"نمی دانم اقایان چه جوابی در مقابل وجدان خود دارند"

 

30 مهر 1387

 

تغییر برای برابری، الناز انصاری

عشا مومنی داوطلب کمپین یک میلیون امضا در کالیفرنیا .24 ماه جاری در یکی از اتوبان های تهران و در حین راننگی بازداشت شد و تا امروز در زندان اوین به سر می برد. وی یک روز پس از بازداشت تماس تلفنی با منزل خود برقرار کرده و بعد از آن هیچ تماسی با بیرون از زندان نداشته است. خانواده عشا از زمان دستگیری دخترشان بارها به دادگاه انقلاب مراجعه کرده اند اما موفق نشده اند ملاقاتی با او داشته باشند یا حتی اتهام فرزندشان را بدانند. غلامرضا مومنی پدر عشا، مهندس 60 ساله عمران است که همزمان با انقلاب از آمریکا به کشور بازگشته و 30 سال از عمر خود را در محرومترین نقاط کشور به راه سازی پرداخته است.

گفت و گوی پدر عشا با سایت تغییر برای برابری را در زیر می خوانید.

آقای مومنی آخرین اطلاعی که از وضعیت عشا دارید چیست؟

تا جایی که ما اطلاع داریم عشا هنوز در انفرادی بند 209 زندان اوین است. بعد از اولین تماسی که روز پس از بازداشت اش از زندان داشت هیچ تماسی با ما نگرفته است. دادگاه هم اطلاع درستی به ما نمی دهد و آقای دادخواه هم هنوز نه موفق به ملاقات با عشا شده و نه پرونده را خوانده است.

طبق اطلاعی که ما داشتیم روز گذشته از وزارت اطلاعات به منزل شما آمدند. دلیل این حضور مجدد ماموران در خانه شخصی شما چه بود؟

بله دیروز سه شنبه، از اوین آمدند دنبال چند فیلم دیگری که روز اول در بازرسی خانه آنها را نبرده بودند. بعد به منزل یکی از دوستان عشا رفتند و فیلم هایی را که دست او بود گرفتند. چیزی به ما درباره عشا نگفتند و فقط دنبال فیلم ها بودند.

شما این فیلم ها را دیده بودید و آیا می دانید این فیلم ها درباره چه چیزی بود؟

این فیلم هایی که برده اند مجموعه است از مصاحبه هایی که دخترم با فعالان اجتماعی انجام داده بود. خود من این فیلم ها را دیدم و واقعا لذت بردم. این فیلم ها نشان می داد که زنان جامعه ما چقدر رشد کرده اند و در چه سطح بالایی از آگاهی اجتماعی قرار دارند. این فیلم می توانست تاثیر خیلی خوبی خارج از کشور داشته باشد. عشا این فیلم ها را برای کار دانشگاهی اش تهیه کرده بود. خود من در آمریکا تحصیل کرده ام و با اینکه قرار نبود این فیلم ها خارج از چارچوب دانشگاه پخش شود اما می دانم که در سطح اساتید دانشگاه ها هم دید خوبی درباره ایران و وضعیت زنان کشور وجود ندارد و عشا هم خیلی روی این موضوع حساس بود. حال اگر عشا تصمیم می گرفت برود از مردم کوچه بازار فیلم تهیه کند می گفتند او می خواهد فقر و محرومیت را در ایران به تصویر بکشد و چهره نظام را خراب کند. اما دیدن این زنان چه تاثیری می تواند خارج از کشور داشته باشد جز نشان دادن رشد جامعه ایران.

مصاحبه هایی که عشا انجام داده همه گی با اعضای جنبش زنان بوده است. خود شما چه نظری درباره کمپین یک میلیون امضا دارید؟

من کاملا با این جریان موافقم. خواسته های شما خلاف شرع و امنیت کشورنیست. من به عنوان یک پدر خط مشی شما را قبول دارم و افتخار می کنم که دخترم هم عضو کمپین است. خود من به بقیه دخترانم و به هر زنی که ببینم می گویم عضو این کمپین شود. مطمئنم حتی اگر به بالاترین مقام حکومت هم خواسته های کمپین درست منتقل شود با آن مخالفتی نخواهند کرد، چنانچه بسیاری از علما هم این مطالبات را خلاف شرع نمی دانند و با تغییر این قوانین موافق هستند. من هم مثل عشا و مثل همه شما خودم را عضو این کمپین می دانم.

شما قبل از مصاحبه اشاره کردید که شهروند آمریکا هستید و عشا و یکی دیگر از دخترانتان در امریکا متولد شده اند، آیا در آمریکا و در مبارزات پیش از انقلاب هم فعال بودید؟

من در آمریکا از جمله کسانی بودم که برای سرنگونی رژیم شاه مبارزه می کردم. زمانی که شاه در آمریکا با کارتر در کاخ سفید ملاقات داشت من از جمله دانشجویانی بودم که مقابل کاخ سفید تظاهرات کردند. با آمدن آیت الله خمینی به ایران به کشورم بازگشتم و از آن زمان تا امروز 30 سال است در بدترین مناطق ایران راهسازی می کنم. 12 سال در بوشهر بودم که بخش اعظمی از این سالها در زمان جنگ گذشت. 4سال در هرمزگان، چند سال در غرب کشور و ... . زمانی که خانواده ام از آمریکا برگشتند عشا در برازجان تحصیل کرد. در مدرسه ای که حتی صندلی نداشت و من با هزینه شخصی ام برای مدرسه صندلی خریدم. منظور من در اینجا این نیست که بگویم خیلی انسان فداکاری هستم. به هر حال این انتخاب آگاهانه و شخصی ما بر مبنای علاقه ای که به ایران داشتیم بود. اما وقتی می بینم امروز همان دختری که از ناز و نعمت در امریکا آمد ایران تا دیپلم گرفت و یک لحظه از دغدغه هایش برای ایران و مردم کشورش کم نشد امروز در یک سلول انفرادی در زندان است دلم به درد می آید.

آیا شما به واسطه عشا با موضوع حقوق زنان آشنا شدید یا این جزو دغدغه های شماست که بخشی از آن را در علاقه تان به ایران و یا مبارزاتتان پیش از انقلاب باید جست؟

به اعتقاد من توسعه فقط راه سازی و صنعت و اقتصاد نیست. توسعه باید همزمان باشد. نمی توانیم در سند چشم انداز بیست ساله ادعا کنیم که می خواهیم حرف اول را خاورمیانه بزنیم اما زنان مان که 60 درصد تحصیل کرده های مملکت هستند به خاطر قوانین ناعادلانه در چنین وضعیت غیر انسانی داشته باشند. گیرم بیست سال بعد به اهداف این سند رسیدیم و از نظر اقتصادی به جایگاه یک کشور توسعه یافته دست پیدا کردیم، آیا آن زمان با این وضعیت اجتماعی که مشکل زنان بخش مهمی از آن است می توانیم با افتخار پیشرفتمان را به جهانیان اعلام کنیم. اصلا آیا با این شرایط به چنین کشوری توسعه یافته می گویند؟ به خاطر همه این ها باید ایران در قوانین خود راجع به زنان بازنگری کند و من مطمئنم که بالاخره آقایان به این تغییر تن خواهند داد.

از طرفی مسائله زنان چیزی نیست که بگوییم فقط به خود زنان مربوط است. همه ما زنانی را در اطراف خود می بینیم که به خاطر این قوانین تحت فشار هستند. یکی از دلایلی که عشا به موضوع زنان علاقه مند است تجربه شخصی او در زندگی است. بچه من سالها به خاطر همین قوانینی که به او حقی برای طلاق و زندگی زناشویی نمی داد عذاب کشید. همه ما شاهد زنانی هستیم که با مردان بیمار و یا نالایقی زندگی می کنند که فقط به دلگرمی قانون می توانند دست بالا داشته باشند.

تا به حال بیش از 50 نفر از اعضای کمپین به اتهام فعالیت هایی مشابه فعالیت فرزند شما زندانی شده اند. فکر می کنید این برخوردها از جمله برخورد با عشا با چه منطق و دیدگاهی صورت می گیرد؟

تا جایی که من فیلم ها را دیده ام و با دوستان عشا در کمپین آشنا هستم هیچ حرف غیر منطقی نشنیده ام. این حرفها و کار دخترم نه خواست براندازی است نه قابلیت این کار را دارند. اگر خود من احساس می کردم که دخترم کاری می کند که خلاف امنیت ملی یا قانون است بی شک خود من اولین کسی بودم که مانع کار او می شدم. این قوانین ایراد دارد و باید تغییر کنند. خود آقایان هم بهتر می دانند چون به هر حال خودشان دختر دارند و به هر حال زنانی را دیده اند که برای گرفتن طلاق یا حضانت فرزندانشان چند سال باید دوندگی کنند. واقعا نمی دانم آقایان چرا با این حرکت مخالف هستند. حرکتی که به نفع همه زنان و حتی مردان است چرا باید انقدر هزینه بپردازد.

روز گذشته آقای دادخواه اعلام کردند که وکالت پرونده عشا را به عهده گرفته اند. نظر حقوقی ایشان درباره پرونده چیست؟

آقای دادخواه همانطور که در مصاحبه ای که با سایت شما کرده بودند دیدم معتقدند عشا هیچ کاری خلاف قانون انجام نداده و دادگاه نمی تواند وی را مجرم اعلام کند. ایشان هنوز پرونده را مطالعه نکرده اند و گویا نمی توانند تا پایان بازجویی این کار را بکنند، اما با شناختی که از کمپین داشتند و توضیحاتی که ما درباره فعالیت عشا داده ایم معتقدند عمل خلاف قانونی رخ نداده است.

مراجعات شما به دادگاه تا امروز بی نتیجه بوده است؟

بله. یک روز پس از بازداشت عشا با سند معتبر به دادگاه رفتم و گفتم دخترم را با سند آزاد کنید، فیلم ها را ببینید اگر موردی خلاف امنیت کشورو قانون داشت هر گاه بخواهید خودم فرزندم می آورم که جواب بدهد. گفتند بروید خانه هر وقت لازم بود می گوییم بیایید و تا زمانی که نگفته ایم لازم نیست به دادگاه مراجعه کنید. این شیوه برخورد با یک خانواده نگران و این شیوه بازداشت بدون احضاریه و بدون حضور وکیل و اینکه اجازه هیچ تماس و ملاقاتی به ما نمی دهند واقعا یک روند قرون وسطایی است.

عشا قبل از بازداشت خود به دوستانش گفته بود که باید برای جراحی کلیه اش بستری شود. آیا موفق به درمان شد یا پیش از این اقدام دستگیر شده است؟

عشا مدارک پزشکی اش را کامل کرده بود و قرار بود روز شنبه برای جراحی کلیه از بیمارستان آتیه وقت گرفته بود. در حالی که دو روز قبل از این قرار بازداشت شد. ما بیش از هر چیز نگران وضعیت جسمی او هستیم چون عشا در حالت عادی از درد کلیه و ناراحتی معده رنج می برد چه برسد به اینکه تحت این فشار روانی در زندان باشد. مادر عشا وضعیت روحی خیلی بدی دارد و به شدت نگران حال عشا است. البته با مروری که درباره خبرهای مربوط به بازداشت اعضای کمپین کردم می دانم این نگرانی ها و فشارها برای اولین بار نیست که رخ داده و نمی دانم چرا آقایانی که شاهد اینهمه رنج خانواده ها هستند، کمی انعطاف نشان نمی دهند و باز زندانی و خانواده اش را از اولین حقوق خود محروم می کنند.

همه اینها را می بینم و افسوس می خورم به حال جوانان وطنم. بالاخره عشا آزاد می شود چه یک ماه بعد چه یک سال وچه دو سال بعد. فقط نمی دانم این آقایان چه جوابی به وجدان خود می دهند در برابر این کارهایی که انجام می دهند. چه جوابی دارند برای این همه عذابی که امروز خانواده من می کشند و می دانم خانواده های دیگری جز ما هم کشیده و می کشند.