم، چهارم یا هر چه باشد. تا سهمیه چهار زن عقدی هست مرد می تواند زن بعدی بگیرد که این امر به نوعی داشتن چهار زن عقدی را در قوانین رسمیت می بخشد.
+
از پرونده های دیگری که در مدت وکالت خود در این زمینه داشته اید، بگویید.
شش سال پیش پرونده ای داشتم که مردی همزمان سه زن داشت. تاجر فرش بود و بسیار متمول و نمی خواست زنان از وجود هم آگاه شوند. اما این زنان با هم ارتباط برقرار کرده بودند و طبق نقشه ای هر سه به همراه مرد به آلمان رفته بودند. در کشورهای اروپایی تعدد زوجات جرم محسوب می شود بر همین مبنا این سه زن در آلمان از مرد شکایت کرده و او را به زندان انداخته بودند. بعد هم با گرفتن طلاق هست و نیست مرد در آلمان را از او گرفته بودند. مرد بعد از بازگشت به دفترم مراجعه کرد تا وکالت دهد که هر سه زن را با هم طلاق بدهد. تصمیم داشت دست کم اموال خود را در ایران نجات بدهد. یک دادخواست طلاق در آن واحد داد و هر سه را با هم طلاق داد.
این زنان به دلیل اینکه به حق و حقوق خودشان واقف بودند، این مرد را با تابعیت مضاعف آلمانی-ایرانی اش به دام قانون آن مملکت انداخته بودند. همان طور که گفتم در بسیاری از کشورهای غربی تعدد زوجات جرم است و این سه زن با استناد به همین قوانین اموال مرد را به حکم قانون از او گرفته و میان خود تقسیم کرده بودند. مرد که در ایران هم اموال زیادی داشت، می گفت مهریه آنها را داده ام و طلاق شان می دهم.
+
وضعیت تعدد زوجات را در حال حاضر چطور می بینید؟
اگر در قدیم این روند فقط در قشر خاصی دیده می شد ولی متاسفانه در شرایط فعلی رو به گسترش است. در میان طیفی از استادان دانشگاه ها، روشنفکرها و هنرمندان و... هم دیده می شود. این جای سوال دارد. مثلاً یک روشنفکر پر مدعای ایرانی را می شناسم که سن بالایی هم دارد و بعد از 21 سال زندگی مشترک با همسرش اکنون با خانم جوانی آشنا شده و به زنش گفته، من می خواهم این زن را عقد کنم. تصمیم با خودت است، می توانی با من زندگی کنی یا اگر نمی خواهی جدا شویم.

 

روزنامه سرمایه