مرور آنچه که بر انتخابات و کشور می گذرد

حمیدرضا خادم

 

برای درک مواضع افراد که پا به عرصه انتخابات می گذارند ، ضروریست پیشینه و سوابق هر یک در دوران مدیریتشان و بر اساس سخنان و رفتارشان در گذشته بررسی و تحلیل گردد ، هر چند پذیرفتنی است که افراد در طول دوران تغییر می کنند و مواضعشان تعدیل و یا دچار تغییر می گردد ، اما عموما به دلیل شناختی کافی از شرایط کشور ، به دلیل سوابق مدیریتی که لازمه کاندید شدن برای ریاست جمهوریست ، تاکتیک خاص خود را انتخاب می کند حتی اگر واقع بینانه نباشد و یا مسیری خارج از عرف را طی نماید.

 

انتخابات دوره نهم ریاست جمهوری و اتفاقات رخداده در آن که در دقیقه نود نتیجه را به شکل باور نکردنی تغییر داد ، تجربه ناخوشایندی بود که امروز شاهدیم برخی نامزدهای انتخاباتی ، اینبار به دنبال برگ برنده ای هستند که در انتخابات پیشین در دست محمود احمدی نژاد بود .

اینکه عنوان شد تجربه ای ناخوشایند ، از این روست که فارق از تمامی محدودیت های قانونی شامل تسلسل قدرت در هسته حاکمیت ، نظارت استصوابی و ... اینبار رهبر جمهوری اسلامی که از دوران اصلاحات خاطره خوشی نداشت مستقیما وارد عمل شود و شخصی را که مورد نظر خود بودوارد کاخ ریاست جمهوری نماید . این ماجرا سبب شد که شعارها ، رفتارها و نحوه بیان کاندیداهایی که شرایط کنونی کشور را درک و نحوه رقابت را آموخته اند  با دقت بالا و گزینش شده صورت گیرد تا شاید در این آشفته بازار سیاسی و بین المللی که ایران را به پرتگاه نزدیکتر می کند ، بتوانند نظر مثبت رهبر جمهوری اسلامی و تاییدیه وی را دریافت نمایند و همانگونه که شاهدیم شعارهای مردم پسند که می تواند آنان را به دلایل متفاوت به پای صندوق بکشاند تقلیل یافته و به یک یا دو نامزد محدود شده است .

 

مهدی کروبی یکی از نامزدهای اصلاح طلب که بر اساس قانون اساسی و سن تعیین شده در آن برای شرکت کنندگان در انتخابات ، آخرین سال خود را می گذراند و با توجه به اینکه معتقد است در دوره نهم ریاست جمهوری از افرادی بود که به نا حق از رقابت در دور دوم کنار گذاشته شد ، در این اندیشه است که می تواند با مطرح نمودن مطالبات اقتصادی و صنفی ، اینبار با تجربه ای بیشتر ریاست جمهوری را از آن خود نماید و هر بار از جدی بودن و عدم انصراف از انتخابات سخن می گوید و با گرد آوردن افراد برجسته ای چون غلامحسین کرباسچی و عطاا.. مهاجرانی شانس خود را بیش از پیش می داند . اما شاید شیخ اصلاحات از این موضوع غافل باشد که حضور این افراد که عملی خلاف بر تصمیم سازمانی و تشکیلاتی اتخاذ نمودند ( حمایت حزب کارگزاران از میرحسین ) تاکتیکی است که تقسیم آرا بین محمود احمدی نژاد و مهدی کروبی در شهرهای کوچک و روستاها صورت گیرد ، یعنی عکس آنچه که مورد تصور برخیست که با این روش آرا بین اصلاح طلبان تقسیم می شود . این تاکتیک یکی از روش هایی است که در صورت خوشبینی به انتخابات سالم میتواند تاثیر مستقیمی در آرا داشته باشد چراکه محمود احمدی نژاد و مهدی کروبی افرادی هستند که اکثریت آرا آنان از شهرهای کوچک و روستاهاست و در این صورت آرا آنان در این بخش تقسیم خواهد شد .

 

از سوی دیگر شکافی که میان اصولگرایان به دلیل رفتارهای نابخردانه و انحصار طلب رئیس جمهور کنونی ایجاد شده ، سبب گردید تا فردی دیگر در محفلی خصوصی تایید و با اذن رهبری وارد فضای انتخابات گردد ، محسن رضایی فردیست که او نیز می تواند در بخش هایی از سپاه پاسداران که سالها فرماندهی آنرا بعهده داشت در آرا مستقیم احمدی نژاد تاثیر بگذارد و با توجه به وزن بالای محفلی که محسن رضایی را وارد انتخابات کرد باز هم می تواند در این انتخابات نقش آفرین باشد . به این ترتیب ظاهرا دو نامزد ، یکی از اصلاح طلبان و دیگری از اصولگرایان دانسته و یا نادانسته مامور شده اند تا آرا احمدی نژاد را به حداقل ممکن برسانند !.

 

با این شرایط میر حسین موسوی که در آغاز بعنوان نامزد اصلاح طلبان وارد انتخابات شد و تا کنون نیز از سوی اصولگرایان مخالف احمدی نژاد فردی قابل رقابت وارد انتخابات نشده است ، با این تحلیل و بر روی کاغذ ، شانس میرحسین موسوی بیش از سایرین می باشد . وی دو موضوع را ملاک تبلیغات خود قرار داده است یکی دست یافتن به برگ برنده محمود احمدی نژاد در انتخابات پیشین به واسطه شعارهای اصولگرایانه و دلربایی و بیان سخنان خوشایند  آقای خامنه ای  برای گرفتن تایید از وی که حکم نهایی انتخابات در دست اوست و دیگری اصلاح طلبی و شعارهای مردم پسند با سطحی بسیار نازل که تنها می تواند شرکت کنندگان سنتی و بی طرف انتخابات را جذب نماید هر چند احزاب و گروه های طرفدار وی و شخصیت هایی چون سید محمد خاتمی در پی کسب آرا قشر متوسط و روشنفکر هستند ولی اغلب سخنان میر حسین موسوی تنها سبب بی اعتمادی بیشتر و گریزان شدن این قشر از وی می گردد و همینطور  ظاهر امر نشان می دهد که دلربایی  هایش نیز موثر نیافتاده است و نه تنها عکس العمل مثبتی از سوی آقای خامنه ای که از دور به رقص بازیگران انتخاباتش می نگرد بروز نکرد بلکه پس از تصویب تشکیل کمیته صیانت از آرا توسط کروبی و میر حسین واکنشی خشمگینانه از خود نشان داد .

 

باری از وضعیت این نامزدها که بگذریم برای اینکه نیاز حاکمیت را به شخصی مناسب ریاست جمهوری مورد نظر آقای خامنه ای دریابیم باید بر نتیجه روندی که جمهوری اسلامی در این سالها طی کرده و یک تنه مقابل تمام دنیا ایستادگی و بر بحث هسته ای و سایر مسائل بحران زا تکیه می نماید را بدانیم . پس از دو جنگی که در خاورمیانه رخ داد که به باور اغلب کارشناسان ، گرداننده اصلی جنگ لبنان و غزه ، جمهوری اسلامی بود ، در حالیکه فشارهای جهانی بر اتمام کشتار و جنگ در این دو منطقه بسیار زیاد بود و قتل عام غیرنظامیان به دلیل ایجاد سپر انسانی توسط حماس و حزب ا...   مردم بی گناه را به کام مرگ می کشانید جنگ به صورت یکجانبه به دلیل فشارهای گسترده جهان از سوی اسرائیل پایان یافت و در این  زمان که برنده ای برای آن دو جنگ در پایان تعیین نگردید ، حزب ا... و حماس با پشتوانه جمهوری اسلامی خود را پیروزجنگ معرفی کرده و روزها جشن پیروزی برپا نمودند، به باور من این ماجرایی بود که جمهوری اسلامی در صدد آزمایش و تست وضعیت بود . حال که به رفتار جمهوری اسلامی باز میگردیم شواهد و رفتارها نشان می دهد که اینبار و برای بار سوم این مرزهای ایران است که از سوی حاکمان جمهوری اسلامی برای جنگ مهیا می گردد و تا به امروز نیز مقدمات آنرا به شکل لازم مهیا نموده اند . آنان تصور می کنند که با توجه به گستردگی ایران ، در تیررس بودن منافع آمریکا در منطقه و بحران شدید حاصل از جنگ و قتل عام گسترده غیر نظامیان ایران از سوی دوطرف درگیر و فشار مردم جهان برای پایان دادن سریع به چنین کشتاری ، میتوانند پس از مقاومت چند روزه مانند حماس و حزب ا... خود را پیروز جنگ معرفی نمایند که اینبار به دلیل وجود دولتی مستقل، با قدرت بیشتری هم سرکوب داخلی را افزایش دهند و هم در سر میز مذاکره امتیاز خواهی کنند . هر چه اتفاقات چهار سال اخیر را با دقت مرور می کنم تنها نتیجه ای که از رفتار رهبران جمهوری اسلامی منتج خواهد شد پیگیری چنین جنگیست و تنها کسی که بدون اراده شخصی مجری چنین برنامه ای میتواند باشد محمود احمدی نژاد است و حاکمیت و خود دولت نیز شرایط پیروزی در این به اصطلاح انتخابات را مهیا نموده اند که به چند نکته از آن اشاره می شود :

 

یکم اینکه احمدی نژاد در حال حاضر رئیس جمهوریست که خود مجری انتخابات است و برگزار کنندگان این انتخابات منتسب وی می باشند . بی تردید احمدی نژاد هیچ علاقه ای ندارد که رئیس جمهور یک دوره ای باشد و اطرافیان و و حزب متبوعش قاعدتا برای ماندگاری در قدرت دست به هر اقدامی خواهند زد .

 

دوم ، نیروهای نظامی حکومتی که در این چهار سال به لطف دولت احمدی نژاد تبدیل به قطب بزرگ اقتصادی شده اند و در انتخابات نیز همواره تاثیرگذار بوده اند نیز برای ادامه این روند به وی کمک خواهند کرد .

 

سوم ، تا کنون هیچ کاندید قدرتمندی از سوی اصولگرایان برای این انتخابات معرفی نشده است و حمایت آقای خامنه ای بصورت آشکار از دولت کنونی وجود داشته و حتی در احزاب اصولگرا و مجلس شورای اسلامی منتقدین را وادار به سکوت نموده اند .

 

چهارم اینکه غرب در تاکتیکی که برای اتمام حجت با ایران داشت و با لحنی معتدل و متفاوت با گذشته می خواست که تمامی درهای مذاکره با ایران باز شود و در صورت عدم تمایل جمهوری اسلامی ، اجماع جهانی برای هر نوع واکنش به ایران وجود داشته باشد از سوی رهبران حاکمیت اسلامی پیروزی تلقی گردید و این تصور ایجاد شد که غرب با این تغییر لحن و ادبیات عقب نشینی نموده و این پیروزی بزرگیست که در دولت احمدی نژاد حاصل گردیده و باید تداوم داشته باشد به تعبیری دیگر ترکیب تیم برنده را نباید تغییر داد .

 

و در نهایت اینکه کنار نهادن خاتمی با تهدید پرونده سازی قضایی برای وی ، نشان می دهد که تنها رقیب برجسته احمدی نژاد که می توانست وی را در انتخابات شکست دهد با برنامه ریزی کنار گذاشته شد ، بنابراین به باور من در این دوره بسیار دشوار خواهد بود که فردی بجز احمدی نژاد از صندوق بیرون آید ، البته تا زمان انتخابات زمان زیادی باقی مانده است و تحولات داخلی و بین المللی همچنان در حال سرعت گرفتن است .