تغییر برای برابری: آرزو یا واقعیت؟

 

فرزانه عظيمی

هشتم مارس 2008

 

بمناسبت صدمین سالگرد ۸ مارس، روز همبستگی جهانی زنان

 

فرزانه عظیمی

 

امروز زنان سر اسر جهان سالگرد ۸ مارس را ، در حالی جشن می گیرند که یک قرن مبارزه و تلاش را پشت سر گذاشته اند؛ مبارزه برای هدفی که در آغاز دست نایافتنی می نمود. اما دهه ها مبارزه و کوشش زنانی که در سراسر جهان هر یک در بارور کردن درخت تنومند آزادی و برابری نقش داشتند، امروز به تحقق بخش مهمی از خواست های آنان انجامیده و خود نشان از به تحقق پیوستن حداقل بخشی از این آرزوست. آرزوئی که در هر گوشه از جهان، به تبع جایگاه زنان در جامعه و میزان پیشرفت دمکراسی، با شدت یا ضعف به واقعیت پیوسته است.
در کشور ما نیز گرچه فرهنگ مردسالار قرن ها حاکم بوده، اما در طول حاکمیت جمهوری اسلامی و با اجرای قوانین اسلامی، تبعیض علیه زنان هرچه بیشتر گسترش یافته است. حقوقی که زنان در اثر سال ها مبارزه به دست آورده بودند، با پیروزی انقلاب و با حکم آیت الله خمینی در لغو قانون خانواده، یک روزه از آنان پس گرفته شد و پس از آن، زنان برای رسیدن به تک تک حقوق جزئی که در بسیاری از کشورها سال ها ست که جاری است، دوباره مبارزه را از سر گرفتند. در این تلاش آن ها پیروزی های کوچکی را نیز در تغییر قوانین خانواده نصیب خود ساختند، اما هنوز تا رسیدن به مقصد نهائی راه درازی در پیش است.
"کمپین یک میلیون امضا" که با همیاری و کوشش بسیاری از فعالین زنان در ایران با شعار " تغییر برای برابری" آغاز شد و پشتیبانی بسیاری از فعالین و روشنفکران در خارج از کشور را نیز برانگیخت، با کوشش پیگیر برای آگاه سازی زنان و مردان از یک سو و تغییر قانون برای دست یابی به حقوق برابر برای زنان از سوی دیگر، نقطه عطفی در این مبارزات بود. فعالین این کمپین با ابتکار تماس "چهره به چهره"، موضوع حقوق زنان را به میان مردم از هر قشر و طبقه، در هر کوی و برزن و در شهرها و روستاهای مختلف کشور برده و تلاش نمودند آنان را با خواست های خود و اهمیت آن ها در زندگی مردم آشنا نمایند. این کمپین امروز به یکی از سنگرهای اصلی فعالیت زنان بدل گشته است. شدت مقابله حکومت با فعالان کمپین یک میلیون امضا برای برخی این سوال را پیش آورده است که آیا "تغییر برای برابری" آرزوئی بیش نیست؟
رسیدن به برابری امری نسبی و ادامه دار است. یک قرن برای درهم شکستن فرهنگ مردسالارانه که قدمتی به وسعت قرن ها دارد، کافی نیست! امروزه علیرغم رسیدن زنان به بخشی از حقوق خویش، ما شاهدیم که آنان در پیشرفته ترین کشورهای دنیا نیز، هنوز به برابری کامل حقوق و موقعیت های اجتماعی دست نیافته اند. زنان هنوز هم از عدم برابری حتی دستمزد رنج می برند. سهم زنان در پست های مهم اقتصادی و دولتی بسیار ضعیف است. هنوز ما در بسیاری از این کشورها شاهد وجود "خانه های امن" برای زنانی هستیم، که با خشونت همسرانشان روبرو هستند. بسیاری زنان باید بیشتر وقت خود را صرف کار خانه و بچه داری کنند، بدون این که قادر باشند تمام وقت یا نیمه وقت به دنبال شغلی برای دستیابی به استقلال و امنیت اقتصادی خویش به خصوص در سال های کهولت، بگردند؛ و بسیاری زنان که موفق می شوند علیرغم بر عهده داشتن وظایف خطیر مادری و همسری، شغلی نیمه وقت یا تمام وقت را نیز به عهده بگیرند، باید به قیمت فشار بیش از حد به خویش و به خطر انداختن سلامت روحی و جسمی خود، همه این مسئولیت ها را هم زمان پیش ببرند.
اما با این همه، وجود دمکراسی در بعضی از کشورها، دستیابی به بسیاری از حقوق را برای زنان این کشورها امکان پذیر ساخته است. حقوقی مثل حق طلاق، حق سرپرستی از فرزندان به هنگام فوت یکی از والدین یا طلاق، حق برابر در ارث، حق دیه برابر و ... که امروزه از جمله در کشور ما زنان هنوز برای رسیدن به آن تلاش می کنند. اما رسیدن به این حقوق در این کشورها نیز، تنها حاصل سال ها فعالیت زنان برای برابری بوده است. تلاشی که نتیجه آن تغییر قوانین به نفع زنان بوده است. تغییر قوانینی که البته به دنبال مباحث طولانی بین احزاب مختلف موافق و مخالف آنها صورت گرفته است. اما همین مباحث و طرح مسئله در سطح افکار عمومی، به بالا بردن سطح آگاهی مردم اعم از زن و مرد و موشکافی مشکل زنان به عنوان یک مشکل اجتماعی دامن زده است. مشکلی که در صورت عدم حل آن، تمام جامعه متضرر خواهد شد. مشکلی که حل آن امکان پیشرفت اقتصادی و اجتماعی را در جامعه به طور گسترده تری میسر خواهد ساخت.
به طور مثال یکی از این خواست ها در کشور اتریش، این بود که کار خانگی، سرپرستی و مواظبت از فرزندان و افراد سالمند خانواده، از وظیفه خاص زنان خارج شده و به عنوان مسئولیت زن و مرد هر دو در چهارچوب خانواده در نظر گرفته شود. زنان سوسیال دمکرات با شعار " نیمه ، نیمه" بر این واقعیت انگشت گذاشتند که مردان نیز همچون زنان باید موظف به انجام کارهای خانه و پرستاری از فرزندان و سالمندان خانواده شوند و در صورت عدم انجام آن، این امر دلیلی برای درخواست طلاق از طرف زن نیز محسوب گردد. این درخواست در کنار خواست های دیگر، از جمله گسترش امکانات گوناگون برای حمایت از مادران شاغل، موضوع مبارزه بسیاری از فعالین زن و به خصوص زنان سوسیال دمکرات بود . استدلال آنان نیز این بود که زنی که تمام وظایف سرپرستی از کودکان و خانه داری را به تنهائی انجام دهد، هرگز قادر نخواهد بود در خارج از خانه شغلی را به عهده گرفته و از این طریق نه تنها امنیت اقتصادی وی در طول زندگی و دوران پیری از جمله در اثر طلاق از همسر می تواند به خطر افتد، بلکه اصولا امکان دخالت در امور اجتماعی و رشد شخصیتی خود را تا حد زیادی از دست خواهد داد. مخالفین این پیشنهاد نیز معتقد بودند که تقسیم کار در خانه امری خصوصی است و در حیطه دخالت دولت نمی گنجد و قانون باید خود را از حوزه خصوصی به دور نگهدارد. در نهایت مباحث زیاد، بسیاری را قانع کرد که این امر نیز مانند خشونت در خانواده امری خصوصی محسوب نمی گردد و تنها دخالت قانون می تواند ضامنی برای اجرای برابری حقوق در حیطه خانواده باشد.
گرچه خانم هلگا کنراد وزیر زنان از حزب سوسیال دمکرات اتریش به خاطر طرح این موضوع و مخالفت های شدید اولیه در حزب خود و به خصوص احزاب دیگر مجبور به استعفا شد*، اما اولا طرح این موضوع به بحث عمومی و روشنگری در باره حقوق زنان دامن زد و ثانیا بالاخره بعد از مدت ها بحث، پیشنهاد وی با تعدیل در قانون خانواده به نحوی گنجانده شد که در نتیجه این تعدیل اگرچه صریحا عدم همکاری در امور خانه و سرپرستی کودکان به عنوان دلیلی برای طلاق طرح نشد، ولی مردان موظف شدند که با همسران خود در این امر همکاری کنند. هم چنین پس از آن در تبصره هائی بر این قانون، پرداخت هزینه به زنان مطلقه را که بخاطر انجام وظائف همسری و مادری از داشتن شغل محروم شده بودند، تضمین گشت.
تجربه فعالیت زنان در کشور ما، که دامنه آن هر روز گسترده تر می گردد از یک سو و تجارب جهانی از سوی دیگر نشان می دهند که رسیدن به برابری گرچه امری مشکل و نسبی، اما امکانپذیر است و به تناسب تلاش و مبارزه از یک سو و وجود دمکراسی و حمایت قانونی از خواست های زنان از سوی دیگر، نه یک هدف دست نایافتنی، بلکه واقعیتی جاری است. نگاهی به تاریخچه مبارزات و دستاوردهای زنان در ایران و جهان، نمونه های بسیاری از تحقق این خواست ها از یک سو و تلاش مستمر برای رسیدن به سایر خواست ها از سوی دیگر را به دست می دهد. فعالیت و کوششی که هر روز جهانی تر شده و حتی حمایت سازمان های بین المللی را به خود جلب کرده است، به طوری که " ارتقا برابری جنسیتی و توانمندی زنان" به عنوان یکی از هشت هدف سازمان ملل متحد در آستانه هزاره سوم تعیین گشته است، هدفی که ۱۹۲ دولت عضو سازمان ملل متحد متعهد به اجرای آن گشته اند.
فعالین زن و کنشگران کشور ما نیز امروز، پا به پای همراهان خود در سراسر جهان، می روند که برای تحقق این هدف هزاره سوم، برای ارتقا برابری جنسیتی، علیرغم همه فشارها و تهدیدها، مهر خود را بر جنبش برابری طلبانه در ایران کوبیده و همپای سایر مبارزان جنبش های اجتماعی، برای حقوق انسانی تلاش کنند. مبارزه ای که گاهی هزینه های بسیار سنگینی را نیز به همراه دارد. اما هیچ دستاورد بزرگ بشری، بدون هزینه دادن انسان های بی شماری در گوشه گوشه جهان امکان پذیر نیست. انسان هائی که ما شاید از وجود آنان بی اطلاع باشیم و نام و نشان آنان را هرگز ندانیم، اما اثر حضور و کوشش آنان در وجود هر پدیده انسانی در این جهان، ابدی شده است. راه بلند رسیدن به آزادی، با گام های کوچک تک تک تلاشگران آن طی خواهد شد و هر تغییر حتی کوچکی در راه برابری، قدمی است به سوی آزادی و برابرحقوقی زنان.
آرزوی ما روزی به واقعیت خواهد پیوست! به امید آن روز و با امید به موفقیت برای کسانی که در رسیدن به این اهداف تلاش می کنند.

 

 

   

تنها مطالب و مقالاتي که با نام جبهه ملي ايران - ارو‌پا درج ميشود نظرات گردانندگان سايت ميباشد .