|
|
|
||
زنان کرد در زنجير فرهنگ قومي |
||||
گفت و گو با گزينگ قاضي، عضو انجمن ادبي مهاباد و فعال اجتماعي و مشاوره خانواده و زنان
خانم قاضي تلاش ميکند با نوشتن مقالات اجتماعي در سايت انجمن قلم کردستان ايران، گوشه کوچکي از مشکلات فرهنگي زنان را در کردستان و ايران روشن نمايد. تخصص شما در ادبيات فارسي است. چرا بيشتر وقت خود را به مسايل اجتماعي، بهخصوص مسأله زنان اختصاص دادهايد؟ در خانوادهاي بزرگ شدم که هيچ روزي براي فراغت خود نداشت. برخورد به مسايل ديگران از نزديک و به طور عيني و زنده ما را در هر گرايش و سمتي که بوديم به مشکلات جامعه و مردم گره ميزد و همين حس مسووليت در مقابل انسانها، من را به بلوغ رساند. در برخورد به مسايل، لمس موانع فرهنگي و اجتماعي و قانوني ميسرتر بود. عليالخصوص در رابطه با زنان که همهي اين موارد نام برده بيانعطافتر بودند. هر چند زياد نگذاشتيم اما از آنچه از دست و دلم برآمده کوتاهي نکرده و نميکنم. خودم زنم و به آن ميبالم و نميگذارم مشکلات در سر راه و عقبماندگيهايش را به ذات بزرگ او نسبت بدهند و براي احقاق اين بزرگواري خواهم کوشيد که ارتقاي انسان را در آن ميبينم. ۱۰ دسامبر امسال، ۶۰ سال از تصويب اعلاميه جهاني حقوق بشر ميگذرد، به نظر شما دولت ايران که يکي از اولين کشورهاي است که آن را امضا کرده است تا چه اندازه اين ۳۰ اصل را در رابطه با زنان رعايت نموده است؟ اين چنين امضاهايي بناي عملي و علمي ندارد، مانند سدي ميماند که بدون مطالعه احداث شود، نميشود از چنين سدي توقع برآورده کردن آن منافع پيشبيني شده را داشت. اصولاً کارهاي بيبنياد و بيمطالعه زودانجام و در نتيجه بيثمر است. و اينکه ايران ۶۰ يا صد سال پيش چنين اعلاميهاي را تصويب کرده باشد، دليل بر متمدني نميشود. چنين کارهايي بستري مناسب ميخواهد و آماده کردن آن بسيار پيچيده و زمانبر و درايتي خاص ميخواهد که هنوز در بين ما سراغ نيست. اينقدر که در رابطه با زنان سوال ميشود انگار در ايران وضعيت مردان خيلي ايدهآل است. زنان کرد در زمان حکومت جمهوري اسلامي با مقاسيه با ساير نقاط ايران از حقوق برابر از لحاظ آزاديهاي اجتماعي، سياسي، فرهنگي و مذهبي برخوردار بودهاند؟ زنان در کردستان به نسبت وضعيت همجنسانشان در مرکز به آن درجه از رشد اجتماعي نرسيدهاند تا با قانون و موانع آن به اندازهي آنان درگير شوند، بنابراين درگيري مرکزنشينان با قانون به نسبت شهرهاي حاشيهنشين بيشتر است. از نظر قانون جمهوري اسلامي، تفاوتي بين زنان شهرهاي حاشيهنشين و غيرمرکز با زنان کرد وجود ندارد، بلکه مشکل کلي و اساسي زنان در ايران، فرهنگي است تا قانوني، چيزي که از بدو تولد با آن درگيرند. اگر زنان در مقايسه با هم از آزادي به يک ميزان برخوردار نيستند به شخصيت فرديشان برميگردد. اما در رابطه با عدم آزاديهاي اجتماعي، سياسي، مذهبي و فرهنگي همهي زنان يکسانند و برابر. يعني در ايران مشکل به بيعدالتي در توزيع آزادي
برنميگردد. بلکه مشکل در عدم آزادي در تمام اين زمينههاست. طرح از نيما دارابي اگرچه در دنيا حرف از برابري زنان با مردان است، حتي در دنياي غرب اکثريت زنان علاوه بر کار در بيرون از خانه، تمام کارهاي خانه و تربيت فرزندان را انجام ميدهند، آيا شما اين را برابري ميدانيد؟ من مردان را در غرب در درجهاي از حقوق قانوني نميبينم که زنان بخواهند براي رسيدن به آن درجه تلاش کنند. در غرب هم انسانها براي خواستههاي فردي خود که فارغ از جنسيت است تلاش ميکنند. مثل فرهنگ برهنگي يا حقوق همجنسبازان. شايد در بين آنها هم ذهنيتهايي از برتري مرد بر زن در فرهنگشان باقي مانده باشد. اما قانون به آن ذهنيتها بها نميدهد. به عبارتي قانون گامي جلوتر از مردم حرکت ميکند. اينکه زن علاوه بر کار بيرون، مسووليتهايي داخل خانه دارد، نشان از توان بالاي اوست. اما همين موضوع مو قعي مسألهساز ميشود که بدون خواست قلبي زن، بر او تحميل شود. در حالي که در غرب ، به زن براي اين مسأله که حتي با عشق انجام ميدهد، حقوقي تعلق ميگيرد و به تماميت او لطمهاي وارد نميکند. برابري حقوق زنان با مردان در قوانين جمهوري اسلامي از جمله حق طلاق، ارث، مسافرت، پستهاي کليدي، و غيره وجود ندارد، زنان در ايران چگونه ميتوانند براي برابري تلاش نمايند؟ تقريباً بسياري از اين موارد در قراردادهاي خصوصي ممکن است و مانع قانوني ندارد. يعني اگر زن و مرد با هم سر اينکه حق طلاق با زن باشد يا بر سر حق مالکيت به توافق برسند، امکانپذير است و منع قانوني ندارد. اما بايد اذعان کرد اين قانوني که وجود دارد، چندين گام جلوتر از باورهاي مردم است. مثلاً برخورد مردم ما به زناني که حتي در ممالک ديگر به مقامهاي کليدي ميرسند، اين است که «مگر در آن فلان مملکت قحطالرجال است.» در اين رابطه باور زنان به خود بسيار مهم است. که در سطح بسيار پاييني است. نابرابري زن و مرد، چه براي مرد و چه براي زن، از فرهنگ گذشته و به يک حس دروني و باور تبديل شده است. آسيبش را هر دو طرف همزمان ميبينند. چون مرد و زن دو قطب از يک پروسهي واحد هستند و سود و زيانشان به هم گره خورده است. در نقطه مقابل، مردي که به خود اجازه ميدهد از موضع بالا به زن برخورد کند، زني است که باور دارد اين حق مرد است. عدم وابستگي اقتصادي يکي از راهها براي توانمندي حرکت زنان در ايران و کردستان است، آيا راهي براي زنان وجود دارد که کار اقتصادي مستقل شروع نمايند؟ آنها يکي از ابعاد هزارگانهي جامعه هستند و همه به هم گره خورده و بايد با هم پيش بروند. اين حرف بسيار درستي است که عدم وابستگي اقتصادي يکي از راهها براي توانمندي حرکت زنان در هر جاي دنيا است. اما نگاه فرهنگي به کار در بين ما به شدت گرفتار ارزشگذاري است تا جايي که نفس کار و نتيجه آن ناديده گرفته ميشود. بنابراين اينجا هم مشکل و مانع قبل از اينکه قانوني و يا عدم کار باشد، فرهنگي است. در حال حاضر، تعدادي از فعالان مدني زن کرد در زندان هستند، علت اين همه فشار بر زنان کرد چيست؟ براي اينکه دو طرف قانونمنديهاي لازم را رعايت نميکنند. البته در ايران، مجري قانون خود قانونشکنترين رکن جامعه است. در مقابل حرکتها چه اين حرکت قانونمند بوده و چه غيرقانونمند، واکنش مجري قانون فرقي نميکند. کافي است اين حرکت در موضع مخالف باشد. واکنش مجري قانون در اين رابطه سليقهاي است نه قانوني. مثلاً اگر مرکزنشين باشي، واکنش يکجور و حاشيهنشين باشي جور ديگر است. کرد باشي يکجور ديگر و زن باشي جور ديگر. ميخواهم بگويم مشکل عدم قانـونمندي از جانـب خود مجري قانـون است که راه را بر گفـت و گوي سالـم ميبندد. اگر نه خواستهها آنچنان شاق و غير قابل برآورد نبودهاند. و بيشترين ناامني حکومت در رابطه با بيگانگي با مردم است. بنا بر گزارش سازمانهاي جهاني دفاع از حقوق بشر، علاوه بر دولت جمهوري اسلامي، زنان و دختران کرد مورد تعرض اقوام و نزديکان خود قرار ميگيرند. زنان، روشنفکران و فعالان مدني چه کار بايد انجام دهند تا تفکر و انديشه حقوق بشر و رعايت حقوق انساني زنان در ايران و کردستان در خانواده مورد قبول قرار گيرد؟ دليل اين تعرضات هم پر واضح است که فرهنگي است. همچنين تضاد شديدي که به واسطهي ارتباطات بين نسل گذشته و جديد به وجود آمده است. نهادهاي روشنفکر و فعالان مدني با آگاهيبخشي عمومي و قانون با حضور قاطع خود ميتوانند به نحوهي ابراز اختلافات، جهت انساني و مدني بدهند. مهمترين مسأله که همواره قدرت دخالت همه جانبهي نسل گذشته را در زندگي نسل امروز قوام ميدهد، عدم استقلال مالي جوانان است. وقتي نسل گذشته تمام امکان زندگي را براي نسل امروز فراهم ميکند خود به خود حق دخالت را ايجاد ميکند. آمار خودکشي زنان در کردستان خيلي زياد است، علت اين خودکشي ها به نظر شما چيست؟ در بين اقوام سنتي که روابط به شدت چهره به چهره است، آبرو يکي از بزرگترين تابوهاست. بر اين مبنا زن که به واسطهي تحصيل و گسترش ارتباطات جمعي به يک خودباوري دروني رسيده است، اما اين خودباوري دروني هيچ نمود بيروني نمييابد و مثلاً به دليل زن يا دختر بودنش مورد تحقير و اهانت قرار ميگيرد گرچه ميتواند اقدام و شکايت قانوني داشته باشد، اما آبرو تابويي است که نميتوان شکست و وقتي شخصيتاً هم ظلم را نميتواند بپذيرد، ناچار به حذف و از ميان برداشتن خود ميگرايد. البته عدم پشتوانهي مالي در اين رابطه بسيار مهم است. تابوها بزرگترين موانع فرهنگي هستند که بر شعور انسانها حکومت ميکنند. در حال حاضر، چند نفر فعال مدني زن کرد در زندان هستند؟ اين آمارها چيزي به مطلب اضافه نميکند و براي موارد مورد نياز، سايتهايي وجود دارند که ميشود از آنها دريافت کرد. من به اخبار نااميدکننده علاقهمند نيستم. چرا که در اين رابطه به شدت احساساتي و متأثر ميشوم چرا که آرزو داشتم اين عصر را به ترور و تحجر و حذف و زورآلوده نبينم. شخصاً زندان و اعدام را محکوم ميکنم و همدرديام را با کساني که از اين دو روش در بالا آمدهاند، ابراز ميکنم. در آرزوي روزي که فرهنگ گفت و گو بر روابطمان حاکم شود و فارغ از ارزشگذاري آزادانه به انديشههايمان بپردازيم.
محمدرضا اسکندري راديو زمانه |