آقای منتصب ،
سکوت را دیر
یاد گرفتی !
آقای
منتصب ، چرا
دیگر سخنرانی
نمی کنید ؟
آقای
منتصب ، چرا
دیگر در صدا و
سیما مستقیم با
مردم صحبت
نمیکنید؟
آقای
منتصب ، چرا
دیگر اقتدار
ایران را به
رخ کشورهای
غربی نمی کشید
؟
آقای
منتصب ، چرا
دیگر از آن
سخنرانی های
هیتلری و
مبارز طلبی
نمی کنید ؟
آقای
منتصب ، چرا
سفرهای خارجی
شما یکی یکی
لغو می شوند ؟
آقای
منتصب ، چرا
دیگر حتی به
سفرهای
استانی نمی
روید ؟
آقای
منتصب ، چرا
دیگر از
افتخارات و
دستاوردهای
دولت خود نمی
گویید ؟
آقای
منتصب ، چرا
دیگر از
فرمایشات
امام زمان که
شخصا به شما
می فرمودند ،
ما را مطلع
نمی سازید ؟
آقای
منتصب ،
خبرنگاران رسانه
های خودتان که
زندانی
نیستند، چرا
حتی در بین
آنها هم ظاهر
نمی شوید ؟
آقای
منتصب ، چرا
دیگر پرونده
ای را افشا
نمی کنید ؟
آقای
منتصب ،
هندوراس هم
یکی از آن
کشورهایی بود
که از شما
برنامه
خواسته بود ؟
آقای
منتصب ، به
آنها هم
برنامه ی
کودتا داده بودید
؟
آقای
منتصب ، چرا
دیگر سکوت
کرده اید ؟
آقای
منتصب ، حالا
یاد گرفتید هر
حرفی را نباید
گفت ؟
آقای
منتصب ، حالا
یاد گرفتید به
مردم نباید دروغ
گفت ؟
آقای
منتصب ، حالا
دیدید در
مقابل اراده ی
مردم نمی
توانید پشت
این و آن مخفی
شوید ؟
آقای
منتصب ، حالا
دیدید اگر
بالاترین
مقامات هم به
ناحق از شما
دفاع کنند ،
مردم ساکت نمی
شوند ؟
آقای
منتصب ، حالا
فهمیدید که با
“منم منم” گفتن “نیم
من” هم نمی
شوید ؟
آقای
منتصب ، حالا
دیدید مردم
فرق “ریحان” و “علف
هرز” را بهتر
از شما می
دانند ؟
آقای
منتصب ، حالا
دیدید “خس و
خاشاک” کیستند
؟
آقای
منتصب ،
یادگرفتید که
با مردم چگونه
صحبت کنید ؟
آقای
منتصب ، خیلی
برایتان سخت
است وقتی می
بینید که فقط
یک مهره بودید
و اگر بال و
پری به شما
داده می شد ،
مصلحت اینگونه
ایجاب می کرد
؟
آقای
منتصب ، حالا
محبوبیت خود
را درک کرده
اید ؟
آقای
منتصب ، دیدید
که اگر کل
حکومت هم پشت
شما باشد ،
مشروعیت شما
در دستان مردم
است ؟
آقای
منتصب ، چرا
سکوت کرده اید
؟
آقای
منتصب ، چرا
دیگر چشم
جهانیان بجای
اینکه بر شما
خیره باشد ،
بر مردم خیره
شده ؟
آقای
منتصب ، چرا
دیگر از هاله
ی شما خبری
نیست ؟
آقای
منتصب ، حالا
دیدید این
مردم هستند که
باید امری را
تایید کنند ،
نه مجلس
نگهبان و پاسبان
شما ؟
آقای
منتصب ، چرا
متحدان شما هم
سکوت کرده اند
؟
آقای
منتصب ، یاد
گرفتید که اگر
حقیقتی را “انکار”
کنید ، خودتان
“محو” خواهید
شد ؟
آقای
منتصب ، چرا
سکوت کرده ای
؟
آقای
منتصب ، دیدید
حکم تنفیذی که
امضای مردم پای
آن نباشد “کاغذ
پاره ای” بیش
نیست ؟
آقای
منتصب ، دیدید
با رها کردن
تعدادی سگ هار
بین مردم هم نمی
توانید آنها
را ساکت کنید
؟
آقای
منتصب ، اراده
ی مردم را
دیدید ؟
آقای
منتصب ، حضور
مردم را دیدید
؟
آقای
منتصب ، حماسه
سازان حضور را
دیدید ؟
آقای
منتصب ، دیدید
مردم ، جهان
را بدون ماهواره
ی شما زیر
پوشش قرار دادند
؟
آقای
منتصب ، دیدید
مردم ، جهان
را بدون انرژی
هسته ای شما
منفجر کردند ؟
آقای
منتصب ، حالا
مردم را دیدید
؟
آقای
منتصب ، حالا
مردم را
شنیدید ؟
آقای
منتصب ، چرا
سکوت کرده ای
؟
آقای
منتصب ، حالا
معنی این آیه
را فهمیدی “الْيَوْمَ
نَخْتِمُ
عَلَى
أَفْوَاهِهِمْ”
(امروز بر
دهانهای آنان
مهر مىنهيم)
آقای
منتصب ، حالا
معنی این آیه
را یادگرفتی “وَقُولُواْ
لِلنَّاسِ
حُسْنًا” (با
مردم به زبان
خوش سخن
بگویید)
آقای
منتصب ، چرا
سکوت کرده ای
؟
آقای
منتصب ، حالا
یاد گرفتی که “ادب
مرد به ز دولت
اوست” ؟
آقای
منتصب ، حالا
یاد گرفتی که “يا
سخن آرای ،
چومردم بهوش – يا
بنشين ، همچو
بهائم خموش” (سعدی)
آقای
منتصب ، چرا
سکوت کرده ای
؟
آقای
منتصب ، سکوت
را دیر یاد
گرفتی .
جولای
2, 2009