پیام کورش زعیم بمناسبت بزرگداشت یکصد و بیست و هفتمین زادروز دکتر محمد مصدق

 

ششم ژوئن 2008 (16 خرداد 1388)، کلن، آلمان

 

 بنام خداوند جان و خرد

 

 درود به همه هم میهنان و هم اندیشان گرامی در گردهمایی بزرگداشت دکتر محمد مصدق، و به همه ایرانیانی که درسراسر جهان دلشان با میهن است.

 در این سال یکصد و بیست و هفتم زادروز مصدق بزرگ، ما به راستی جای او را خالی می بینیم. در این سال بسیار حساس و سرنوشت ساز که خرابکاری ها و نابخردی های جمهوری اسلامی ما را به آستانه جهنم رسانده است، جهمنی که از هم اکنون گرمای آتش آن را احساس می کنیم، مسئولیتی بسیار خطیر بر عهده ماست. اگر مصدق بود، امید هم بود؛ ولی او نیست، آیا امیدی هست؟ او به ما آموخت که چگونه باید کشور را اداره کرد، ولی به ما نیاموخت که چگونه باید کشور را از نیمه راه سقوط به دره نیستی نجات داد. همه درسهای مصدق، مبارزه در شرایط آزاد با دسترسی به امکانات رسانه ای و عدم اعمال خشونت و تهدید از جانب حکومت بود. در آن دوران هنوز دیکتاتوری برقرار نشده بود. اکنون ما با همان شرایط مبارزه روبرو هستیم، ولی بدون امکانات رسانه ای و با تحمل تهدید و زندان و ترور.

 اکنون میهن ما در شرایط بسیار خطرناک و در آستانه یک دوراهی بس نگران کننده قرار گرفته است. روی کار آمدن دولت نهم جمهوری اسلامی در واقع تیر خلاص سه دهه شکنجه ملی بود. در این سه دهه، ما در همه زمینه های زندگی بشری پسرفت کرده ایم یا زمین خورده ایم. ما در همه زمینه های منفی، ضد ارزشی و ضد بشری مقام های نخست جهان را به دست آورده ایم.

 اقتصاد ما فروپاشیده، تولید متوقف شده و کشور ما بازار کشورهای درجه دوم و سوم شده است. هفتاد درصد ملت ایران در سطح فقر زندگی می کنند، بیش از یک سوم مردم زیر خط فقر هستند و هشتاد در صد ثروت کشور در اختیار بیست درصد جمعیت است که غالبا از خودی های نظام جمهوری اسلامی یا همکاران آن هستند. واردات ما چهار برابر صادرات ماست و چهل درصد اقتصاد را قاچاق تشکیل می دهد. تورم اقتصادی بجز در پنج کشور عقب افتاده تر، بالاترین در جهان است و بیش از یک سوم نیروی کار ما بیکار هستند. بیش از نود در صد اقتصاد در کنترل دولت و چهل در صد آن در کنترل نهادهای شبه دولتی و خارج از نظارت دولت است. فساد در نظام اداری جمهوری اسلامی در تاریخ کشور بی سابقه و در رتبه های اول جهان است.

 در زمینه اجتماعی، از تلفات میلیون نفری کشته و زخمی و معلول که بخاطر ادامه بی حاصل جنگ با عراق چهت تثبیت نظام، دادیم که بگذریم، کشتاری که نظام جمهوری اسلامی در طی این سی سال از شهروندان بی دفاع خود کرده، در حافظه تاریخی ما از کشتار مزدکیان تا کنون بی سابقه بوده است. اقلیت های مذهبی ما تحت غیرانسانی ترین فشارها و تهدیدها و محدودیت ها بوده اند، چنانکه در تاریخ چند هزار ساله ما بی سابقه بوده؛ و بی عدالتی و خشونت ذاتی جمهوری اسلامی مناطق ناراضی و خشمگین و مسلح در سراسر مرزهای ما ایجاد کرده است: در بلوچستان، در ترکمن صحرا، در کردستان، در آذربایجان و در خوزستان، بطوریکه شرایط ناامنی و خطر برای یکپارچگی کشور را در زمان فروپاشی دودمان قاجار به یاد می آورد. فقر اقتصادی، بیکاری و ناامیدی، ملت ما را یکی از معتادترین ملت های جهان به مواد مخدر کرده و خودفروشی و خودکشی را رایج نموده است.

 رسانه ها همگی در اختیار رژیم بوده و امکان بیان عقیده یا انتقاد از جامعه روشنفکر، کارشناس و فرهیخته سلب شده است. کشور ما در فرار سرمایه و مغزها در راس کشورهای جهان قرار گرفته، زنان ما از ابتدایی ترین حقوق بشری محروم هستند، با دانشجویان ما چون تبهکاران رفتار می شود و کارگران ما در برابر اعتراض به شرایط کاری و محرومیت از حق همبستگی مورد خشونت و زندان قرار می گیرند. شمار زندانیان در طی سی سال گذشته چهل برابر شده و شکنجه و مرگ زندانیان سیاسی و عقیدتی در زندانها و اعدام های خودسرانه نشانه فروپاشی سامانه قضایی جمهوری اسلامی است.

 در زمینه سیاست خارجی، فاجعه جمهوری اسلامی بسیار گسترده تر از فجایع داخلی است. جمهوری اسلامی پس از اینکه همه قراردادهای خارجی، از جمله قراردادهای نیروگاههای هسته ای و بازسازی نیروی هوایی و غیره، را برخلاف منافع مالی و ملی کشور لغو کرد و میلیاردها به افتصاد و آینده کشور آسیب زد، سیاست خارجی خود را با کار تروریستی گروگانگیری آغاز نمود. همین سیاست کودکانه و ستیزجویانه، کشور را از همان آغاز تحت تحریم های اقتصادی، نظامی و تکنولوژیک قرار داد. ولی مقامهای نظام جمهوری اسلامی بجای جستجوی راه چاره، به پرکردن جیب های خود با خریدهای قاچاق، ثروتمند کردن برخی کشورهای واسطه همسایه و نابودی زیربنای تولید ملی و پیشرفت قتصادی پرداختند که طی این سالها فقط روندی فزاینده داشته است. لجبازی با نهادهای بین المللی و سازماندهی  و کمکهای مالی سخاوتمندانه به گروه های مسلح یاغی در کشورهای دیگر نه تنها خزانه کشور را از امکان اجرای طرحهای سازنده و کارآفرین در باز داشت، بلکه منجر به تحریم های کمرشکن متعدد شورای امنیت سازمان ملل علیه ایران شد که عقب افتادگی و احتضار اقتصادی کشور را در پی داشت، ایران را منفور جهانیان کرد و کشور را به آستانه یک حمله خانمان برانداز هدایت کرد.

 تنها شدن ایران در جهان و از دست دادن پشتیبانی قدرتهای جهانی از حقوق تاریخی ایران باعث شده که هزار میلیارد دلار خسارت جنگی ایران به بوته فراموشی افتد، از اجرای طرحهای اقتصادی استراتژیک در ایران جلوگیری گردد، در دریای مازندران حق قانونی و تاریخی ایران زیر پا گذاشته شود، مردم سیستان و بلوچستان از حق طبیعی خود به آب رودخانه هیرمند محروم شوند، در اروند رود حقوق ما نادیده گرفته شود و در خلیج پارس برای خاک میهن ما مدعی سر برافرازد.

 در زمینه فرهنگی، ستمگری و خشونت جمهوری اسلامی گرایش گریز از مرکز را افزوده و نفرت از جمهوری اسلامی تبدیل به نفرت از تمام مظاهر سنتی شده است. نابودسازی و غارت میراث فرهنگی و تاریخی ایران زمین، یورش به زبان ملی و تحریف تاریخ ملی ایران از زمان حمله تازیان تا کنون بی سایقه بوده است. زیست بوم کشور با چنان سرعتی راه نابودی را پیموده که حتا بیگانگان هم نگران آینده محیط زیست ایران شده اند. بیش از یک سوم جنگلها، در اثر سودجویی و آزمندی عوامل خودی از بین رفته و ما در راس کشورهای جهان قرار داده است، تالاب ها و دریاچه های ما خشکانده شده اند، جانوران بومی و منحصر به فرد یا کمیاب کشور در اثر از بین رفتن زیست بوم و شکار غیرقانونی منقرض یا در شرف انقراض هستند و آلودگی آب در سراسر کشور چنان گسترده شده که آب کشاورزی و آشامیدنی را پرخطر کرده است. بسیاری کودکان ما مدرسه ندارند و دانشگاههای ما سالانه صدها هزار نفر را پشت در می گذارند.

 مصدق به ما نیاموخت که در چنین شرایط خطیر و سرنوشت ساز چگونه رفتار کنیم. او حتا تصور این را هم نمی کرده که روزی میهن ما به چنین منجلاب فساد و خشونت و عقب افتادگی و خرابی فرو افتد. او فقط نگران انتخابات سالم، بازستاندن حقوق ملت از بیگانگان و استقلال سیاسی بود. ما اکنون همه چیز را از دست داده ایم. همه حقوق انسانی از ما گرفته شده و در چنبره یکی از خشن ترین و واپسگرایانه ترین دیکتاتوری ها گرفتار آمده ایم. در چنین شرایطی مصدق چه کار می کرد؟ ما چه برداشتی از منش و سیاست و اندیشه های خلاق مصدق می توانیم داشته باشیم که راهنمایمان باشد؟   

 من تصور می کنم که از درس های مصدق می توانیم سرنخ هایی بیابیم که ما را راهنمایی کند. یکی اینکه حتا یک اقلیت کوچک دلسوز، اگر هوشمند و خردمند و شجاع باشند، و اگر فقط منافع کشور و خوشبختی ملت را در سر داشته باشند، می توانند سرچشمه تحولاتی چشمگیر و سرنوشت ساز شوند.

 دوم اینکه، با پایمردی و همبستگی ملی می توان دولتی را بر پایه شایسته سالاری و درستکاری، با مطالعه شرایط بین المللی و خردورزی و بهره بری از فرصت ها، ایجاد کرد. مبارزه سیاسی در یک جو توهم و ناآگاهی و ارزیابی های کهنه یا یکسونگرانه فقط به شکست منتهی می گردد.

 سوم اینکه می توان با دانش، خردمندی و برنامه ریزی هوشمندانه، آگاهی از قانونهای بین المللی و ارزیابی و توجه لازم به قدرت و توان طرفهای رویارو، مبارزه را به صحنه بین المللی کشاند. در صحنه بین المللی، مبارزه باید در عرصه آگاهی، هوشمندی و شعور باشد نه شعار، و نه فقط استناد به تجربه های گذشته بدون انطباق با شرایط روز. باید فرصتها را یافت و از آنها سود جست و اگر فرصتی وجود نداشت، آن را بوجود آورد. مصدق در تمام طول مبارزه اش که هدف آن رهایی اقتصاد و سیاست کشور از وابستگی بود، از همه دانش و ابزار سیاسی و حقوقی روز که خود را همیشه از آنها آگاه نگه می داشت، استفاده می کرد. ما باید از او الهام بگیریم و آن استراتژی و خرد زیربنای سیاست او را پیشه کنیم، نه تکرار تاکتیک های او که به اقتضای شرایط زمان طراحی و اجرا می شد.

 دولت جبهه ملی مصدق برای نخستین بار در تاریخ چند هزار ساله کشور، حاکمیت ملی را به معنای راستین و جهان پسند آن در ایران برقرار کرد و نه تنها ملت ایران، بلکه همه ملتهای منطقه را نسبت به حقوق طبیعی و سیاسی خود آشنا نمود. این معنای راستین ملی گرایی یا ناسیونالیسم ایرانی است. ما نیز باید همین سیاست را پیشه کنیم. ملی گرایی ایرانی یعنی گراییدن به ملت و پاسخ به نیازها و خواسته های روز یک ملت.

 جادوی خرد مصدق، ما را از دو سده سرخوردگی، از خود بیگانگی، فقر اقتصادی، وابستگی سیاسی و ناامیدی اجتماعی نجات داد و کشور تحقیر شده و لگدمال شده ما را در کوتاه مدت به اوج شناسایی و احترام جهانی رساند. آیا ما نباید بتوانیم با دانش روز و خردورزی آموخته از مصدق، ملت ایران را از سه دهه سرخوردگی، از خود بیگانگی، فقر اقتصادی، ناامیدی اجتماعی و تحقیر جهانی نجات دهیم؟ من می گویم می توانیم.

با گرامیداشت،

کورش زعیم

 

 

 

تنها مطالب و مقالاتي که با نام جبهه ملي ايران - ارو‌پا درج ميشود نظرات گردانندگان سايت ميباشد .