ما کي از خود رها خواهيم شد تا ملت را رها کنيم؟

درباره انتخابات دوره دهم جمهوري اسلامي



‫کورش زعيم


‫‫در يک انتخابات درست در جوامع دموکراتيک، قاعده اينست که حزب ها وارد انتخابات مي شوند و اگر اکثريت نياوردند با حزب هاي ديگر ائتلاف مي کنند. اما اين روزها مي بينيم که در جريان انتخاب رئيس جمهور جديد ايران:
‫۱-  شماري از شخصيت هاي سرشناس نظام جمهوري اسلامي در ايران، نامزد رياست جمهوري شده اند.
‫۲- سامانهء جمهوري اسلامي با حذف همهء ديگران و دگرانديشان، اين آقايان را پذيرفته است؛ پس همه بايد «خودي» باشند.
‫۳-  هيچکدام از نامزدها داراي سازمان سياسي منسجمي نيستند و همه به دنبال پشتيباني جناح هاي سياسي ديگر افتاده اند. در اينجا، نامزدها در پي ائتلاف هستند، زيرا خود سازماني ندارند.
‫۴-  وقتي نامزدها در پي ائتلاف پيش از راي گيري باشند، معنايش آن است که مطمئن هستند راي نمي آورند و حاضر نيستند بخت خود را با راي دهندگان به معرض قضاوت بگذارند.
‫۵-  مهم نيست کدام سازمان سياسي از کدام نامزد پشتيباني کند، زيرا هيچکدام برنامه اي ندارند، فقط مي خواهند رييس جمهور شوند، و حاضرند هر برنامه اي را که هر سازمان سياسي داشته باشد براي کسب پشتيباني آنها تاييد نمايند.

‫۶-  به اين وضعيت نابهنجار ، به عقيده من، همه ي اين نامزدها غيرقانوني هستند، زيرا نامزدي همگي شان برخوردار از مواهبي است که ديگران از آنها محروم هستند. آنها غيرقانوني هستند زيرا از راه غيرقانوني و با تبعيض و قانون شکني عليه ديگران نامزد شده اند. آنها دسترسي انحصاري به رسانه ها دارند، در حالي که مخالفان و رقيبان بالقوهء آنان هيچ رسانه اي براي بيان عقيدهء خود به ملت ندارند. حال اگر اين کانديداها بصورت غير قانوني نامزد شده اند، پس رياست جمهوري هر يک از آنان نيز غيرقانوني خواهد بود.
‫از سوي ديگر، انحصار رسانه اي باعث مي شود کسي نتواند درباره کيفيت سخنان اين کانديداها پرسش کند. پرسش کند که: شما که اکنون با روش ها و گفتارهاي ناشيانه اي که از دل بر نمي آيد، از ستم ها و نارضايتي هاي مردم سخن مي گوييد، در اين سال ها کجا بوديد؟ چرا رنج مردم را مي ديديد و لب به اعتراض نمي گشوديد؟ شما که دزدي و اتلاف صدها ميليارد درآمد اين کشور را ـ که بايستي در زيربناها و صنايع و کشاورزي سرمايه گذاري مي شد ـ مشاهده مي کرديد، طرح اقتصادي تان کجا بود؟ وقتي ده ها جوان را، بنام «ارازل و اوباش»، خارج از محدودهء قانون قضاء در خيابان ها با جرثقيل اعدام مي کردند، و فرزندان ما را مي زدند و غرقه در خون به روي زمين مي کشاندند، قلب شما کجا بود؟ وقتي رييس جمهورتان آن جنجال هاي خانمانسوز بين المللي را بر پا مي کرد، آيا شما تشخيص نادرست بودن سياست خارجي را نمي داديد؟ وقتي، با نابودسازي عمدي، ميراث تاريخ و فرهنگ، ايران را به خرده سنگ تبديل مي کردند چه مي انديشيد؟ آيا حتا يک بار هيچکدام از شما «نامزدان مدعي» لب به اعتراض يا انتقاد گشوديد؟ مگر شما از چه مزايايي برخوردار بوديد که حفظ آنها از منافع ملي مهمتر بود و شما را وادار به سکوت مي کرد؟ شايد شما هم، مانند اکثر مسئولان جمهوري اسلامي، وجدان ملي خود را از دست داده بوديد.
‫و اکنون چه برنامه اي داريد؟ مي دانيم که نداريد. حتا اگر داشتيد، با چه اختياراتي مي خواستيد آن را اجرا کنيد؟ آيا جرات داريد در سخنراني هاي انتخاباتي خود با ديکتاتوري مخالفت کنيد و ريشه راستين دشواري ها را برشماريد؟ آيا شهامت آن را داريد که اختيارات قانوني رييس يک دولت جمهوري را مطالبه کنيد؟
‫اگر شما حتا در طي چهارسال گذشته همزبان با ما مردم ايران مي شديد و آشکارا، به جز غرزدن هاي کنايه اي در محفل هاي خصوصي تان، از عملکرد دولت انتقاد يا به آن اعتراض مي کرديد و نشان مي داديد که وجدان ملي بيداري داريد، شايد اکنون مي توانستيد ادعايي داشته باشيد و شايد مردم شما را باور مي کردند. ولي شما برجستگان نظام ولايي نه اراده و نه شهامت آن را داشتيد و نه اينکه اهميتي براي مردم قايل بوديد. اکنون هم همگي فقط براي نجات نظام از دست مردم، از پستوهاي خود بيرون آمده ايد.
‫احمدي نژاد بايد حداقل دو سال پيش کنار گذاشته مي شد و ما دو سال وقت مي داشتيم تا خرابي هاي او را جبران کنيم، ساختارهاي شکسته را ترميم نماييم، از اتلاف ميلياردها دارايي ملت، که مي توانست چنان بستري براي پيشرفت اقتصادي کشور بسازد که هيچ توفان اقتصادي نتواند ما را بلرزاند، جلوگيري کنيم. ولي شما نامزدهاي مدعي، همگي، ساکت نشستيد و تماشا کرديد و منافع شخصي خود را بغل کرديد تا از گزند مصون بماند و ملت را در منجلابي از فقر و خشونت و ذلت رها نموديد. تاريخ شما را نخواهد بخشيد.

‫تاريخ ما فعالان اوپوزيسيون برون از حاکميت را هم نخواهد بخشيد، که نظاره گر اينهمه ستم و فساد و خشونت، هرچند از آن انتقاد کرديم، ولي بيشترين توان فکري و رسانه اي خود را صرف خنثي کردن و مبارزه با يکديگر نموديم. ما هم مبارزان راستين راه آزادي و رهايي ملت نيستيم. ما نمايشگر مبارزه ايم و در نمايشنامه اي ننوشته يا نخوانده براي کسب نقش اول يا نقش مطرح آن مبارزه مي کنيم.
‫من هر چقدر مبارزان ديگر اپوزيسيون را ـ که در توهم رقابت با آنان هستم ـ تضعيف کنم، بخت بيشتري براي ديده شدن دارم! اين يک بيماري ملي است که ويروس آن در ناخودآگاه همهء ما جا گرفته و گاه منطق و خرد را از ما سلب مي کند؛ حسد براي دستيابي به چيزي که وجود ندارد چشمان ما را مي بندد و ما را از تشخيص راه درست، يا دوست و دشمن، يا هدف از مبارزه، ناتوان مي سازد.
‫سامانه هاي اطلاعاتي ـ امنيتي هم، که از ضعف اخلاقي و سرشت ناسازندهء برخي از ما آگاه هستند، از آن در راستاي امنيت نظام از دست اپوزيسيون راستين، و يا در راستاي اجراي نقشه هاي ضدايراني بيگانگان، بهره برداري مي نمايند.
‫در اين ميان، ملت ما، ميان اين نامزدهاي غير قانوني که تنها براي بقاي نظام و نه منافع ملي در تلاش هستند، از يکسو، و ما فعالان سياسي در حال مبارزه با يکديگر، از سوي ديگر، همچنان در حال له شدن است. آيا ما مدعيان مبارزه در راه آزادي، دموکراسي و حقوق بشر هرگز از خودمان رها خواهيم شد تا بتوانيم ملت را رها کنيم؟
‫ 
‫۲۶ ارديبهشت ۱۳۸۸

 

تنها مطالب و مقالاتي که با نام جبهه ملي ايران - ارو‌پا درج ميشود نظرات گردانندگان سايت ميباشد .