فریاد تبعیض

 

من جرمم اینست که با نیمه ناتمام خود به برابری سخن گفته ام

در سرزمین من عاشق بودن جنایت است... در سرزمین من زن نیمه ناتمام من است... و من جرمم اینست که با نیمه ناتمام خود به برابری سخن گفته ام... در سرزمین من حوا بخاطر یک سیب روزی هزار بار سنگسار می شود... در سرزمین من دلها عشق را از نگاهها می جویند...

آری در سرزمین من یک مادر ولی فرزندش محسوب نمی شود، او هرگز هیچ حق و اختیاری برای ازدواج، سفر، حساب بانکی و سایر مسائل قانونی فرزندش ندارد.

آری در سرزمین من اگر پدری فرزند خود را به قتل برساند، مورد بازخواست قرار نمی گیرد و مادر دردمند و تنها باید به دریافت دیه اکتفا کرده و تا پایان عمر در غم از دست دادن جگر گوشه اش زاری نماید.

 

آری در سرزمین من اگر پدری بمیرد، تمامی اختیارات فرزندش به دست پدربزرگش خواهد افتاد و باز هم مادر دردمند و تنها باید سکوت اختیار نموده و فقط به دیدار فرزندش راضی و خشنود باشد.

آری در سرزمین من پدر می تواند پسرش را کتک بزند، دخترش را مورد آزار و اذیت و حتی تجاوز جنسی قرار دهد و مادر زخم خورده فقط میتواند با اشکهای خود مرهمی بر دل آزرده فرزندانش باشد.

آری در سرزمین من شهادت یک زن در هیچ محکمه ای مورد قبول نیست و هرگز نمی تواند ظلم یا عمل خلافی را که شاهد آن بوده در دادگاه اظهار نماید.

آری در سرزمین من اگر پدری بمیرد، فرزندان دختر به اندازه نیمی از سهم فرزندان پسر از ارث پدری برخوردار خواهند بود.

آری در سرزمین من دختران از کودکی باید خود را کاملاً بپوشانند تا از نگاه مردان مصون بمانند... باید همیشه مطیع بی چون و چرای پدران و همسران خود باشند... نباید با صدای بلند بخندند... نباید به تنهایی به گردش بروند... نباید روابط اجتماعی آزاد داشته باشند... نباید لباسهای زیبا با رنگهای شاد بپوشند... و صدها باید و نباید دیگر که فقط به دلیل زن بودن به آنها تحمیل شده است...

سرزمین من ایران است با تمدنی کهن به قدمت هزاران سال...

ولی هنوز هم زن نیمه ناتمام من است...

به راستی چرا؟؟؟

 

حمیده