گزارش پلنوم چهارم جبهه ملی ایران اروپا

 

تاریخ پلنوم: 26.09.09

محل برگزاری پلنوم: شهر کلن در غرب آلمان

شرکت کنندگان: هموندان جبهه ملی ایران- اروپا از واحدهای آلمان، بلژیک، سوئد و هلند

دستور جلسه:

1- گزارشی از اوضاع جبهه ملی ایران و اختلافات درون- سازمانی آن، بویژه دررابطه با کناره گیری تعدادی از اعضای جوان جبهه ملی ایران.

2- تبادل نظر و ارائه پیشنهادهای ترمیمی و تکمیلی به پیشنویس اساسنامه جبهه ملی ایران- اروپا برای تصویب در کنگره دوم .

3- بحث و ارزیابی جنبش سبز در ایران بر پایه طرح پیشنهادی "سند پلنوم" از واحد هلند.

4- تعیین تاریخ و محل کنگره دوم سازمان

- درباره مورد 1

نکات اساسی گزارشهایی از وضع جبهه ملی ایران:

اختلاف های موجود در جبهه ملی ایران را میتوان از دو منظر دید،

1- از دید سیاسی

در حالیکه فراکسیون مویدزاده- موسویان اعتقاد به سیاست صبر و مبارزه نرم و محتاطانه با حکومت جمهوری اسلامی را پیش میکشد، جز دادن چند اعلامیه فعالیت دیگری ندارد و عملا از فعالیتهای دیگران بعناوین گوناگون جلوگیری میکند، که مبادا به موجودیت نیمه رسمی جبهه ملی آسیبی برسد، فراکسیون زعیم خواهان پویایی بیشتر و بویژه شرکت فعال جبهه ملی در مبارزات جاری میباشد.

2- از دید تشکیلاتی

اختلاف در مشی سیاسی جبهه تاثیر و تظاهر روشنی در امر تشکیلاتی دارد. جناح یکم که بسیار منسجم کار میکند، به بهانه های گوناگون از ورود هموندان فعال که بیشتر جوان هم میباشند، به مراتب بالای تشکیلاتی جلوگیری کرده و در عوض بشیوه هایی که ظاهرا دمکراتیک هم نیست، افراد همنظر خود را در شورای مرکزی می گنجاند. این امر با اعتراض شدید افراد جوان مواجه می شود و هنگامیکه جوانان با همراهی سخنگوی جبهه کوشش میکنند با دادن فراخوانهایی از قبیل شرکت در انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری و یا شرکت در تظاهرات 30 ام تیر 88 به تن خمیده و خموده جبهه جانی بدمند، با اتهام ماجراجوییگریهای ضد تشکیلاتی متهم میشوند و از جبهه کناره میگیرند.

جمیع شرکت کنندگان پلنوم ازین وضع جبهه اظهار تاسف میکنند و بویژه از هموندان مسن و با تجربه جبهه داخل توقع دارند که این مشکلات را با شیوه های دمکراتیک رفع نمایند و با پویایی هموندان جوان کل جبهه را زنده نمایند تا در مبارزات دمکراسی خواهانه ملت جایگاه شایسته یک سازمان ملی و مصدقی را بازیابد.

درباره مورد 2

نکات اساسی که در اساسنامه پیشنهادی پلنوم هلند تصحیح شد مربوط به تعداد نمایندگان اعزامی واحدها به کنگره و شورایعالی میباشد. بطور کلی تعداد اعضای شورایعالی با تکیه به تجارب دو سال گذشته کاسته و حق رای در کنگره تنها به نمایندگان واحدها داده شد.

این اساسنامه به کنگره دوم جبهه ملی ایران- اروپا برای تجدید نظر و تصویب ارئه داده میشود. متن اساسنامه ای که از طرف یکی از هموندان واحد آلمان ارائه شده بود مورد بحث قرار نگرفت و بررسی آن به کنگره محول گردید.

درباره مورد 3

سند تحلیلی واحد هلند با تغییرات کوچکی مورد توافق پلنوم قرار گرفت. مقرر شد که این سند همراه گزارش پلنوم منتشر گردد.

درباره مورد 4

کنگره آینده سازمان در هفته دوم یا سوم ماه ژانویه 2010 تشکیل خواهد شد. تاریخ دقیق و محل کنگره پس از تدارکات لازم اعلام میگردد.

 

هیئت اجرایی جبهه ملی ایران- اروپا  شاخه آلمان

 

 

 

سند تحلیلی

(اوضاع ایران، جبهه ملی ایران و وظایف ما)

پلنوم چهارم جبهه ملی ایران اروپا

(آلمان- کلن شنبه چهارم مهر 1388)

شکل گیری جنبش سبز

جنبش اعتراضی 22 خرداد دگردیسی ماهوی تغییرات تدریجی اما مداوم جامعه مدنی ایران بود که منتظر فرصتی برای انفجار بود. انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری این فرصت را به میان آورد. هیچکس ، حتی یکسال پیش هم انتظار چنین انفجاری را نداشت.

ویژگی های عمومی این جنبش عبارتند از : خودجوش بودن ، تداوم ، یکپارچه بودن و فراگیربودن آن درسطح جامعه. جنبش سبز هنوزهم مورد تایید اکثریت قاطع نیروهای عمده سیاسی در داخل و خارج کشوراست.

اثرات جنبش درسطح جامعه تاکنون:

این اثرات وپیآمدها را می توان به شرح زیرخلاصه کرد:

1 - تبدیل و درواقع مسخ حکومت " مذهبی " یا ولایت فقیه  به یک دیکتاتوری نظامی ازنوع رژیم صدام و دیکتاتوری های دهه های گذشته امریکای لاتین . سبعیت و قساوت بی سابقه درسرکوب اعتراضات و خشونت رفتار با بازداشت شدگان .

2 - قدرت گرفتن جناح نظامی (سپاه ، بسیج وغیره ) نسبت به روحانیت درکل .

3 - کاهش چشمگیر احترام ومنزلت روحانیت ودین ومحو شدن "هاله قدوسیت " دور "رهبر" .

4 – شکاف میانجناحی جدی دردرون نظام.

طیف نیروهای اپوزیسیون درداخل:

این نیروها ، عمدتا متشکل از نیروهای اصلاح طلب سکولار و مذهبی ، ملی مذهبی و درسطح نازلتری نیروهای سلطنت طلب و چپ جدید است .

گرچه بیشترشعارهایی که درتظاهرات اعتراضی داده می شود ماهیتا ملی مردمی است ( استقلال آزادی جمهوری ایرانی) ، لکن نیروهای ملی و وملـَییون درشکل سازمانی در جنبش حضور بسیار کمرنگی دارند . دلیل آنهم عدم آمادگی وعدم سازمان یافتگی کافی آنها براثرعدم اجازه فعالیت آزاد درطول چند دهه دیکتاتوری است. نیروهای ملی / ملییون ، اما درمقطع دیگری می توانند فعال شوند و امید است که چنین شود.

دورنماهای احتمالی جنبش : 1 -  دگردیسی مسالمت آمیز و 2 - خطر رشد پیکارمسلحانه

1 - دگردیسی مسالمت آمیز ، دورنمای مطلوب

این دگردیسی برفرض عدم بروزجنگ و تهاجم خارجی و حفظ یکپارچگی کشوراستوار است.

مشکل است تصورکرد که نسلی که ازبطن یک دیکتاتوری مذهبی به وجود آمده واکنون به صورت آنتی تزآن عمل می کند ، درنقطه ای ، مثلا خط قرمز رهبری ملی مذهبی ، توقف کند و نبرد خود را برای برقراری دموکراسی ومردمسالاری درمفهوم راستین خود پیش نبرد.

لکن ، پیش بردن چنین پیکاری تا سرمنزل پیروزی نه کار یک رهبر است ونه کار یک سازمان یا حزب سیاسی واحد. این مردم دیگر آینده شان را باردیگر به دست یکنفر " ناجی " ویا حتی یک حزب یا تشکل سیاسی واحد واگذار نخواهند کرد. آنها تجربه دو دیکتاتوری طولانی را پشت سرگذاشته اند .

بنابراین ، نوع حکومت آینده (مقصود حکومت مطلوب) ، هرچه باشد ، یک چیز مسلم به نظرمی رسد و آن اینکه ، دولت ، دولتی ائتلافی ومتشکل از چند نیروی سیاسی خواهد بود که درانتخاباتی (نسبتا) آزاد وعادلانه رای واعتماد مردم را به دست آورده اند  . 

 

احتمال رشد پیکارمسلحانه ، دورنمایی خظرناک

به نظرنمی رسد که دولت کودتا هرگز به کناررفتن مسالمت آمیز ، ولو با تضمینهایی ازلحاظ عدم اعمال مجازاتهای شدید نسبت به عاملین کودتا ، رضایت بدهد. بنابراین ، این امکان هست که گروهها ورهبرانی فکرکنند که بدون اقدام مسلحانه وعمل متقابل به مثل نمی توان به تغییروتحولی امیدواربود . چیزی که اکنون احتمالش کم نیست (هم اکنون گروههایی ، ازجمله "انجمن پادشاهی ایران" (رجوع شود به تارنمای "تندر")  مدعی اند که به اینکاردست زده اند ومبارزه مسلحانه را هم تبلیغ می کنند . این گزینه درصورت رشد می تواند جامعه را به هرج ومرج وکشمکش دایمی ، جنگ داخلی یا مداخله خارجی و نهایتا ازهم پاشی کیان مملکت بکشاند .  

 به هرحال ، باید مراقب بود که به دام مبارزه خشونت آمیز که نیروهای سرکوبگر گسترده اند ، گرفتار نیآمد. دولت کودتا می خواهد که مردم دست به اسلحه ببرند ، زیرا ضامن ادامه موجودیتش ، بحران وکشمکش وعدم ثبات است . به همین جهت درصحنه بین المللی هم تا آنجا که بتوانند و موجودیتشان به خطر نیافتد به خرابکاری و لجاجت وگردنکشی بخصوص درزمینه بحران هسته ای ادامه خواهد داد . همین اخیرا ، اعلام وجود مرکز دوم غنی سازی اورانیوم درایران باعث واکنشهای خشنی ازجانب سران کشورهای غربی وحتی روسیه گردیده است . غیرمحتمل نیست که دولت احمدی نژاد برای کند کردن مبارزات داخل و یا برای جبران شکستهایش درفرونشاندن اعتراضات داخل دست به ماجراجویی هایی درخارج بزند که نهایتا واکنش نظامی دول غربی را برانگیزد . آنگاه ، به زعم خود می تواند مردم را گرد هدف دفاع ازمیهن دربرابرتجاورخارجی متحد ساخته وهرصدای مخالفی را با خشونت یشتر فروبنشاند .

چنین ماجراجویی ، گرچه ممکن است موقتا ازتحرک مبارزات داخل بکاهد ، اما می تواند مدت زیادی دوام بیآورد. این موجودیت برخاسته از کودتای سپاهی - ولایی با آن دستگاه سرکوب مهیبش ، ظرفیتها ومحدودیتهای خودش را دارد و نمی تواند ، به ویژه درپس زمینه تشدید شکافها در درون نظام و مخالفت وسیع درداخل وخارج ، به طوردایم به یکه تازی و قلدری وگردنکشی ادامه دهد . به نظرمی رسد که کم هزینه ترین راه مبارزه با این موجودیت ادامه "جنگ " ورودررویی فرسایشی با آنست (، چه درداخل و چه درخارج) . دراین رابطه ، اهمیت مبارزه و اقدام در خارج را هم نباید دست کم گرفت . حداقلش کاهش هزینه های گرانی است که هم میهنانمان درداخل با شجاعت وفداکاری بیمانندی می پردازند . 

تا هنگامی که موجودیت کودتای ولایی نیرو وتوانش به قدرکافی تحلیل نرفته باشد ، می توان به روش و موضع تدافعی (فردی وگروهی ) درمقابله با نیروهای سرکوب روی آورد . کاری که همین حالا صورت می گیرد . اقدام تهاجمی وقهرآمیزعلیه رژیم کودتا ، هنگامی ممکن است صورت گیرد که نیروهای اپوزیسیون قدری خودرا جمع وجورکرده و به ائتلافهایی برای رهبری وهدایت مبارزه دست یافته باشند . درمقطعی ممکن است چنین ائتلاف یا شورایی  چاره ای جزرویارویی قهرآمیز با نظام نبیند .  فقط یک چنین ائتلافی که ازطرف مردم هم نمایندگی (ماندات) داشته باشد ، می تواند تصمیم به مبارزه تمام عیارعلیه کل نظام بگیرد و درسطح جامعه آنرا هدایت کند.

 

فضای باز سیاسی

رسیدن به فضای باز سیاسی زمانی می تواند متحقق گردد که نیروهای سرکوب ، مثل بسیج ، سپاه ، اطلاعات ، انصار حزب الله وغیره برچیده یا به قدرکافی تضعیف شده باشند.

با وجود شکاف تدریجی وروزافزون درداخل دستگاه حاکمه ، این نیروها کما بیش انسجام خود را حفظ کرده اند . این امر یک دلیل اقتصادی مهم هم دارد و آن اینکه ، بسیاری ازفرماندهان وسرداران سپاه وبسیج اکنون جزو سرمایه داران بزرگ کشور هستند و نیروهای بسیج نیز که تعدادشان ، با اعضای خانواده شان ، به چند ملیون می رسد ، ازمحل درآمدهای نفت خوب "تغذیه" می گردند . این نیروها ، چنانکه می بینیم ، حاضر به دست زدن به هرجنایت و زشتی برای حفظ موقعیتشان می باشند .

درمرحله ای بعدی یا همزمان با تضعیف ویا انحلال نیروهای سرکوب ، زائده هایی مانند ، مجلس خبرگان ، شورای نگهبان ، مجمع تشخیص مصلحت نظام و دستگاههای موازی اطلاعات ، امورخارجه و غیره که همگی ازشکم انقلاب اسلامی بیرون آمده و دولت وحکومت ایران را به صورت موجودی "شتر- گاو- پلنگی" درآورده اند ، ملغی وبرچیده خواهند شد . ارتش و پلیس سنتی ، به ترتیب وظیفه دفاع ازکشور و حفظ نظم داخلی را بر عهده خواهند گرفت . پرسنل سپاه وسایرنیروهای وابسته نیز دراین دونیرو جذب خواهند شد .

سوال عمده این است که چگونه ، چه موقع ودرچه شرایطی این فضای بازسیاسی به وجود خواهد آمد یا می تواند به وجود آید ویا می توان آنرا به وجود آورد؟ آیا درطول زمان وبا تضعیف تدریجی نیروهای سرکوب و عقب نشینی جناح حاکم به وجود خواهد آمد ویا امکان دارد که به طورغیرمنتظره وبا مصادف شدن چند عامل یا رویداد داخلی (یا خارجی) درمقطعی که هیچکس انتظارش را ندارد ، پدیدارگردد .

پیش بینی دقیقی دراین مورد نمی توان کرد . گفتنی نیست که حالت دوم ،البته بسیارکم هزینه تراست ، لیکن باید برای هردو احتمال آماده بود .

درروند پیشروی به سوی فضای بازسیاسی ، نیروها ی اپوزیسون نیز امکان دارد شیوه های مبارزه، تاکتیکها وهدفهای خودرا به نسبت شرایط ومقاطع جدید تغییردهند . این خود می تواند تعادل وموازنه وقت نیروها را به هم بزند. حتی امکان دارد درمقطع یا مقاطعی بده وبستانهایی هم بین نیروهای اپوزیسون ازیکطرف و جناحهایی ازحاکمیت برای برونرفت از بن بست کنونی ضروری باشد. به هرحال ، اگرقراراست کشورو جامعه دچارنوسانات وتغییرات ناگهانی وبنیان کن نشود ، اصلح است که دوره انتقالی یا دوره گذار بدون درهم ریختن ساختارموجود و به صورت کنترل شده وتحول تدریجی صورت گیرد تا با تخریب و نابودکردن نظام موجود وازنوبه وجودآوردن ساختاری دیگر. گزینه اخیر، آنچنانکه پس ازفروپاشی رژیم سلطنتی وجایگزینی آن با نظام جمهوری اسلامی دیدیم ، بار وهزینه بسیارسنگینی را بردوش کل جامعه می گذارد و به احتمال قوی منشاء وعامل رویدادهای غیرقابل پیش بینی وخانه خراب کن خواهد بود .

آنچه که دروضعیت فعلی می تواند مایه امیدواری باشد ، سابقه خوشنامی و جایگاه تاریخی مردمی جبهه ملی است که علی رغم مشارکت بسیارکمرنگش درجنبش اخیرهنوز ازاحترام ومنزلتی درمیان توده مردم برخوردار است ( به عنوان مثال میتوان به دعوت سی تیر88 توجه کرد که ضمن آن تعداد کثیری حضوریافتند) . این دستمایه ایست گرانبها که عدم بهره برداری بهینه ازآن به ویژه دراوضاع واحوال کنونی به هیچوجه قابل قبول نمی تواند باشد و چنین قصوری را نسلهای آتی مشکل می توانند برتابند .   

طیف ملی ودرمرکزآن جبهه ملی ایران ، این امکان بالقوه را دارد که نقش محلل و کاتالیزاتور را دربین نیروهای اپوزیسیون ایفانماید . به جرات می توان گفت که هیچ نیروی دیگری ازچنین توان بالقوه ای برخوردار نیست . وبدون وجود (بالفعل) چنین نیرویی که که قدرت وتوان گردهم آوردن نیروهای عمده دیگر را داشته باشد ، نمی توان امیدواربود که فی المثل ، (حتی) مشروطه طلبان لیبرال و نیروهای چپ معتدل حاضر به همکاری دریک جبهه واحد ویا یک ائتلاف ملی گردند . درصورتی که می دانیم هریک ازاینها حاضربه همکاری با یک جبهه ملی منسجم وقوی می باشند . 

دراین راستا ، ایجاد شورای همبستگی برای دموکراسی وحقوق بشر متشکل ازجبهه ملی وسایرنیروهای دموکراتیک ومردمی اندکی قبل ازشروع جنبش اعتراضی انتخابات، را می توان تحولی میمون درچند دهه اخیر به حساب آورد. جبهه ملی ایران اروپا نیز از برپایی چنین شورایی استقبال نمود وآنرا به فال نیک گرفت. تشکیل چنین شورایی درواقع می تواند قدم اول درتمرین دموکراسی درسطح جامعه باشد .  

درعین حال ، به نظر می رسد که دردرون جبهه ملی داخل نیز نوعی خانه تکانی یا جابجایی نسلی به صورت ضرورتی درآمده است ، چیزی که درهرسازمان بالنده ای هرازگاهی باید انجام بپذیرد.

 

بحران در(جبهه ملی) داخل :

همانطور که گفتیم جبهه ملی خوشنام ترین و قدیمی ترین سازمان ملی مردمی درایران به شمار می رود که هنوز ازاحترام ومحبوبیت درجامعه برخوردار است . لذا ، جبهه ملی وملـّییون این موقعیت بالقوه را دارند که نقشی مهمی درگردهم آ وردن نیروها وطیفهای گوناگون سیاسی درایران داشته باشند .  

می گوییم موقعیت بالقوه ، زیرا ادامه حیات صرف دردو دیکتاتوری نسبتا طولانی ، سازمان را از نوآوری وخلاقیت عقیدتی وتشکیلاتی عقیم وناتوان ساخته وقدرت مانوردرشرایط غیرمنتظره و متحول را ازوی سلب کرده است. والبته این وضعیت تنها خاص جبهه ملی نیست .

این وضعیت ، تداوم حالت سکون و بیحرکتی ، حکمفرما بودن جو تحکم وآمریت و بالاخره کم کاری وقصور جبهه ملی در شروع جنبش سبز ، باعث شده که بین اعضایی که عمدتا به نسل گذشته تعلق دارند واعضای جوانتر اختلافاتی بروزنماید که متاسفانه به کناره گیری گروهی ازاعضای جوان وبرخوردهای علنی انجامیده است .

تاکنون بسیاری از ملییون خارج ازکشور، ازجمله جبهه ملی ایران اروپا ، از حرکت اعتراضی جوانان پشتیبانی کرده و مراتب حمایتشان را از نسل جدید مبارزین جوان اعلام کرده اند .

این حمایت گرچه ، حمایتی اصولی و صحیح بوده ، اما باید به ظرافتهای این مساله نیز توجه داشت. نسل جوان شوق وشور بسیاردارد ، اما ازتجربه کافی برخوردارنیست .

ما به هیات اجرایی به دلیل عدم انعطاف وموقعیت نشناسی او درجنبش اخیردرشناساندن راه مصدق به توده های جوان وزنان و شهروندان معترض ایراد جدی داریم . معتقدیم که فرصتی گرانبها ازدست رفت ، اما شاید این تنها فرصت موجود نبوده و به احتمال قوی آزمایشات سخت دیگری درپیش داریم . ما اکنون دیگر  تغییروجایگزینی هیات اجرایی واحیانا رهبری کنونی را با یک هیات اجرایی جدید وجوانتر، البته باروش دموکراتیک ، ضرورتی می دانیم که وقوع هرچه زودترآن به نفع جبهه ملی ایران وبه نفع کشورومیهن می باشد .  درعین حال ، ناچاریم ازموضعی برادرانه نظرمان را نسبت به اقدام این عزیزان جوان نیز ابرازکنیم . ما به نحوه عمل دوستان جوانمان دو ایراد داریم :        

1 – اعلام عدم همکاری و کناره گیری ازسازمان را صحیح نمی دانیم . دوستان باید بدانند که آسانترین کار، رها کردن سازمان و بیرون رفتن ازآنست . خروج ازسازمان ، گذشته ازاینکه سازمان را تضعیف می نماید و مقدمه ای است برای انشعاب وتلاشی احتمالی ، راه صحیح اصلاح نمی باشد. راه صحیح ازنظرما ادامه مبارزه درداخل سازمان واصلاح آن ازدرون با تمام مشکلات وموانع آن می باشد. به این صورت است که سازمان رشد وبالندگی می یابد و ارزش و اهمیت وثقل ووزنه پیدا می کند .

2 - دربخشی ازنامه ها ومقالات اعتراضی که این هموندان نگاشته ومنتشرساخته اند  برخوردهای شخصی جای عمده ای را اشغال می کند . نظرما اینست که این نوع برخوردها نه تنها کمکی به حل مشکل نمی کند ، بلکه بیشتر به سرخوردگی و پراکنده شدن نیروهای موجود منجرمی شود.

ما درصداقت و شوروشوق وتوان وظرفیتهای بالقوه این عزیزان جوان شکی نداریم و امید می بندیم که مسایل ومشکلات با سعه صدرو دوراندیشی و تعامل حل وفصل گردند و جبهه ملی ایران انسجام و مکان وموقعیت شایسته خودرا درنزد مردم بازیابد . ما به نوبه خود ، درتحقق این هدف آماده هرنوع همکاری وهمیاری هستیم . 

برنامه عملی درخارج

درخارج ، دراوضاع وشرایط فعلی ، اقدامات وآکسیونها ی حمایتی حالتی خودجوش دارند و به این دلیل نیروهای سنتی تا حدی به صورت غیرمنسجم عمل می کنند . درواقع ، این نیروها تا حدی غافلگیر شده اند.

ویژگی دیگراقدامات اعتراضی درخارج ازکشورتصادفی بودن آنهاست ، بدینمعنی که ابتکاری خودانگیخته درکشوریا شهری توسط فرد یا افراد یا گروههایی صورت می گیرد که با موفقیت برگزارمی شود. تعدادی از نیروهای سیاسی که تا آنموقع کاری باهم ویا اطلاعی ازهم نداشته اند دورهم جمع می شوند وبه فعالیت می پردازند . تلاشهایی هم می شود تا این گردهماییها به صورت تشکلهای ائتلافی ادامه یابد . این ائتلافهای مقطعی ، اما، عموما بی دوام است . اینجاست که نیروهای ستنی ، که کما بیش تجربه وامکانات وارتباطاتی دارند ، باید به خودآیند و هم ازدرون وهم درابطه با نیروهای دیگر سازمان یافته تروسنجیده ترعمل کنند .

 به هرحال ، دررابطه با جبهه ملی ایران – اروپا ، آنچه که ضروری است ، عبارتست از:

 1- تفاهم وتعامل درداخل سازمان ،

 2- تقویت ارتباط با داخل ، تبادل نظر، ارائه ودریافت مشورت وحمایت وکمک فکری وسیاسی ازآنها و به آنها و

3 - نزدیکی وهمکاری با سازمانهای دیگر. این سه زمینه است که سیمای فعالیتها وکنشهای سازمان رادر درازمدت باید ترسیم کند وبه نظر می رسد که شرایط واوضاع واحوال نیز برای پیشبرد این هدفها بیش ازهروقت دیگری مساعد می باشند.

فشار بین المللی بردیکتاتوری نظامی مذهبی باید افزایش یابد. بهترین نمونه آن تظاهرات چندین هزارنفری ایرانیان درنیویورک بود که باعث شد اینبار سفر احمدی نژاد و همراهانش به سازمان ملل با افتضاح ورسوایی تمام همراه باشد. اینکار را ، البته یک سازمان به تنهایی نمی تواند انجام دهد. لازمست تماس وارتباط را با سازمانهای همخوان وهم سو تقویت کرد و شبکه های ارتباطی وسیعتری را تشکیل داد . 

سخن کوتاه ، لازمه های تحقق دموکراسی ومردمسالاری درایران را می توان به این شرح خلاصه کرد :

-  بازگشت مذهب به مکان ونقش قبلی خود وجدایی دین ازحکومت

-  طرد وحذف نظام تک حزبی ، دیکتاتوری فردی و نظامی

-  انتخابات آزاد وعادلانه  

-  ونهایتا ، حکومت برپایه تحزب و ائتلاف نیروها ی سیاسی .

گذارازهرکدام ازاین مراحل ومقاطع کار آسانی نخواهدبود و احتمالا تلاشها وجانفشانی های سنگینی را طلب خواهد کرد . زیرا ، نیروهای عقب گرا ویا تندرو سنتی  بیکارنخواهند نشست وازهرفرصتی برای کارشکنی واخلال درروند رشد آرام و تدریجی جامعه استفاده خواهند کرد. اما این بهایی است که ملت ما نشان داده که اماده پرداختنش است تا نسلهای آتی مرفه وخوشبخت وسربلند زندگی کنند .

بزرگترین پشتوانه پیروزی این جنبش ، همانا آگاهی توده مردم است . این بار نسلی تازه نفس ازجوانان ، زنان ، دانشجویان وکارگران که ازبطن جامعه دیکتاتورزده ونظام فاسد جمهوری اسلامی  برخاسته پا به میدان گذاشته است و به هیچوجه نمی توان تصور کرد که تارسیدن به سرمقصود ازتلاش و مبارزه دست بردارد. وظیفه ما وهرانسان آزاده ای کمک وهمراهی و تقویت این جنبش است ، زیرا که این جنبش ، درصورت پیروزی ، نه تنها رفاه وسعادت مردم ایران را درپی خواهد داشت ، بلکه می تواند تاثیرات عمیق وشگرفی درصلح وثبات منطقه وجهان داشته باشد . 

پاینده ایران

به امید پیروزی جنبش سبزِ دموکراسی خواهی ملت ایران .

 

ششم مهر 1388 /  28 سپتامبر2009