|
|
تصميم گيرنده رهبر است
چهارشنبه ۷ اسفند ۱۳۸۷ [2009.02.25]
دکتر داوود هرميداس باوند استاد روابط و حقوق بين الملل دانشگاه علامه طباطبايي و پژوهشگر مسائل سياسي در گفت وگو با روز تصريح مي کند که براي آغاز گفت وگويي ثمر بخش بين ايران وآمريکا هر دو کشور بايد مواضع خود را تعديل کنند. به گفته اين تحليلگر مسائل بين الملل، هر تغييري که در عرصه سياست آمريکا رخ بدهد لزوما در ايران منشا اثر نيست، چرا که در خصوص رابطه ايران و آمريکا در نهايت رهبري نظام حرف اصلي را مي زند و نه ديگر مقامات. اين گفت وگو را مي خوانيد.
پالس هاي مختلفي که از سوي ايران و آمريکا
براي يکديگر فرستاده مي شود- هم از سوي آقاي احمدي
نژاد وهم سوي آقاي اوباما -تا چه حد ناشي از
نيازهاي استراتژيک است و تا چه حد تنها تغيير
لحن؟ آقاي اوباما قبلا در جريان انتخابات آمريکا گفت که اگر انتخاب شود با ايران بدون قيد و شرط گفت وگو مي کند و بعدا هم در مواردي با توجه به مستعميني که با آنها رو به رو شده گفته هايش را تعديل کرده. حال، آينده بستگي به رويکرد آمريکا دارد که آيا مساپل مختلف را به صورت جداگانه مورد بحث قرار بدهد يا رويکرد جامعي به موضوع داشته باشد که همه مساپل مرتبط با تهران و واشنگتن را در بر بگيرد. بستگي به اين دارد که آيا مساپل را تفکيک کند به موضوعاتي که امکان تفاهم بيشتري در مورد آنها وجود دارد- مانند عراق - و به آنها اولويت بدهد، يا اينکه اولويت را بدهد به مساله هسته اي که پيچيدگي هاي خاص خودش را دارد. مقامات ايراني برخلاف گذشته از اظهارات اوباما استقبال کرده اند و مواضع جديد وي تا حدي به عنوان نشانه هاي يک نگرش مثبت تلقي شده اند. به همين جهت احتمال زيادي وجود دارد که آمريکايي ها بعد از انتخابات قدم هاي جدي تري بردارند. در هفته هاي گذشته هم جو بايدن -درکنفرانس
امنيتي مونيخ- و هم خود باراک اوباما از لزوم توقف
برنامه هسته اي ايران صحبت کرده اند. با توجه به
مخالفت ايران با توقف اين برنامه، آيا با ادامه روند موجود
اساسا دو طرف گامي به پيش خواهند رفت؟ تمام پيش شرط ها بر سر مساله هسته اي است. اول پيشنهاد شد که تعليق در برابر تعليق. يعني مجازات هاي سازمان ملل تعليق شود و ايران هم غني سازي را تعليق کند. اين بستگي به آن دارد که آمريکايي ها امکان دسترسي ايران به تکنولوژي هسته اي را بپذيرند ولي از سوي، ديگر ضمانت هاي لازم براي نظارت بر اينکه برنامه هسته اي صلح آميز باقي بماند فراهم شود. اگردو طرف به توافقي نزديک بشوند که اين توافق برنامه هسته اي ايران را بپذيرد و از سوي ديگر براي رفع نگراني هاي جامعه بين الملل مکانيسم هاي مشخصي را ايجاد کند، مي توان براي برون رفت از شرايط موجود اقدام کرد. در مجموع، اگر ا مذاکرات بخواهد به نتيجه برسد بايد هر دو طرف موضع اوليه خود را مقداري تعديل کنند. انتخابات اخير اسراييل چگونه مي تواند روابط
تهران و تل آويو را تحت تاثير قرار دهد؟ حزب کاديما مي تواند نگراني کمتري ايجاد کند. حزب ليکود سعي مي کند با سياست مشت آهنين با مساپل خود در منطقه خاورميانه برخورد کند، چه در برخورد با حماس و چه در مواجهه با ايران. به قدرت رسيدن نتانياهو به صورت کلي وضعيت را براي ايران دشوار خواهد کرد. اما به صورت سنتي هر توافقي که طي سالهاي
گذشته بين اسراييل و طرف هاي فلسطيني انجام شده
غالبا در زمان قدرت احزاب دست راستي درتل آويو
بوده است. برخي معتقدند اگر قرارباشد گفت وگويي هم
انجام شود اين نتانياهو است که مي تواند از عهده
کار بربيايد و نه کسي مانند ليوني از حزب
کاديما... تا به حال چنين بوده است، ولي هر زمان مسائل مقتضيات و شرايط خود را دارد. در زمان کارتر رهبر حزب ليکود توانست با مصر توافقي انجام بدهند که زمينه اي براي چون و چرا در اسراييل باقي نمي گذاشت. آقاي شارون هم در خصوص خروج از نوار غره فردي کليدي به شمار مي رفت. معمولا اگر ليکودي ها توافقي انجام بدهند به دليل اينکه در اسراييل افراطي تر هستند، کمتر در داخل کشورشان در معرض انتقاد قرار مي گيرند. اما در شرايط فعلي، اين مهم است که آيا نتانياهو علاقه مند است که به صورت جامع به مساله اعراب و اسراييل نگاه کند يا نه. همواره شعار نتانياهو استحکام امنيتي بوده است و بايد ديد چگونه اين ديد را در تصميمات خود مد نظر قرار مي دهد. اگر نتانياهو بتواند به تفاهمي نائل شود کمتر مورد چالش قرار مي گيرد، اما آيا در شرايط موجود بايد ديد آمادگي اين را دارد که تغييراتي متناسب با شرايط جديد به وجود بياورد يانه؟ اين سوالي است که بايد منتظر پاسخ آن ماند. اگر ايران بخواهد ابتکار عمل داشته باشد و
توپ را به نحوي به زمين آمريکا پرتاب کند چه
کاري بايد انجام دهد؟ اگر آمريکا گام اول را بردارد و نظرات ايراني ها را هم در تصميم خودش لحاظ کند و همان طور که گفتم تعديل هايي را در مواضع دو طرف شاهد باشيم، مي توان انتظار داشت که طرف ايراني هم واکنش مثبتي نشان بدهد. آمريکا مي تواند شرايطي ايجاد کند - يا غير مستقيم تحميل کند- که طرف مقابل را دروضعيتي قرار بدهد که خودش را تنها به تغيير لحن مشغول نکند بلکه با قصد جدي وارد گفت وگوي سازنده بشود. برخي معتقدند که با پايان رسيدن عصر بوش که
از سياست هاي تندروانه در مقابل ايران استفاده مي
کرد، دوران آقاي احمدي نژاد هم که لحن تندي در
سياست خارجي داشت به پايان رسيده است و براي عصر
اوباما ايران نياز يک تغيير جدي است. آيا با اين
تحليل موافق هستيد؟ انتخاب اوباما و استراتژي هايي که اعلام کرده در نظر دارد در پيش بگيرد فرصت جديدي است که بايد با درايت و کياست ارزيابي شود. به نفع ايران است که از اين فرصت استفاده کند. آمريکا بايد مواضع خود را تعديل کند و ايران هم همين طور. اگرچه در نهايت رهبري مقام اصلي تصميم گيرنده رابطه ايران و آمريکاست
روز اميدمعماريان |
|
تنها مطالب و مقالاتي که با نام جبهه ملي ايران - اروپا درج ميشود نظرات گردانندگان سايت ميباشد . |