معیار و مشي اصلاح طلبانه

 

پنج‌شنبه، 8 اسفند 1387

 

عبدالله مومنی

 

ميرحسين موسوي نزديک به دو دهه سکوت کرده است و اکنون هم که بعد از دو دهه سکوت خود را شکسته و شروع به اظهارنظر کرده کمتر مي توان گفتاري را ديد که نزديک به ديدگاه هاي اصلاح طلبانه باشد ضمن اينکه وي حاضر به مرزبندي افکار و عقايدش با اصلاح طلبان نيست.
نوع موضع گيري ميرحسين موسوي در حوزه اقتصاد بهتر از موضع گيري هاي ديگر اوست. حتي با در نظر گرفتن انتقادهاي ايشان نسبت به دوره سازندگي و اصلاحات و سياست هاي اقتصادي دولت فعلي، باز هم نظرات وي فاصله زيادي با نگاه و تفکرات اصلاح طلبان دارد.ميرحسين موسوي در پي آن است که تصوير واقع گرايانه يي از عدالت را به جامعه ارائه و آن را در مقابل گفتمان عدالت احمدي نژاد قرار دهد. در حال حاضر گروهي از اصلاح طلبان به دنبال آن هستند که برخي از افراد را در جايگاه هاي دست نيافتني قرار دهند و اين خلاف رويه اصلاح گري است و با چنين رويکردي به دنبال تقدم بخشيدن به افراد هستند و اين در شرايطي است که انتظار مي رود اصلاح طلبان با برنامه محوري و اصلاح سياست سابق خودشان زاويه اختلاف ميان خودشان را کم کنند.اما برخي از اصلاح طلبان به جاي اينکه چنين روندي را در پيش بگيرند، به دنبال تقدس بخشيدن به افراد هستند و نتيجه اين رويکرد به تثبيت عدم مسووليت پذيري در جامعه مي انجامد. در حال حاضر مساله اصلي به سطح اشخاص تقليل داده مي شود.
متاسفانه برخي اصلاح طلبان به شخص محوري پرداخته اند بدون آنکه افراد را ملزم به پاسخگويي بدانند و انتظار دارند جامعه بدون چون و چرا صرفاً به علت وضعيت نابسامان سياسي، اجتماعي و اقتصادي وفاداري خودشان را به طيف اصلاح طلب اعلام کنند و پذيرش مسووليت را تنها راي دادن مي دانند بدون آنکه برنامه يي اعلام کرده باشند.با توجه به اظهارات و موضع گيري هاي مبهم اخير ميرحسين موسوي، رفتن به سوي کسي که جوانان هيچ شناختي نسبت به وي ندارند و به اجماع رسيدن بر سر وي با تصور اينکه جامعه اين اجماع را مي پذيرد، يک اشتباه است.

در اين بين مخالفت هايي را از سوي طيفي از اصلاح طلبان نسبت به کانديداتوري ميرحسين موسوي شاهد هستيم. بخشي از اين مخالفت ها مربوط به سهم بندي هاي گروه ها و طيف هاي مختلف اصلاح طلبان است که در راستاي خواست خودشان و جمع آوري راي براي کانديداي مورد نظر خودشان هستند و حضور کانديداي ديگر را مانع از راي آوري کانديداي گروه خود و تکثر و تعدد کانديدا را مانع پيروزي در انتخابات مي دانند.بخشي هم به اين علت با حضور ميرحسين مخالفت مي کنند که وي را فاقد شرايط اصلاح طلبي مي دانند و در کل مخالفت ها را از دو منظر مي توان بررسي کرد؛ يک منظر انباشت مطالبات مردم در حال تحول و خواهان تغيير وضعيت ايران که از يک دهه پيش و از دوم خرداد 76 به بعد روي هم انباشته شده و کمتر خواسته مردم در اين دهه استقرار يافته يا به آن عمل شده است. و چگونه مي توان از کسي که نزديک به دو دهه در سکوت سياسي سر کرده و اکنون هم بعد از دو دهه سکوت خود را شکسته است، انتظار داشت پاسخ دهنده مطالبات مردم باشد.و منظر دوم، مخالفت آرايش هاي انتخاباتي است که هر گروه کانديداي خودش را دارد و هر چه تعدد کانديدا در يک جناح بيشتر باشد، امکان ائتلاف هم کمتر مي شود و با توجه به آنکه وضعيت پايگاه اصلاح طلب ها مشخص است، تلاش هاي بسياري براي آن صورت مي گيرد تا چهره پيروز سابق اصلاحات را به رياست جمهوري برسانند زيرا با توجه به آرايش جناح مقابل و وضعيت مجلس و دولت با تعدد و تکثر کانديدا امکان توفيق در انتخابات را کم مي دانند.بخشي ديگر از مخالفت ها به دغدغه هاي فکري و دلمشغولي هاي اصلاح طلبان برمي گردد که ميرحسين موسوي را واجد شرايط اصلاح طلبي نمي دانند.
در اينجا اين نکته را هم بايد مدنظر داشت که نمي توانيم به يک آرمان و الگوي فردي تکيه کنيم. تا زماني که گفت وگويي بين تمام طيف ها و گروه هاي اصلاح طلب انجام نشده است و الگوي درستي از دل آن گفت وگو بيرون نيامده باشد، نمي توان کسي را رهبر اصلاحات دانست. (اگرچه هر فردي مي تواند ادعاي اصلاح طلبي داشته باشد.)

راه حل و آنچه ايران به آن نياز دارد يک دولت مقتدر است که با اراده ملت شکل بگيرد و با رئيس جمهور هماهنگ باشد.

(متن ذیل برگرفته از گفتگو شفاهی با عبداله مومنی است و در شماره چهارشنبه روزنامه اعتماد منتشر شده است)

سازمان دانش آموختگان ايران اسلامی ادوار تحکیم وحدت